eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر تمامی شهدا مخصوصا ‌شهیدسپهبد 🌷 @taShadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
#سلام_بر_شهدا #رفیق_شهیدم •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در
تــولـ🎂ـد زیباتریـن اتفاق زندگی‌ست امّـا زیباتر از آن، این ‌است کہ زندگی با تولد آغاز و با تمام شود...🕊 ✨❤️ 🌷@taShadat 🌷
سردار بی ادعا👌👌👌 سردار خوبیها 😍😍😍 سردار دلها 💝💝💝 سرداری که هر چی میگفت پاش بود و عملیش میکرد👏👏 سرداری که امروز تولدشه و خودش در میانمون نیست😔😔 🌷@taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۰۲ فروردین ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 21 March 2020 قمری: السبت، 25 رجب 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹شهادت امام موسی کاظم علیه السلام، 183ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ▪️2 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ▪️8 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام ▪️9 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام ▪️10 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام 🌷 @taShadat 🌷
💟امام علی(ع): ❣بد ترین مردم کسی است که از او عذر خواهی شود ولی نپذیرد 📚غررالحکم /ح۵۷۳۵ 🌷 @taShadat 🌷
🔹خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای برطرف شدن بیماری کرونا🤲 🔹روز پنجم ۱۳۹۹/۱/۲ 🍃🌷 @taShadat 🌷🍃
1_208537320.mp3
11.47M
قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه 🎶 🌷 تاشهادت🌷 http://eitaa.com/joinchat/2567897106Cb024eb90db
اخلاق_شهدایی 🌹 ظرف غذایش ڪه دست‌نخورده می‌ماند ، وحشت می‌ڪردیم . مطمئن می‌شدیم حتماً گروهانی در یڪ ‌گوشه‌ی خطِ لشڪر غذا نخورده. این‌طوری اعتراض می‌ڪرد به ڪارمان. تا آن گروهان را پیدا نمی‌ڪردیم و غذا نمی‌دادیم بهشان، لب به غذایش نمی‌زد . گاهی چهل‌‌وهشت ساعت غذا نمی‌خورد تا یقین ڪند همه غذا خورده‌اند . ✋🏻 💐 😇🌷 🌷 @taShadat 🌷
●عمودرویش همیشه به نیروهای کم سن و سال روحیه می داد ... همرزم و فرزند رشیدش ، قاسم ، در پدافندی عملیات بیت المقدس ۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد . پ.ن : خنده های دلنشینِ 🌷 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه تحویل سال در خان طومان و دعا برای مدافعان سلامت 🌷 @tashadat 🌷
کلمه مرسی ممنوع🍃 ✨هر روز توي مريوان،همه را راه مي‌انداخت؛ هرکس با سلاح سازماني خودش. از کوه مي‌رفتيم بالا. بعد بايد از آن بالا روي برف ها سر مي‌خورديم پايين.اين آموزشمان بود. پايين که مي‌رسيديم، خرما گرفته بود دستش،به تک تک بچه ها تعارف مي‌کرد. خسته نباشيد مي‌گفت.🍃 خرما تعارفم کرد.گفتم«مرسي.» گفت«چي گفتي؟» ـ گفتم مرسي. ظرف خرما را داد دست يکي ديگر.گفت«بخيز.» هفت ـ هشت متر سينه خيز برد. گفت«آخرين دفعه‌ت باشه که اين کلمه رو مي‌گي.🌿 🌷@taShadat 🌷
✨خصوصیات شهید🍃 کوچک ترین و ساده ترین مسائل برای محمودرضا با امام زمان(عج) گره می خورد، خاطرم هست زمانی که بحث رعایت بعضی نکات در مجالس عزاداری و هیئات پیش آمد، مثل برهنه نشدن برای سینه زنی و مقام معظم رهبری در این باره نکاتی را فرمودند و توصیه هایی داشتند، شهید برای متقاعد کردن دوستان به آنها گفت: «فرض کنید امام زمان(عج) اینجا حضور داشته باشند آیا شما مقابل ایشان هم همینطور عزاداری می کنید؟» و به همین بسنده کرد (اصلا بحث نمی کرد).🍃 این یعنی، جزئی ترین مسائل زندگیِ شهید بیضایی با انتظار و توجه به نظارت امام عصر(عج) عجین بود؛ ولی هیچ وقت (تاکید می کنم) هیچ وقت به کسی نشان نمی داد که مثلا من منتظر امام زمان(عج) هستم و فلان و بهمان ... دنبال نشان دادن نبود بلکه رفتارش این انتظار را فریاد می کشید.🌿✨   🌹 🌷@taShadat 🌷
