eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
به وقت ☕️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #چهل_وپنج بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مق
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ که دوباره دستور داد _برو صورتت رو بشور تا من 🔥ابوجعده رو بپزم! من میان اتاق ماندم.. و او رفت تا شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد _امروز که رفتی تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی ها رو به نجاست بکشم! آخه وفات و رافضیها تو دارن! سالها بود... نامی از 💚ائمه شیعه💚 بر زبانم جاری نشده.. و که وقتی نام امام صادق(ع)💚 را از زبان این اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت... انگار هنوز در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر میزد.. که پایم برای حرم لرزید.. و باید از 🔥جهنم ابوجعده🔥 فرار میکردم.. که ناچار از اتاق خارج شدم... چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و میترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبالمان به راه افتاد.. و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را میسوزاند... با چشمانم دور خودم میچرخیدم بلکه فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج میکردم میدیدم ابوجعده کنارم خرناس میکشد... وحشت این نامرد که دورم میچرخید و مثل سگ لَه لَه میزد جانم را به گلویم رسانده.. و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، 💚گنبد حرم💚 مثل ماه پیدا شد.. و نفهمیدم با دلم چه کرد.. که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. بسمه خیال میکرد.. هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از میگفت... و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم.. که با کلامش جانم را گرفت _میخوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی! گنبد روشن حرم در تاریکی چشمانم میدرخشید و از زیر روبنده... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
°•|🖐🏽⚠️|•° شاید باورتون نشه ولے.. تو ڪتابای-'📙'- مختلف ثبت شدھ ڪه تو محلهٔ " بریم " آبادان بر سر در اماکن عمومی، تابلوۍ "ورود ایرانے و سگ-'🐶'- ممنوع نصب شدھ بوده!! 「🔔」 ----------------------- ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
بہ نام خداوند نون و قلم✏ خداوند آزادۍ و عشق و غم♡'
یاحےیاقیوم-'🌿'-
❣سلام‌برعاشقان‌ولایت❣ ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۰۶ بهمن ۱۴۰۰ میلادی: Wednesday - 26 January 2022 قمری: الأربعاء، 23 جماد ثاني 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️7 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️9 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️16 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام ▪️19 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ.. چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂 ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
💠 امام صادق عليه السلام: حكايت دنيا، حكايت آب درياست كه هرچه تشنه از آن بيشتر بنوشد، تشنه تر مى شود تا سرانجام، او را بكُشد مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ ماءِ البَحرِ؛ كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشا حَتّى يَقتُلَهُ 📚 الكافی جلد2 صفحه 136 ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ... 🌿 سلام بر تو و نَفَس مسیحایی تو که روح زندگی را در کالبد مرده ی نشانه های دین خدا می دمد تا قلب اهالی ایمان با تپشی عاشقانه زندگی حقیقی را از سر بگیرند. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
❤ محمد..! زندگی ڪُن براے مهدیﷻ درس بخوان براے مهدیﷻ ورزش ڪُن براے مهدیﷻ ❤ محمد..! من تو رو از خدا براے خودم نخواستم توُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج) 🌷شهیدمدافع حرم 🌷 ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
نگید‌پروفایلش‌مذهبے‌نیست پس‌خودشم‌مذهبے‌نیست بہ‌قول‌بزرگے‌ مذهبے‌بودن‌بہ‌پروفایل‌نیست‌ آرزوے کردنم‌بہ‌بیوگرافے‌نیست... ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🍃🍃🍃 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا والصِّدیقین.... 🍃🍃🍃
🍃🍃🍃 منطق ما ؛ منطق امام حسین (ع) است، اگر  دشمن این حقیقت را دریابد، هرگز لحظه ای منتظر خستگی ما نخواهد ماند... "شهید آوینی" 🌷@tashadat 🌷
🍃🍃🍃 هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهید است.... 🌷@tashadat 🌷
🍃🍃🍃 شهید حشمت الله حیدری وانانی، بیست و چهارم آذر 1345، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش حیدر، نانوا بود و مادرش نساء نام داشت. 🌷@tashadat 🌷
🍃🍃🍃 تا سوم متوسطه درس خواند. کارمند اداره مخابرات بود. سال 1372 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. 🌷@tashadat 🌷
🍃🍃🍃 از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنج دی 1365، با سمت دیدبان در شلمچه بر اثر بمباران شیمیایی مجروح شد و بیست و ششم آبان 1377، در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. مزار او در بهشت دو معصوم شهرستان شهرکرد قرار دارد. 🌷@tashadat 🌷
🍃🍃🍃 پير ما گفت: شهادت هنر مردان است...  عقل نامرد در اين دايره سرگردان است..  پير ما گفت: كه مردان الهي مردند ... كه به دنبال رفيق ازلي مي گردند...  شهدا رفتند و ما مانده ايم . ...  براي جانبازان که ماندن چه کرديم ؟ براي آزادگان چه کرديم؟ براي خانواده شهدا چه کرديم ؟  نمي دانم..... ما كه لياقت حضور در جبهه ها و زندگي در كنار آنها را نداشتيم آي كساني كه دم از شهدا مي زنيد مرد باشيد و بر سر عهد و پيمان خود بمانيد تا نكند پشيمان و سرافكنده و روسياه در محضرشان شويم . شهدا را ياد کنيم . شده با ذکر يک صلوات .... التماس دعای شهادت.... یا علی✋✋ 🌷@tashadat 🌷
هدایت شده از  ❝ [. منتظران‌ظهورت .] ❞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°💖°] ..❥ تندیــــس بہترین رفیـــ❤️ـــق تعلـــــــق میگیره بـــہ......... حسـ♡ـــیــݩ ؏...😍 ڪہ هیچوقت تنهــات نمےزآره🦋⛓ ܔ صـداش∞ݕزݩ ܔ جــون بگیــري:)♥️ ..✌️🙃 🖤🍃• . • . • •┈┈•🖤•┈┈• @Waiters313 •┈┈•🖤•┈┈•
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
به وقت ☕️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #چهل_وشش که دوباره دستور داد _برو صورتت رو بشور تا من 🔥ا
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ از زیر روبنده از 🔥چشمان بسمه🔥 شرارت میبارید که با صدایی آهسته خبر داد _ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان! و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاهمان میکردند.. و من تازه فهمیدم... ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد همراهمان آمده است... بسمه روبنده اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد _تو هم ، اینطوری ممکنه کنن و وارد حرم بشیم! با دستی که به لرزه افتاده بود،... روبنده را بالا زدم، چشمانم بیاختیار به سمت حرم پرید.. و بسمه خبر نداشت... خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد _کل رافضی های داریا همین چند تا خونواده ایه که امشب اینجا جمع شدن فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم! باورم نمیشد... برای آدمکشی به حرم آمده و در دلش این شیعیان قند آب میشد.. که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد _همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به هم بریزیم، دیگه بقیه اش با ایناس! نگاهم در حدقه چشمانم از وحشت میلرزید.. و میدیدم به سمت حرم قشون کشی کرده اند.. که قلبم از تپش افتاد... ابوجعده کمی عقبتر آماده ایستاده و با نگاهش همه را میپایید.. که بسمه🔥دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز میخواند _امشب فرحان رو میگیرم! دلم در سینه دست و پا میزد.. و او میخواست شیرم کند که برایم اراجیف میبافت _سه سال پیش شوهرم تو کربلا تیکه تیکه شد تا چند تا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