eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍂🍃 🤔همیشه دعا کنید کاری نکنیم که باعث شرمندگی شهدا باشیم⁉️ از خودتون سوال کردید! که آیا شرمنده شهدا شدید یا خیر ؟ 🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :9⃣7⃣ #فصل_نهم گفت: «با بچه های مسجد قرار گذاشتیم بعد از اذان راه بیفتیم. گفت
✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣8⃣ توی قایش یکی دو نفر بیشتر تلویزیون نداشتند. مردم ریخته بودند جلوی خانه آن ها. حیاط و کوچه از جمعیت سیاهی می زد. می گفتند: «قرار است تلویزیون فیلم ورود امام و سخنرانی ایشان را پخش کند.» خیلی از پسرهای جوان و مردها همان موقع ماشین گرفتند و رفتند تهران. چند روز بعد، صمد آمد، با خوشحالی تمام. از آن وقتی که وارد خانه شد، شروع کرد به تعریف کردن. می گفت: «از دعای خیر تو بود حتماً. توی آن شلوغی و جمعیت خودم را به امام رساندم. یک پارچه نور است امام. نمی دانی چقدر مهربان است. قدم! باورت می شود امام روی سرم دست کشید. همان وقت با خودم و خدا عهد و پیمان بستم سرباز امام و اسلام شوم. قسم خورده ام گوش به فرمانش باشم. تا آخرین نفس، تا آخرین قطره خونم سربازش هستم. نمی دانی چه جمعیتی آمده بود بهشت زهرا. قدم! انگار کل جمعیت ایران ریخته بود تهران. مردم از خیلی جاها با پای پیاده خودشان را رسانده بودند بهشت زهرا. از شب قبل خیابان ها را جارو کرده بودند، شسته بودند و وسط خیابان ها را با گلدان و شاخه های گل صفا داده بودند. نمی دانی چه عظمت و شکوهی داشت ورود امام. مرد و زن، پیر و جوان ریخته بودند توی خیابان ها. موتورم را همین طوری گذاشته بودم کنار خیابان. تکیه اش را داده بودم به درخت، بدون قفل و زنجیر. رفته بودم آنجایی که امام قرار بود سخنرانی کند. بعد از سخنرانی امام، موقع برگشتن یک دفعه به یاد موتورم افتادم. ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣8⃣ تا رسیدم، دیدم یک نفر می خواهد سوارش شود. به موقع رسیده بودم. همان لحظه به دلم افتاد. اگر برای این مرد کاری انجام دهم، بی اجر و مزد نمی ماند. اگر دیرتر رسیده بودم، موتورم را برده بودند.» بعد زیپ ساکش را باز کرد و عکس بزرگی را که لوله کرده بود، درآورد. عکس امام بود. عکس را زد روی دیوار اتاق و گفت: «این عکس به زندگی مان برکت می دهد.» از فردای آن روز، کار صمد شروع شد. می رفت رزن فیلم می آورد و توی مسجد برای مردم پخش می کرد. یک بار فیلم ورود امام و فرار شاه را آورده بود. می خندید و تعریف می کرد وقتی مردم عکس شاه را توی تلویزیون دیدند، می خواستند تلویزیون را بشکنند. بعد از عید، صمد رفت همدان. یک روز آمد و گفت: «مژده بده قدم. پاسدار شدم. گفتم که سرباز امام می شوم.» آن طور که می گفت، کارش افتاده بود توی دادگاه انقلاب. شنبه صبح زود می رفت همدان و پنج شنبه عصر می آمد. برای اینکه بدخلقی نکنم، قبل از اینکه اعتراض کنم، می گفت: «اگر بدانی چقدر کار ریخته توی دادگاه. خدا می داند اگر به خاطر تو و خدیجه نبود، این دو روز هم نمی آمدم.» ادامه دارد... ▪️ @taShadat ▪️
ٺـٰاشھـادت!'
✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :1⃣8⃣ #فصل_نهم توی قایش یکی دو نفر بیشتر تلویزیون نداشتند. مردم ریخته بودند جلو
‍ ‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣8⃣ تازه فهمیده بودم دوباره حامله شده ام. حال و حوصله نداشتم. نمی دانستم چطور خبر را به دیگران بدهم. با اوقات تلخی گفتم: «نمی خواهد بروی همدان. من حالم خراب است. یک فکری به حالم بکن. انگار دوباره حامله شده ام.» بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، زود دست هایش را گرفت رو به آسمان و گفت: «خدا را شکر. خدا را صدهزار مرتبه شکر. خدایا ببخش این قدم را که این قدر ناشکر است. خدایا! فرزند خوب و صالحی به ما عطا کن.» از دستش کفری شده بودم. گفتم: «چی؟! خدا را شکر، خدا را شکر. تو که نیستی ببینی من چقدر به زحمت می افتم. دست تنها توی این سرما، باید کهنه بشویم. به کارِ خانه برسم. بچه را تر و خشک کنم. همه کارهای خانه ریخته روی سر من. از خستگی از حال می روم.» خندید و گفت: «اولاً هوا دارد رو به گرمی می رود. دوماً همین طور الکی بهشت را به شما مادران نمی دهند. باید زحمت بکشید.» گفتم: «من نمی دانم. باید کاری بکنی. خیلی زود است، من دوباره بچه دار شوم.» گفت: «از این حرف ها نزن. خدا را خوش نمی آید. خدیجه خواهر یا برادر می خواهد. دیر یا زود باید یک بچه دیگر می آوردی. امسال نشد، سال دیگر. این طوری که بهتر است. با هم بزرگ می شوند.» ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣8⃣ یک جوری حرف می زد که آدم آرام می شد. کمی تعریف کرد، از کارش گفت، سربه سر خدیجه گذاشت. بعد هم آن قدر برای بچه دوم شادی کرد که پاک یادم رفت چند دقیقه پیش ناراحت بودم. صمد باز پیش ما نبود. تنها دل خوشی ام این بود که از همدان تا قایش نزدیک تر از همدان تا تهران است. روز به روز سنگین تر می شدم. خدیجه داشت یک ساله می شد. چهار دست و پا راه می رفت و هر چیزی را که می دید برمی داشت و به دهان می گذاشت. خیلی برایم سخت بود با آن شکم و حال و روز دنبالش بروم و مواظبش باشم. از طرفی، از وقتی به خانه خودمان آمده بودیم، از مادرم دور شده بودم. بهانه پدرم را می گرفتم. شانس آورده بودم خانه حوری، خواهرم، نزدیک بود. دو سه خانه بیشتر با ما فاصله نداشت. خیلی به من سر می زد. مخصوصاً اواخر حاملگی ام هر روز قبل از اینکه کارهای روزانه اش را شروع کند، اول می آمد سری به من می زد. حال و احوالی می پرسید. وقتی خیالش از طرف من آسوده می شد، می رفت سر کار و زندگی خودش. بعضی وقت ها هم خودم خدیجه را برمی داشتم می رفتم خانه حاج آقایم. سه چهار روزی می ماندم. اما هر جا که بودم، پنج شنبه صبح برمی گشتم. دستی به سر و روی خانه می کشیدم. صمد عاشق آبگوشت بود. ادامه دارد...✒️ ▪️ @taShadat ▪️
تقدیم به شماعاشقان شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر تو خیابون پلیس جلو شمارا بگیره بگه گواهینامه" لطفا" وشما شروع می کنی از تو ماشینت شناسنامه ، کارت ملی، کارت بنزین ،عابر بانک، کارت اتوبوس ،کارت عضویت.......نشونش بدی پلیس 👈قبول نمی کنه وفقط گواهینامه می خواد تا بزاره بری!!!!! * هم* کارت ورود به بهشته .... اعمال دیگه بعدش رسیدگی میشه! ⏰⌚مواظب ثانیه ثانیه های نماز باشیم حساب می شود⌚⏰👆 🏴 @taShadat 🏴
