🌷🌷🍃🍃🌷🌷
حفاظت از ارزش های اسلام مهمترین کار است که باید انجام شود.
این باور یک مدافع حرم است که با جان و دل حاضر است از خود بگذرد، اما از وطن، ناموس، دین و حریم اهل بیت هرگز.
او کشورش را دوست دارد، اهل بیت پیامبر را دوست دارد و نمی گذارد که هرگز دست نامحرمان به آنها برسد.
به راستی اگر مدافعان حرم نبودند چه می شد؟ گاهی به این فکر کنیم و قدردان کاری باشیم که برای ما می کنند....
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
سلام اي روح پاك و آسماني! اي فرياد رساي الله اكبر! اي طنين زيباي حقيقت!
سلام اي برگزيده! اسوهي رشادت، اسطوره دلاوري، سلام بر تو و نجابتت!
درود بر اشك و لبخند خدا گونهات و سوگند به لحظه ملكوت سوگند به بوي اقاقيا به ثانيه هاي نور و غايت و نهايتت.
شهید مدافع حرم آقا"عین اله مصطفایی"
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
شهید مدافع حرم عین اله مصطفایی با نام جهادی مصطفی از رزمندگان بدون مرز و دلیرمردان جبهه مقاومت که دو دهه از عمر مبارک خود را در راه دفاع از مستضعفین جهان و مبارزه با استکبار جهانی گذراند.
در ماه محرم الحرام ۱۳۹۴ و بامداد ۹۹ آبان همان سال به دست تکفیریهای جبهه النصره در غرب حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از ۶ سال شناسایی و به وطن اسلامی بازگشت.
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
در توصیف لحظات شهادت وی این گونه روایت کردهاند:
اوج عملیات محرم سال ۹۴۴ در حلب بود. رزمندگان مدافع حرم به فرماندهی حاج قاسم، عملیات گستردهای را برای شکست حصر دو منطقه شیعه نشین فوعه و کفریا آغاز کرده بودند.
جبهه خودی از ۵ محور به مواضع تکفیریها در جنوب غرب حلب حمله کرد و موفق شد ظرف یک هفته، منطقه وسیعی را از اشغال تروریستها در آورد.
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
مصطفی که فرمانده گردان یکی از تیپهای شرکت کننده در عملیات بود، به همراه دیگر گردانهای تیپ موفق شد جبهه نرسیده به خان طومان را بشکند و مسیر پیشروی دیگر یگانها به فوعه و کفریا را هموار سازد.
اما تکفیریها با چنگ و دندان تلاش میکردند مناطق از دست رفته را بازپسگیری کنند که با ضد حملههای سنگین آنها همراه بود.
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
در یکی از این پاتکهای سنگین، مصطفی و یارانش در منطقه حویز غرب حلب محاصره شدند و با وجود تلاش دیگر گردانها برای شکست حصر و مقاومت مصطفی و یارانش، در نیمههای شب ۹ آبان ماه ۱۳۹۴ منطقه سقوط کرد. مصطفی که در ناحیه پا و شکم مورد اصابت ۳ گلوله قرار گرفته بود، از پشت بی سیم خبر زخمی شدنش را به عقب اعلام کرد و تا چند ساعت بعد هم صدای ضعیفش از پشت بی سیم شنیده میشد.
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
شادی روح امام شهیدان ،تمامی شهدا از صدر اسلام تا کنون ،دفاع مقدس،مدافعان حرم،مدافعان سلامت،مدافعان امنیت و.....
صلوات محمدی پسند🌷🌷🌷
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🍃🍃🌷🌷
با اینکه رزمنده گان جبهه مقاومت در همان شب عملیاتی را با هدف کنترل مجدد منطقه و رسیدن به مصطفی و نیروهایش به اجرا در آوردند اما بی فایده بود و ارتباط با مصطفی هم قطع شد.
سه ماه بعد جبهه خودی به آن منطقه حمله کرد و آن را آزاد نمود و با وجود جستجوی زیاد، خبری از مصطفی نشد. از آن روز به بعد مصطفی در لیست مفقودین قرار گرفت.
🌷@tashadat 🌷
#یا_ام_ٱلعباس🥀
#ام_البنین 💔
جاے زهرا ، بعد زهرا ، مثل زهرا مادرے
هر چہ مادر هست ، قربان چنین نامادرے
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)🥀
#تسلیٺ_باد🥀
#پروفایل و #استوری
ویژه #وفات_حضرت_ام_البنین(س) 🖤
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#داش_ابرام🌱
پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: « يك دســتُ لباس كردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت وپوشــيد. بسيار زيباشده بود.🍂از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد برگشت. با لباس سربازي!»
_ آره شہید شدن لیاقت میخواد..
+ کہ ما نداریم💔'!
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #سی_وشش
_.... هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو میگیریم!
دیگر از درد و ضعف به سختی نفس میکشیدم..
و او به اشکهایم شک کرده و میخواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد
_از اینجا با یه خمپاره میشه #زینبیه رو زد! اونوقت قیافه #ایران و #حزب_الله دیدنیه!
#حالامیفهمیدم شبی که در تهران به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی میکرد، در ذهنش چه آتشی بوده...
که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود.
به در ساختمان رسیدیم،..
با لگدی در فلزی را باز کرد و میدید #شنیدن نام زینبیه دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و #شیعه را به تمسخر گرفت
_چرا راه دور بریم؟ شیعه ها تو همین شهر سُنی نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو میکوبیم!
نمیفهمیدم از کدام حرم حرف میزند،..
دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمیشنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف میلرزید...
وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمیدانستم این اتاق #زندان_انفرادی من خواهد بود که از همان لحظه داریا بهشت سعد و جهنم من شد...
#تمام_درها را به رویم قفل کرد،..
میترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را #گرفت و روی اینهمه خشونت، #پوششی از عشق کشید
_نازنین من هر کاری میکنم برای مراقبت از تو میکنم! اینجا به زودی جنگ میشه، من نمیخوام تو این جنگ به تو صدمه ای بخوره، پس به من #اعتماد کن!
طعم عشقش را...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
•♡ټاشَہـادَټ♡•