eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃سلام بر ماه شعبان و اعیادش 🌸🍃سلام بر حسین و عباسسسسش😍 🌸🍃سلام بر سجاد و سجودش 🌸🍃سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش 💫حلول ماه مبارک شعبان و موالید خجسته بالاخص ولادت با سعادت یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بر همه منتظران عاشق و ارادتمندان اهلبیت علیهم‌ السلام تبریک و تهنیت باد. 🌸🍃یا فارس الحجاز ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷 @tashadat 🌷
⚘﷽⚘ شخصیت متفاوت و خاصی داشت گاهی حاج قاسم برای بازدید به منطقه می آمد میگفتیم: مرتضی تو هم برو یک عکس با سردار بگیر! 📸 می گفت: حالا وقت برای عکس گرفتن زیاد است قصد ظاهرسازی نداشت واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ...‼ ️ حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند به دلایل مختلف به قسمت های دیگر شهر می رفت...🚶‍♂ میگفتیم: تو به منطقه تسلط داری بهتر است بمانی و راهنمایی کنی می گفت: دوستان عراقی هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند 🏷 هیچ وقت این روحیاتش را درک نکردیم... 🌹 🌷@taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع ڪرد و با صدای بلند گفت: ڪی خسته است؟😪 گفتیم: دشمن👊 صدا زد: ڪی ناراضیه؟😢 بلند گفتیم: دشمن👊 دوباره باصدای بلندصدازد: ڪی سردشه؟😣 ما هم با صدای بلندتر گفتیم:دشمن👊 بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا ڪه سردتون نیست می‌خواستم بگم ڪه پتو به گردان ما نرسیده !!!😬😂 یه همچین رزمنده‌هایی داشتیم ما !😌✌️ 🌺🍃شادی ارواح طیبه شهدا؛سلامتی جانبازان و رزمندگان عزیزمون صلوات 🌺🍃 🌷 @taShadat 🌷
✍ کلام شهید 💫 رفیقش میگفت: یک شب تو خواب دیدمش؛ بهم گفت: به بچه ها بگو حتی سمت گناه🔥 هم نروند، اینجا خیلی گیر میدند...! 🌷مدافع حرم شهید_حجت_الله_اسدی 🌷 @taShadat 🌷
شهیــد حجٺ اصغرے: |❣| ڪسانے ڪه ولے فقیه را نپذیرند در عصر ظهور، امام زمان(عج) را نشناختهـ و نخواهنـــد پذیرفت. |☝️🌹| 🌷@taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو ══🍃🌷🍃══════ #قسمت_هشتم 🔹معادله غیر قابل حل رفتم تو
══🍃🌷🍃══════ 🔹حلقه💍 نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کردم که کجاست؟ ... به صورت کاملا اتفاقی، شروع کردم به دنبالش گشتن ... زیر درخت نماز می خوند، بعد وسایلش رو جمع کرد و ظرف غذاش رو در آورد ... . یهو چشمش افتاد به من ...مثل فنر از جاش پرید اومد سمتم ... خواستم در برم اما خیلی مسخره می شد . -داشتم رد می شدم اتفاقی دیدم اینجا نشستی ... تا اینو گفتم با خوشحالی گفت: چه اتفاق خوبی. می خواستم نهار بخورم. می خوای با هم غذا بخوریم؟ ... . ناخودآگاه و بی معطلی گفتم: نه، قراره با بچه ها، نهار بریم رستوران ... دروغ بود ... . خندید و گفت: بهتون خوش بگذره ... . اومدم فرار کنم که صدام کرد ... رفت از توی کیفش یه جبعه کوچیک درآورد ... گرفت سمتم و گفت: امیدوارم خوشت بیاد. می خواستم با هم بریم ولی ... اگر دوست داشتی دستت کن ... . جعبه رو گرفتم و سریع ازش دور شدم ... از دور یه بار دیگه ایستادم نگاهش کردم ... تنها زیر درخت ... . شاید از دید خانوادگی و ثروت ما، اون حلقه بی ارزش بود اما با یه نگاه می تونستم بگم ... امیرحسین کلی پول پاش داده بود ... شاید کل پس اندازش رو ..... ادامه دارد.... 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه جنگ تمۅم بشه ۅ شهید نشم، هر جا ڪه جنگ حق ۅ باطل باشه مے رم. فرقی نداره ایران باشه یا هر ڪجاے دنیا؛ چۅن براے خۅدم تڪلیف مے دۅنم. شهید مهدے زین الدین 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگاه شبِ جمعہ ، « شهدا » را یاد ڪردید آنها شما را نزد «اباعبداللہ (ع)» یاد مےڪنند . 🌷 🌷 باز آینہ و آب و اسفند و نبات باز پنجشنبہ و یاد شهدا با صلوات 🌷 @taShadat 🌷