⚘﷽⚘ ۸_به_وقت_امام_هشتم🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا 🏴 @taShadat 🏴
✍ #ڪلام_شـ‌هید «به هیچ کس اجازه ندهید اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی را تضعیف کند. قاطعانه بر دهان یاوه گویان بکوبید که خدا از این امر راضی هست» 📎شهیدی که پس از شهادت چشمش را برای مادرش باز کرد #شهید_عباس_زرگری🌷
💠حاج حسین یکتا: 🌷بچه‌ها! سعی کنید یه دوست خوب و همراه پیدا کنید؛ دوست خوب کَسیه که : نتونی جلوش گناه کنی؛ پاتو به بهشت باز کنه؛ پاتو به بهشت زهرا، کنار شهدا باز کنه؛ پاتو به یه جاهایی وا کنه که تا حالا نمی‌رفتی! 🌷مثلاً بکشونَدت به محله فقیر نشین‌ها تا کمک کنی به مردم، غم مردم خوردن رو بهت نشون بده. 🏴 @taShadat 🏴
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۱ مهر ۱۳۹۸ میلادی: Sunday - 13 October 2019 قمری: الأحد، 14 صفر 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام  🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📚 رویدادهای این روز: 🔹شهادت محمد بن ابی بكر 🔹جشن پیروزی کاوه و فریدون (از جشن های ایران باستان) 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا اربعین حسینی ▪️14 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️15 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️20 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام ▪️23 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام 🏴 @taShadat 🏴
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (2) كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ (3) إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ (4) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا چیزی را می گویید که خود بدان عمل نمی‌کنید؟ (٢) نزد خدا به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که عمل نمی‌کنید. (٣) خدا کسانی را دوست دارد که صف در صف در راه او جهاد می‌کنند چنان که گویی بنایی پولادین و استوارند. (٤) سوره الصف آیه ٢،3 و 4 🏴 @taShadat 🏴
🍃پیامبراکرم(ص): «پاكدامن باشيد تازنانتان پاكدامن باشند» 📚نهج الفصاحه، ص۳۷۳ 🏴 @taShadat 🏴
🍁🌼🍁🌸🍁🌼🍁 ✨تبسـم کردی و #صبحـم ❣چه زیبــا شد دل افـ💖ـروزم ... ✨خوشـا چشمی که صبحـ☀️ او ❣به لبخنـد #تو وا گردد😍 #شهید_عارف_کایدخورده #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلبه شهید مدافع حرم ، سعید بیاضی زاده زمان شهادت : 1395/07/23 مکان شهات : سوریه ، حلب **************** خاطره ای از شهید : اولین بار که میخواست بره آینه قرآن گرفتم براش. قرآن رو بوسید و باز کرد، ترجمه آیه رو برام خوند، ولی بار آخری که میخواست بره وقتی قرآن رو باز کرد، آیه رو ترجمه نکرد، گفتم سعید چرا ترجمه نمیکنی؟! رو به من کرد و گفت : اگه ترجمه آیه رو بهتون بگم ناراحت نمیشین؟! گفتم: نه..! گفت: آیه شهادت اومده و من به آرزوم میرسم... 🏴 @taShadat 🏴
