من از نهایتِ شب حرف میزنم،
من از نهایتِ تاریکی،
و از نهایت شبِ حرف میزنم!
اگر به خانهی من آمدی
برایِ من ای مهربان،
چراغ بیاور.
و یک دریچه که از آن
به ازدحامِ کوچهی خوشبخت بنگرم...
-فروغ فرخزاد
سَخت ترین نبردهایی که تو زندگیت داری
نَبردهایی هستن بین ذهنت که حَقیقت رو میدونه
و قلبت که حاضر به پذیرشش نیست، میچرخه...
_محمود درویش
- تاسیان -
تو مرا جان ِبقایۍ که دهۍ جام ِحیاتمـ(: _آقاے ِمولانا
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم..
_فاضل نظری
- تاسیان -
چهل روز تا محرم.. چقدر دوست دارم زودتر برسه :)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تداعۍ سفری که میگفتی به خستگی ش می ارزید(:
برادر کوچیکم یه سریال و دنبال میکنه و اومد برا من تعریف کنه؛ گفت:
پسره قد بلنده هِی عاشق دختره بود هِی نگاش میکرد هِی بیشتر عاشقش بود بعد باهم ازدباج کردن😂