eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به شرط عاشقی پارت چهل ونه امروز دهم محرم است.ازصبح عملیات راآغاز کرده بودند.عملیات خیلی س
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت پنجاه باجیغ بلندی که سمیه کشید،حرف عاطفه خانم نصفه ماندوهمگی ترسیده به طرف سمیه رفتند.سمیه گوشی اش را روی مبل پرتاپ کردوشروع کردبه هق هق کردن. سمانه خانم:سمیه...چیشدی؟....ها؟.. سمیه همانطور که هق هق میکردبه گوشی اش اشاره کرد:ع...ع...عل...علی... عاطفه خانم:علی چی؟ سیناگوشی سمیه رابرداشت وطوری گرفت که همه ببینند.فیلمی بود:[دوداعشی دور علی ایستاده بودندوعلی هم بادستان بسته وصورت زخمی میانشان ایستاده بود.یکی از داعشی هابازانو محکم پشت پای علی زدکه موجب شدزانوهایش خم بشودوروی زمین بیفتد.داعشی چیزی به عربی گفت که علی سرش رابالا گرفت ومحکم گفت:اربابم...ممنون که گذاشتی توراهت باشم ومثل خودت وتوماه شهادتت وروز شهادتت شهید شم...بعدسرش راپایین انداخت.داعشی هم دوباره چیزی گفت و بی رحمانه شروع به بریدن سرعلی کرد😭💔....] عالیه جیغ زد:نه....این واقعیت نداره...دروغه...الکیه...وشروع کرد به هق هق کردن.سینا بهت زده گوشی را روی میزگڋاشت و بادستانش صورتش راپوشاند.نگاه همه به عاطفه خانم بودکه چیزی نمیگفت وبه گوشه ای خیره شده بودوآرام اشک میریخت. میترسیدندازاینکه گریه نمیکند. اقامحمدبغضش راقورت دادوبه طرفش رفت:عاطفه جان... عاطفه خانم بی حال گفت:دروغ نبود...الکی نبود....علیِ خودم بود...همینطور که همیشه عاشق امام حسینه...اینجام گفت...خودش بود...به خداخودش بود...روی زمین افتاد وبلند بلندگریه کرد:به خداخودش بود.....💔😭💔😭 پ.ن:آنکس که تورا شناخت،جان راچه کند؟.. فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟.. دیوانه کنی هر دوجهانش بخشی... دیوانه تو هردوجهان راچه کند؟ ..💔 به قلم🖊️:خادم الرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به شرط عاشقی پارت پنجاه و یک(آخر) تقریبا یک ساعتی بودکه پیکر بی جان علی را آورده بودند.همه فامیل و آشناها خانه اقا محمدجمع شده اند.خانواده علی،دراتاقش کنار پیکرش نشسته بودندـعاطفه خانم اشک میریخت و ارام لالایی میخواند:پسرم،آروم بخواب..آروم بخواب... آقامحمدنمی گڋاشت که تابوت را باز کنند،سرنداشت...سمیه باگریه به طرف اقا محمد برگشت:بابا... ±جان بابا؟ _میخوام باهاش تنها باشم...لطفا...میشه؟ ±آره عزیزم. به،طرف عاطفه خانم و عالیه وعطیه رفت:عاطفه جان...پاشین بریم بیرون...سمیه میخواد باهاش تنها باشه. به سختی بلندشدندوازاتاق خارج شدندودررابستند.به طرف تابوتش رفت.درکاری که می خواست بکند،تردید داشت.اشکهایش راپاک کردوارام تابوتش را بازکردوپارچه سفیدرنگ را ازروی صورتش کنار زد.بادیدن صحنه روبرو،هق هق کردو سرش راروی تابوت گذاشت:خدایاچرا...چراباید زندگی بدون علی رو تحمل کنم؟ اصلا اگه نمیخواسی بمونه برام،چراآوردیش توی زندگیم؟...نه...نه...همون بهترکه اومد...من دوسش داشتم...الانم دارم...فقط فرقش اینکه...الان بیشتر دوسش دارم...علی خیلی دوست دارم.....سرش رااز روی تابوت برداشت وگفت:علیـ نامردی کردی این اول راه رفتی...البته ازاولم قرارمون همین بود...من فقط یوسیله بودم...وسیله ای برای عروجت...علی خیلی دلم گرفته...خیلی...کاش...کاش...هق هق کرد:کاش سری آخرکه زنگ زدی،باهات حزف میزدم...کاش صداتو میشنیدم.کاش....علی بی تو زندگی برام معنایی نداره...قرار نبودانقد وابستت شم که طاقت دوریتو نداشته باشم...نمیدونم چیشدکه اینطوری شد...ولی هرجی بود...حس شیرینی بود دوست داشتنت...علی...دلتنگتم...دلتنگ اون روزایی که بودی...دلتنگ روزایی که معنای خدافظ گفتنامون تافردابود...اشکهایش را پاک کرد:قبل اینکه بری دلتنگت بودم...آخه میدونی...دلتنگی ینی کنار کسی که دوسش داری باشی اما...اما بدونی رفتنیه...علی من ازاولم میدونستم رفتنی ای...ولی نمیخواستم باور کنم این حقیقت تلخو...علی حواست خیلی بهم باشه...خیلی...آها...راسی...حالادیگه میتونم وصییت نامه تو بخونم...من به قولم عمل کردم علی...توام به قولت عمل کن..