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️ 💚 #سلام_آقای_من💚 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 به اميد ديدار روی ماهت عمود به عمود در دل به تو سلام می‌دهم باشد كه جواب سلامم را در همين مسير حواله‌ام دهی... يابن الحسن قرارمان باشد ميان عشاق جدتان مسير نجف تا به كربلا... هم نوا و یک صدا زیر قبه‌ی آقا امام حسین (ع)... 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 🏴 @taShadat 🏴
استاد پناهیان : ظهور امام زمان (عج) را جدی بگیریم. #منتظر مانند ڪسی است ڪه در رڪاب امام زمان (عج) در خون خودش غلطیده و بہ #شهادت رسیده ... #شهیدمحمدغفاری😭 #فدایےاباصالح_المهدی_عج 🏴 @taShadat 🏴
امروز در این خـــــیابان ها دختر با حـــــيا بودن سخت است ... سخت نه خیلے سخت ... گویے اڪثر مردم مے خواهند با نگاه هایشان چادر از سرت بڪشند ... و تو محڪم تر چـــــادرت را میگیرے از ڪنار یڪ عده ڪه رد میشوے حرف هایے مے شنوے ســـــرشار از قضاوت ... قضاوت هاے نادرست ❌ غمگین نشو اے بـــــانو سربازے " مـــــهدے فـــــاطمه(س) " بودن این سختے ها را هم دارد جـــــنگ ما تمام شدنے نیست جـــــنگ روانے میان حـــــق و باطل 💠 #چـــــادرے_ها_دختـــران_زینـب_اند اللهم عجل لولیک الفرج 🏴 @taShadat 🏴
پدر شهید 👇 👇 سعید عصر عاشورا شهید شد؛ هرکس به ما زنگ می زد از احوال سعید می پرسید اما متوجه نمی شدیم دلیل این صحبت ها چیست تااینکه شب به ما خبر شهادتش را دادند؛ وقتی از سپاه قدس پیگیری کردیم متوجه شدیم این خبر صحت دارد و روز بعد هم این خبر را به مادرش دادیم.  بیاضی زاده به روزهای دلتنگی برای فرزندش اشاره کرد و اظهار داشت: روزهای اول کمتر احساس سختی می کردم اما هر چه می گذرد برایم سخت تر است؛ از آنجا که سعید از 11 سالگی از پیش ما رفت، همیشه احساس می کنم هنوز همان سعید 11 ساله است؛ همان سعید که قم درس می خواند و هرچند ماه یک بار به ما سر می زند و منتظریم که برگردد. وی تاکید کرد: خدا می داند که هرکسی فرزند خود را دوست دارد و حاضر نیست حتی خار به پای فرزندش برود اما ما به سعید افتخار می کنیم؛ به قول مادر شهید، حضرت زهرا (س) همیشه بهترین چیزی که داشتند برای هدیه دادن استفاده می کرد، برای ما هم بهترین چیز فرزندمان بود که به حضرت زینب (س) تقدیم کردیم. 🏴 @taShadat 🏴
کربلا رفتن خود را به رخ ما نکشید ما درست است نرفتیم ولی دل داریم ...😔 🏴 @taShadat 🏴
شیوه #همسرداری شهدا 💞زمان جنگ وقتی #فرمانده نیروی زمینی بود، چند ماه خونه🏡 نیومده بود، یه روز دیدم در می زنند، رفتم پشت در دو نفر👥 بودند، یكیشون گفت: منزل جناب #سرهنگ_شیرازی همین جاست؟، 💞دلم هری ریخت، گفتم، حتما برایش اتفاقی افتاده😢 گفت: جناب سرهنگ براتون #پیغام فرستاده و بعد یه پاكتی بهم داد💌 اومدم توی حیاط و پاكت رو بازكردم 💞هنوز فكر می كردم #خبر_شهادتش را برایم آوردند، آن را باز كردم، یه نامه توش بود با یه انگشتر عقیق💍 در آن نامه نوشته بود: 'برای #تشكر از زحمت های تو، همیشه دعات می كنم'،😍 از #خوشحالی اشك توی چشمام جمع شد. #شهید_علی_صیادشیرازی 🌹🍃🌹🍃 🏴 @taShadat 🏴
تب ویوویی👇
🔴هرکی عاشق دسر و ژله هست بیاد😍👇 #انواع خورشت #غذاهای نونی #انواع بستنی #دسرهای_مجلسی #کیک_زبرا #کیک_قالبی #کیک_بدون_فر #خامه_قنادی # از همه مهمتر هرروز با دستور رژیم غذایی 🔴آموزش با تمام مراحل😍👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/982056977Cf400702006