✅ ️توئیت دختر شهید #اسماعیل_هنیه :کی میگه دلیلش ایرانه؟!
🔹شما اعراب در کشورهای خود از او پذیرایی نمی کنید شما از ایران به ما نزدیکترید!
🔹اما ایران بهتر از شما پشتیبان ما بود
و به همین دلیل حق ندارید در مورد ایران که از شما شرافتمندتر است به این معنا که پایتخت اسلام است، صحبت کنید!
♦️عبدالسلام پسر اسماعیل هنیه: پدرم به آرزویش رسید. ما در انقلاب و مبارزه مستمر علیه دشمن هستیم و مقاومت با ترور رهبران به پایان نمیرسد.
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖خورشید_نیمه_شب💖 جلد دوم شهریور ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 4 -خب، دیگه ازشون جلو افتادیم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖 #خورشید_نیمه_شب💖
جلد دوم شهریور
(درام، معمایی، تریلر)
✍️به قلم: فاطمه شکیبا
قسمت 5
***
افرا بهتزده به تابلوی سیاهقلمِ ناقصِ روی تختش نگاه میکرد. تابلویی در ابعاد آ.سه که روی تختهشاسی چسبیده بود و دستان آریل را انتظار میکشید تا کامل شود. آریل کجا بود؟ نمیدانست. هیچکس نمیدانست.
آوید با چشمان اشکی و بهتزده، روی تخت آریل نشسته و به زمین خیره بود. تمام روز را به گشتن دنبال آریل گذرانده بود؛ از صبح که فهمید آریل تصادف کرده، با پریشانی خودش را به بیمارستان رسانده بود؛ اما چیزی جز تخت خالی آریل و پرستارهای سردرگم نیافته بود. تلفن همراه و کیف آریل در بیمارستان بود. تمام بیمارستان را پابهپای نگهبانها گشته بود؛ اما هیچ. بقیه روزش را بجای این که در همایش بانوان شهید باشد، برای ماموران پلیس درباره آریل و گم شدنش
قطره اشکی روی صورتش سر خورد. دست دراز کرد و عروسک هلوکیتی آریل را از روی تخت برداشت. عروسک هم غمگین و غربتزده، منتظر آغوش آریل بود. آوید عروسک را در آغوش گرفت و سرش را بوسید؛ انگار که خود توضیح داده بود.
افرا آرام گفت: اینو... تو اینجا... گذاشتی؟
آوید سرش را تکان داد و دوباره آریل باشد، یا انگار که بخواهد دلداریاش بدهد و بگوید: نگران نباش، خیلی زود پیدا میشه.
افرا دوباره زمزمه کرد: آریل اینو کشیده؟
و باز هم آوید فقط سرش را بالا و پاین کرد. به سختی صدای گرفتهاش درآمد.
-همونه که ازش خواسته بودی، ولی من بهش گفته بودم اینطوری بکشه...
تصویر افرا و مادر و پدرش بود؛ و افرا این را نمیخواست. دوست داشت فقط خودش و مادرش باشد. هنوز بعضی سایهها ناقص بودند. امضا هم نداشت. افرا گفت: آریل خودش اینو اینجا گذاشته، مگه نه؟
-شاید.
-چرا باید نقاشی ناقصشو بذاره اینجا؟
آوید عروسک را محکمتر بغل کرد و شانه بالا انداخت. مغزش کار نمیکرد. خسته بود. افرا اما به فکر کردن ادامه داد.
-میدونسته که برنمیگرده. وگرنه صبر میکرد تا کاملش کنه. آریل خودش رفته. خودش خواسته که گم بشه.
آوید سرش را بالا گرفت و با چشمانی که اشک درشان موج میخورد، مستقیم به افرا خیره شد و نالید: آخه چرا باید اینطوری بره؟
افرا آه کشید و شانه بالا انداخت. آوید دوباره ناله کرد: آخه اصلا نمیتونه جایی بره...
کسی از آشناهای آریل نمانده بود که آوید و افرا با آنها تماس نگرفته باشند. فایده نداشت. آریل هیچجا نبود. انگار که از اول هم وجود نداشته باشد.
