بعد از تو نفہمید ڪسۍ عمق غمـَم را
من ماندم و یك سینہ پر از حرف اضافۍ(:
_آقاے ِسیدۍ
داستان فراموشی تو مثل حل شدن قند توی لیوان چاییه !
قنده حل میشه،محو میشه اما مزه اون چایی واسه همیشه تغییر میکنه.
شاید نبودنت به دست عادت سپرده شه اما ،اما فراموشی، نه!
_آریانفر
هیچ میلی در من شدیدتر از میل به خواب نیست،
پناه بردن به پشت پلکها و نیستیِ موقت.
- تاسیان -
یک لحظه غمت از دل من مینشود دور گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست - عراقی
سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم...
سعدی.