شفاعتمو بکن پیش بی بی...وصییت نامه راازجیبش درآوردوبوسه ای روی آن زد.بازش کرد،روی خطش دست کشید و باگریه خواند:به نام تک نوازنده گیتار هستی...که مهربان ترین نوازنده است. سلام عشق دلم❤️ مطمئنم الان که اینو میخونی دیگه من نیستم کنارت و به قولت عمل کردی وامانت دار خوبی بودی..امیدوارم حالت خیلی خوب باشه...میدونم سخته برات ازدست دادنم...ولی ازت میخوام زیاد بی تابی نکنی،آخه من طاقت دیدن اشکات رو ندارم..میدونی که میبینمت!پس گریه نکن..چون عڋاب میکشم..سمیه شهادت آرامش من بود..چیزی که ازخدا سالهامیخواستمش..پس خوشحال باش که به آرزوم رسیدم...حالاکه من نیستم خیلی مراقب عالیه باش..خیلی نگران آیندشم..کمکش کن خوشبخت شه..ازهمه ام برام حلالیت بگیر.طاقت عڋاب حق الناس ندارم...به ماماینا بگو خیلی دوسشون دارم...خیلی دوستت دارم سمیه...خیلی...برات ارزوی سعادت و خوشبختی و شهادت دارم...راسی...ناراحت میشم اگه مورد خوبی باشه و ازدواج نکنی..دلخور میشم ازت...همه گیتون رو دوست دارم و به خدا میسپارمتون... ارادتمند شما:علی❤️😔 وخط پایینش نوشته بود:دوستت دارم آیه عشق من♥️.... روی آیه عشق،قطره اشکی به یادگار از علی ریخته شده بود... برگه را به لب هایش چسپاندو هق هق کرد :اروم بخواب عزیزم... 🌷🌷🌷 رویش خاک میریختند..روی تمام خاطراتش...تمام عشقش...تمام رویاهایش...باچشم های گریان خیره بود... آرام زمزمه کرد:دلتنگی یعنی تو...وتو یعنی تمام دنیا...💔 من بادوچشم خویشتن دیدم که جانم میرود.... 💖پایان 💖 به قلم🖊️:خادم الرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @tashahadat313
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به شرط عاشقی پارت پنجاه و یک(آخر) تقریبا یک ساعتی بودکه پیکر بی جان علی را آورده بودند.همه
سلام خدمت همه ی اعضای عزیز خب این رمان هم الحمدلله به پایان رسید امیدوارم مورد پسندتون بوده باشه تا چند روز دیگه با رمان جدیدی خدمتتون هستم❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۴ مهر ۱۴۰۲ میلادی: Friday - 06 October 2023 قمری: الجمعة، 20 ربيع أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️14 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️18 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️20 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️44 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️52 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
🔅 حدیث روز | امام علی (ع) ✍ زکات عقل، تحمل نادان‌هاست 📚 غررالحکم حدیث ۷۳۰۱ |
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 تولد : 1369/04/22 محل تولد : صفادشت - تهران شهادت : 1395/01/31 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : تهران - صفادشت - گلزار شهدای امامزاده همزه (علیه سلام) 📚 کتاب «سرباز مادرزاد»، ما را با جوانی تودار، بی ادعا و عاشق آشنا می‌کند. شهید «حسین همتی» یک قهرمان واقعی بود، یک نخبه نظامی تمام عیار. در سن 25 سالگی به شهادت رسید و در همین سن کوتاه اما پربرکت خود سخت‌ترین و پیچیده‌ترین فنون نظامی را در بالاترین سطح آموخته بود.. 💧 یک جرعه ازکتاب شهید بارانی که مدافعان حرم را از آتش نجات داد ✍ دوباره بی‌سیم زدند و گفتند: «خانه را تکفیری‌ها آتش زده‌اند.» چند دقیقه‌ای نگذشته بود که باران گرفت و آتش اطراف خانه خاموش شد؛ دوباره آتش زدند. باز هم باران گرفت. تا سه بار باران، آتش تکفیری‌ها را خاموش کرد. باران به یاری مدافعان حرم آمده بود تا از آتش تکفیری‌ها در امان باشند. 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 _ کاری که ظهور را گرفته است و ما حاضر نیستیم آنرا انجام دهیم! استاد پناهیان الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
💌 🌹شهید ابراهیم هادی میگفت: طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند، بی‌دلیل از کسی چیزی نخواه، عزت نفس داشته باش.
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🎥 از پزشکی انصراف داد تا یکی از مهم‌ترین خلبانان تاریخ شود!