***
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖خورشید_نیمه_شب💖
جلد دوم شهریور
(درام، معمایی، تریلر)
✍️به قلم: فاطمه شکیبا
قسمت 6
***
نمیدانم چشمانم باز است یا بسته؛ همهجا سیاه است. بدنم درد میکند. انگار که در تمام این خواب و بیداری، به در و دیوار خورده باشم. به خودم تکانی میدهم و دردم بیشتر میشود. احساس میکنم در حرکتم. دنیا در حرکت است و دارد من را با خودش میبرد. انگار که در ماشینم. صدای موتور ماشین میآید. با وجود درد، سعی میکنم محکمتر تکان بخورم و جیغهای خفه بکشم.
دنیا از حرکت میایستد؛ این را وقتی میفهمم که کمی به سمت شانه چپ متمایل میشوم. سرم درد میکند، سرگیجه دارم و دلپیچه و حالت تهوع. گوش تیز میکنم. صدای باز شدن در ماشین میآید. صدای قدم زدن. میلرزم. صدای باز شدن یک در دیگر میشنوم، از نزدیک گوشم. و بعد، صدای باز شدن زیپ.
نور از بالای سرم توی صورتم میپاشد و تمام عضلات صورتم درهم جمع میشوند. ناخودآگاه نالهای از گلویم درمیآید. صدای نفس زدن کسی را میشنوم، ولی نمیتوانم چشمانم را باز کنم و بفهمم کیست. انقدر نزدیک است که نفسهای مضطرب و لرزانش به چهرهام میخورند. میگوید: چیزی نیست، نترس خب؟ میدونم سخته، یکم دیگه طاقت بیار. نمیذارم اتفاقی برات بیفته. فقط بهم اعتماد کن، یکم دیگه این وضعیت رو تحمل کن. ببخشید، چاره دیگهای نبود.
صدا را نمیشناسم؛ بس که گرفته و خفه است. سعی میکنم چشمانم را باز کنم و از میان پلکهای به هم چسبیدهام، فقط میتوانم سایه مبهمی از یک مرد ببینم. چهرهاش ضدنور شده و پیدا نیست.
بوی اتر میزند زیر بینیام. یک دستمال نمدار روی صورتم فشرده میشود و مرد با صدای خفه و آرامش میگوید: ببخشید، ببخشید... چاره دیگهای نیست.
***
-سلما... سلما بیدار شو...
چشمانم ناگهان باز میشوند و اینبار بجای سیاهی، با یک سقف شیروانی چوبی مواجه میشوم. انگار شناورم؛ هم جسمم هم ذهنم کرخت و بیحس شدهاند. چشمانم را دوباره میبندم: سلما... سلما... سلما... کجایی؟
اینجا مرحله بعدی جهان پس از مرگ است؟ بهشت است؟ من مُردهام؟ مغزم کمکم به کار میافتد و شروع میکند به یادآوریِ آخرین تصاویرِ ثبتشده در حافظه. عباس آنسوی خیابان... بوق ماشین... احساس کرختی... آرسن... بیمارستان... تاببازی...
با تمام قدرت، تکانی به تارهای صوتیام میدهم و اولین اسمی که به ذهنم میرسد را به زبان میآورم: آرسن...؟
اینبار صدای گرفته خودم را میشنوم. دهانم باز است. لبانم از شدت خشکی میسوزند؛ گلویم هم. کمکم حس به بدنم باز میگردد و اولین ادراکم از اعضای بدنم، دردِ دست چپ است. سنگینتر و دردناکتر از آن است که بتوانم تکانش بدهم؛ آتل محدودش کرده.
تمام بدنم کوفته است. باید به خودم جرات بدهم و چشمانم را در حدقه بچرخانم، بلکه چیزی بیشتر از سقف شیروانی دستگیرم شود و بفهمم چه بلایی سرم آمده...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
🚨 رهبر ایران در پاسخ به ترور هنیه دستور حمله مستقیم به اسرائیل را صادر کرد
🔹رهبر ایران دستورات خود را در جلسه اضطراری شورای عالی امنیت ملی صادر کرد.
نیویورک تایمز به نقل از مقامات ایرانی نوشت:
🔹فرماندهان ایران در حال بررسی حمله با پهپاد و موشک به اهداف نظامی در مجاورت تل آویو و حیفا هستند.
🔹رهبر ایران به سپاه پاسداران و ارتش دستور داد در صورت گسترش جنگ، طرحهایی را برای حمله و دفاع آماده کنند.
🔹ایران در هر گونه حمله به اسرائیل مراقب خواهد بود تا از حمله به اهداف غیرنظامی خودداری کند.
