فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[شب، حکایت غریبی داره...]
مجبورم با کسانۍ زندگۍ کنم که :
نمیتوانم خودم را حالیشان ڪنم .
این فکریست که در واقع بیشتر اوقات دارم ؛
درعین حال احساس مۍڪنم عیب از خودم است ..
- تاسیان -
از رفتنت ناراحت نشدم، از این ناراحت شدم که یجوری رفتی، انگار بی اهمیت ترین آدم زندگیت بودم.
شایدم یه روزی دلتنگ موقعی بشی که من خیلی دوسِت داشتم.
صدا میاد.؟
یک یک دو سه
- از بلندگوی تاسیان؛
¹⁰⁰⁰ تایی شدن شمارو تبریک و تهنیت میگم دوست قشنگم.🌻💙
هیچوقت جای سیاژ و نمیگیره اما امیدوارم با ناثینک به آمار خیلی بیشتری برسی تا شاید برات جبران بشه...🍁
از طرف تاسیان
برای ناثینک عزیزم♡
- تاسیان -
هنر آسانیِ پیوستن باران به دریا نیست خوشا رودی که ره پیمود و جان فرسودودریا شد...
از بس مواظب بودم تا کسی را نشکنم ،
به خودم نگاه کردم و دیدم تِکه تِکهام . .
نوشته بود : دلم میخواهد مدتی بمیرم..
نه بخاطر اینکه نا امیدم ، بخاطر اینکه خستهام، خیلی خیلی خسته..
- تاسیان -
- من همانم که صدایم به رسیدن نرسید ؛
- ما چیزی جز تاریخمان نداریم و آن هم متعلق به ما نیست !
" نمی خواستم باعث دردی شوم که روزی دیگران آن را به من چشانده بودند.
بنابراین بیشتر مراقب کلماتم بودم و رفتارهایم از هزاران صافی می گذشت تا به عمل برسد.
رنج انسان را شریف می کند. "