خصوصیات شهید 🌿 ❣محمودرضا هرگز دنبال این نبود که شهید شود بلکه همه تلاش اش این بود که کارآمد و موثر باشد. یک بار همین (اوایل دی ماه) بود محمودرضا تازه از سوریه بازگشته بود، من برای خواندن شعر به محفلی دعوت بودم و محمودرضا هم به خاطر من آمد، بعد از مراسم از من پرسید: «مادرت هم اینجا است؟» گفتم: بله، گفت: صدایش کن، کارش دارم» من بعد از کمی شوخی و سر به سر گذاشتن محمودرضا، مادر را صدا کردم. محمودرضا بعد از سلام و احوالپرسی به مادرم گفت: «خانم سادات من را دعا کن» (مادر من از سادات هستند و معمولا دوستان ایشان را خانم سادات صدا می زدند) مادرم هم فقط یک جمله به محمودرضا گفت: «عاقبت بخیر بشی».🍃🌹 از این ماجرا گذشت تا زمانی که محمودرضا دوباره عازم سوریه شد، ان روز قبل از پرواز با من تماس گرفت و بعد از صحبت با حال خاصی گفت: «خانم سادات برای من دعا کرده که عاقبت بخیر شوم» و عاقبت بخیر هم شد.❤️🌿 🌹 🌷@taShadat 🌷
.از قافلہ هاے جا ماندیم رفتند رفیقان و چہ تنها ماندیم . افسوس ڪه در زمانہ دلتنگـے مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم . . ◾️«مهران عزیزانی» به شهدای مدافع حرم پیوست . 🌷مدافع حرم «مهران عزیزانی» که با آغاز جنگ سوریه به این کشور هجرت کرده بود تا مقابل تروریست های تکفیری در کنار دیگر مجاهدان از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند سرانجام پس از سه هفته اسارت در دست شقی ترین و وحشی ترین گروهک تروریستی جبهه النصره به شهادت رسید. . . 🌷 @taShadat 🌷
بعضیام اینطور سفره میندازنو عید میگیرن☝️☝️ تنها یک پسر داشتند که ان هم فدایی حضرت زینب(س) شد 📎پدر و مادر #شهیدحسین_معزغلامی سر مزار فرزندشان 🌷 @tashadat 🌷
بیانات رهبر معظم انقلاب با ملت شریف ایران فردا (یکشنبه) ساعت ۱۱:۳۰ به صورت زنده از شبکه خبر پخش می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو ══🍃🌷🍃══════ #قسمت_سوم 🔹 آتش انتقام چند روز پام رو
══🍃🌷🍃══════ چهارم 🔹 من جذاب ترم یا بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم ... رفتم سمتش و گفتم: آقای صادقی، می تونم چند لحظه باهاتون خصوصی صحبت کنم ... . سرش رو آورد بالا، تا چشمش بهم افتاد ... چهره اش رفت توی هم ... سرش رو پایین انداخت ... اصلا انتظار چنین واکنشی رو نداشتم ... دوباره جمله ام رو تکرار کردم ... همون طور که سرش پایین بود گفت: لطفا هر حرفی دارید همین جا بگید رنگ صورتش عوض شده بود ... حس می کردم داره دندون هاش رو محکم روی هم فشار میده ... به خودم گفتم: آفرین داری موفق میشی ... مارش پیروزی رو توی گوش هام می شنیدم ... . با عشوه رفتم طرفش، صدام رو نازک کردم و گفتم: اما اینجا کتابخونه است ... . حالتش بدجور جدی شد ... الانم وقت نمازه ... اینو گفت و سریع از جاش بلند شد ... تند تند وسایلش رو جمع می کرد و می گذاشت توی کیفش ... مغزم هنگ کرده بود ... از کار افتاده بود ... قبلا نماز خوندنش رو دیده بودم و می دونستم نماز چیه ... . دویدم دنبالش و دستش رو گرفتم ... با عصبانیت دستش رو از توی دستم کشید ... . با تعجب گفتم: داری میری نماز بخونی؟ یعنی، من از خدا جذاب تر نیستم؟ ... . سرش رو آورد بالا ... با ناراحتی و عصبانیت، برای اولین بار توی چشم هام زل زد و خیلی محکم گفت: نه ... 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا