- تاسیان -
من فقط روزنامه ای بودم، بین انبوهِ دسته بندی ها.
هر لحظه واسه رهاکردن چیزی آماده ام :)
عشق به کلمه نیاز دارد. مدتی کوتاه میتوان به حسِ بیکلام اعتماد کرد ، اما در دراز مدت، عشقِ بیکلام و کلامِ بی عشق دوام نخواهد آورد..!
- تاسیان -
امروز تن ِخسته و آواره مو تا سنگ فرشاۍ حرم کشوندم ..
چشمام نیازمند دیدن یه پناهُ سنگ صبور بود برا منی که میگفتن خیلی صبورے ..
قرار شد روبه روی ِگنبد وایسمُ سلام بدم برگردم ولی نشد ؛ نتونستم
از ورودی صحن صاحب الزمان که رد شدم دنبال یه گوشه بودم که سلام داده نداده برگردم ولی انگار یه نیرویی منو میکشوند سمت خودش ..
قدرت نه گفتن نداشتم و تسلیم شده دل به دلش دادم تا ببینم میخواد کجا ببره منو ..
برد کنار ضریح
ضریح و بارگاهی که مأمن آرامشُ دلبازےُ دلبرےِ ..
منو نشوند روبه روی ضریحُ دلم شروع ڪرد حرف زدنُ چشمام تصدیق شون ڪردن و دیگه نفهمیدم زمانُ ..
خواسم بگم :
بعضی وقتا گم شدن به پیدا شدن می ارزه ..
بعضی وقتا امانت گذاشتن قلبت پیش اهلش می ارزه ..
رها ڪنُ بسپر ؛
مثل منُ امثال من که پشتوانه مون شده بآنو
-زیارتت قبول عزیز ِکنج ِقلب نشسته🌻✨(:
آدم ها داستانهای باور نکردنی تعریف میکنند. وقتی با آدمها حرف میزنی، چیزهایی میگویند که نمیدانی چه جوری به گفتگو ادامه بدهی..
آدمها حرف های غریبی میزنند
_پائولو کوئیلو
گیله مرد : آدمها را به میزان درکشان بسنج نه به اندازه مدرکشان؛
چرا که فاصله ی زیادی از مدرک تا درک وجود دارد.
مدرکی که درک بالاتری به ارمغان نیاورد ، کاغذ پاره ای بیشتر نیست.
مهمترین نشانه ی درک بالاتر تواضع بیشتر است.
_بزرگ علوی
همش با خودم فکر میکردم اگه یهو سروکلت پیدا شه من باید چیکار کنم؟
و یه روزی پیدات شد و اونموقع بود که فهمیدم چقدر برام بیاهمیت شدی..
- تاسیان -
شد دلم تنگ پر از غم خنده رفته کجا؟ :)))
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر من از خودی خوردم....