#خونخواهی_هنیه
@tashahadat313
📢 پوستر جدید Khamenei.ir منتشر شد | خونخواهی شهید هنیه عزیز
✏️ رهبر انقلاب: رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما شهید هنیه را در خانهی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینهی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت... ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفهی خود میدانیم.
شهید، چراغ دریایی است که در طوفانها و تاریکیها روشن میماند تا کشتیها راه خود را پیدا کنند.🖤
#شهید_اسماعیل_هنیه
@tashahadat313
عرض تسلیت به این بانوی صبرومقاومت که طی یک سال به افتخار مادر ۴ شهید، مادربزرگ۷ شهید و در نهایت همسر شهید نائل شد.
@tashahadat313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۲ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 02 August 2024
قمری: الجمعة، 27 محرم 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️23 روز تا اربعین حسینی
▪️31 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️33 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️38 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
@tashahadat313
.
💎 پنج شاخصه انسان مؤمن
🔻أمیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
ألْمُؤْ مِنُ يَكُونُ صادِقاً فى الدُّنْيا... وَ حَرَكَتُهُ بِالْأدَبِ و كلامُهُ بِالنَّصيحَةِ وَ مَوْعِظَتُهُ بِالرِّفْقِ، لايخافُ اِلاَّ اللّه َ
◻️ مؤمن در دنيا صادق است و
◻️حركت او مؤدّبانه است و
◻️سخنش همراه با خيرخواهى است و
◻️پندش نرم و آرام است و
◻️از كسى جز خدا نمى ترسد.
📚 جامع الاخبار: ۲۱۵ ح ۵۳۲
#حدیث
📣 #شهید_فواد_شکر نقشی برجسته در تقویت جبهه مقاومت ایفا کرد
🔸مقاومت اسلامی حماس در واکنش به شهادت فرمانده حزبالله:
🔴 این فرمانده در شرافتمندانهترین و بزرگترین نبرد، در مسیر آزادی قدس جامه شهادت به تن کرد و با خون خود موجب وحدت آزادگان امت گردید.
🔴وی نقش حیاتی در ایجاد و تقویت جبهه مقاومت عليه اشغالگران صهیونیست ایفا کرد و همواره حامی مردم و مقاومت فلسطین در این نبرد بود.
@tashahadat313
این که گناه نیست 44.mp3
5.04M
#این_که_گناه_نیست 44
به گُنـــاه مبتلا شدی؟
نَتَــرس...❗️مهم اینه که؛
تا از این سنگین تر نشدی؛
🔄دور بزنی و بیای سرِ خط...
همین الآن،هر جایِ گناه که هستی؛
تُرمز کن...دیر میشه ها
@tashahadat313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۳ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Saturday - 03 August 2024
قمری: السبت، 28 محرم 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حذیفه بن یمان رحمة الله علیه
🔹تبعید امام جواد علیه السلام از مدینه به بغداد، 200÷ه-ق
🔹ورود کاروان اسراء به بعلبک، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️22 روز تا اربعین حسینی
▪️30 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️32 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️37 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
@tashahadat313
🔹 امیرالمؤمنین عـلـے عليه السلام
المَنِيَّةُ و لا الدَّنِيَّةُ!
مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز!
💠
📚 نهج البلاغة، حكمت ۳۹۶
#حدیث #شهید_اسماعیل_هنیه
@tashahadat313
29.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞🚨یوسفی که بعد از مرگ یعقوب برگشت..😭
ماجرای عجیب مادر #شهید هوشنگ خوش خبر که پسر شهیدش سالها در شهرستان #جهرم به عنوان #شهیدگمنام دفن بوده ...🥺
@tashahadat313
این که گناه نیست 45.mp3
4.02M
#این_که_گناه_نیست 45
یه قلـ❤️ـبِ سالم، رقیق و نرمه!
و از خلوت با خدا، لذت می بَره...
اگر از ارتباط با خدا لذت نمی بری؛
یه جای کار لنگـه!
بگرد و پیداش کن...
💢نگو این که گناه نیست
@tashahadat313
غبطه ۲ شهید به ۲ شهید دیگر...💔
شاید آنها در قنوت همین نمازشان دعای شهادت کردند و از معبودشان توفیق همچین نمازی به امامت این سید عزیز را طلب کردند.
و چه پایان بینظیری...
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
@tashahadat313