ایتا - - تاسیان -

‏بابام یه کاری کرده که دیگه هیچ بنی بشری نمیتونه از عهده‌ی نازم بر بیاد.

385 مشاهده17:14

- تاسیان -

‏باشد كه با فردى وارد رابطه شويد كه به زبان روح شما سخن بگويد و مجبور نباشيد عمرى را صرف ترجمه خود براى او كنيد...

621 مشاهده19:49

- تاسیان -

افسوسِ چه را بخوریم، جوانی؟ ما هرگز جوان نبودیم.

آنه؛ تکرار غريبانۀ روزهايت چگونه گذشت، وقتی روشنی چشمهايت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.

384 مشاهده20:24

- تاسیان -

- سبز شد و جوآنه زد ،
آنکه امید را از دست داده بود...

376 مشاهده21:00

- تاسیان -

با غم انگیز ترین حالتِ این تن ، چه کنم ؟:)

چشمان ِ تب‌آلودَم ، باریکه‌ی ِ باران‌ها .

388 مشاهده08:49

- تاسیان -

میل عجیبی به گریز پیدا کردم . . .

0:14

فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست

مشاهده در پیام رسان ایتا

ندهم ، 
من
رَه
به کسی . !

470 مشاهده19:09

- تاسیان -

عزیز ِمن : تو محکم بودی ؛ برای همین کسی به احتمال رنج کشیدنت فکر نکرده بود(: _شبتون‌بی‌غم🌙

در دنیای بیرحم ، سختی و رنج آدمی همچون صدایی در سکوت گم می‌شود ؛ هیچ‌کس به دردهایمان اهمیتی نمی‌دهد و ما تنها در تاریکی خود غرق می‌شویم .

_شبتون‌بی‌غم🌙

402 مشاهده20:41

- تاسیان -

استخوان طاقتمان شکست ؛ اما ادامه دادیم .
اصلاً امضای شخصیتمان شده بود : 
‹ دوام آوردن › .

396 مشاهده06:47

- تاسیان -

میخوام که جونمو بدم:))

برای زخم‌هایم ، آغوش نمی‌شوی؟!

381 مشاهده10:29

- تاسیان -

میانه‌ی راه ایستاد و از خودش پرسید:
یعنی تمام زندگی همین است؟
«همین تحمل کردن‌ها، صبر کردن‌ها و دوام آوردن‌های اجباری...»

437 مشاهده11:02

- تاسیان -

« ای سايه صبر کن که برآيد به کام دل 
آن آرزو که در دل اميدوار توست»

_ هوشنگ ابتهاج.

1 مشاهده15:32

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی