eitaa logo
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
77 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺ما برای آنها اسلامی مناسب خودمان درست خواهیم کرد هنری کیسینجر سیر تکامل یک تروریست همین هم اثر خون شهدای مقاومت هستش اون چهره وهابی مسلک خون ریز که سر مخالفش رو میبره دیگه خریدار و جاذبه ای نداره به دنیا هم نمیشه چنین چهره ای رو به عنوان اسلام واقعی غالب کرد مجبور شدن لباس ریا تنش کنن https://eitaa.com/tasrih
نامساله‌ناترازی میگن ناترازی یعنی دخلت از خرجت یا تولیدت از مصرفت کمتر باشه... بذارید یه مثال بزنم! فرض کنید پدر یک خونواده‌ی پنج نفره معتاد باشه! فرض کنید یکی از فرزندان هم دزد باشه! فرض کنید یک فرزند بیمار است و مدرسه هم می‌رود. فرض کنید مادر خونواده، هم داخل خونه کار میکنه هم بیرون خونه. فرض کنید دختر خونه ولخرج باشه. فرض کنید کارفرما، حقوق مادر خونه رو هم یکی در میون میده! توی این حالت اگر شما بخواید مشکل این خونواده رو حل کنید چکار می‌کنید؟ آیا بچه‌ای که مدرسه میره رو دیگه مدرسه نمی‌فرستید؟ آیا بچه‌ای که بیماره رو دکتر نمی‌برید؟ آیا غذا نمی‌خورید؟ آیا به مادر خانواده می‌گویید بیشتر کار کند؟ آیا برای اینکه پدر خانواده دعوا راه نیاندازد جنس مرغوب‌تری برای او می‌گیرید؟ آیا از فرزندی که دزد است می‌خواهید بیشتر دزدی کند؟ آیا برای دختر خانه بیشتر ولخرجی می‌کنید؟ برخورد لیبرال‌های وطنی در مواجهه با ناترازی همین‌گونه است. آنها به جای رفتن سراغ ترک اعتیاد پدر و جلوگیری از دزدی برادر و فرستادن او به سر کاری شرافتمندانه و ممانعت از ولخرجی دختر خانه به افراد سالم و فعال و نیازمند خانه فشار می‌آورند. گران‌کردن زندگی برای مردم ساده‌ترین، بی‌اثرترین، غیرعادلانه‌ترین روش برای جبران ناترازی است. به جای افزایش تولید (آنچه سالها مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند) و به جای افزایش درآمدهای دولت از محل تولید و کاهش هزینه‌های اضافی دولت (حقوق‌های نجومی) و برعکس افزایش هزینه‌های رفاهی دولت برای مردم (یارانه و آموزش و بهداشت و...)، دست کردن در جیب مردم، قطعا نتیجه ناترازی بزرگتری به نام ناترازی عقل است. هزاران میلیارد معافیت مالیاتی برای تعداد معدودی از سهامداران بزرگ شرکت‌های فولادی و پتروشیمی و... اعمال کردن، کجای منطق و عقل و شرع و عدالت است؟ هزاران میلیارد دزدی از جیب مردم از محل خلق پول بانک‌های خصوصی را نادیده بگیریم و به سراغ همان مردم دزد زده برویم؟ هزاران میلیارد سود بادآورده از محل گرانسازی دارایی‌ها را با چشم می‌بینیم و چشم‌پوشی می‌کنیم! هزاران میلیارد حقوق‌های نجومی را می‌دهیم و به کارگران و کارمندان برای عدم افزایش حداقل دستمزد فشار می‌آوریم اگر به این مسائل و امثال این مسائل فکر کنیم طبیعتا به این نتیجه می‌رسیم که جنگیدن با این جریان‌های پرقدرت و ذینفع کار بسیار سختی است و بهتر است به سراغ جیب و سفره مردم برویم. آن هم نیازهای اساسی و حیاتی آنها را نشانه بگیریم! اینجاست که اقتصاددانان لیبرال وظیفه پیدا می‌کنند تا ذهن مردم و مسئولین را جهت‌دهی کنند و صبح تا شب نامساله‌ها را مساله کنند و مسائل حقیقی را زیر فرش پنهان نمایند. https://eitaa.com/tasrih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا مردم سوریه از ایرانی‌ها خوششان نمی‌آید؟ 🔹حسن شمشادی خبرنگار سابق ایران در سوریه پاسخ می‌دهد.
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
🎥 چرا مردم سوریه از ایرانی‌ها خوششان نمی‌آید؟ 🔹حسن شمشادی خبرنگار سابق ایران در سوریه پاسخ می‌دهد.
دقیقاً همین کاری که پروپاگاندای رسانه ای دشمن ، از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان گرفته تا سایتهای مختلف اینترنتی و رسانه های پایگاه دشمن یعنی ، چندین ساله در علن و خفا ، این موضوع را تبلیغ میکنن که آی مردم هر چی پول نفت بود رو به فلسطین و لبنان و سوریه و یمن میدن ، و همه مشکلات جاری و اقتصادی و معیشتی مردم رو به مقاومت منتهی میکنن .... https://eitaa.com/tasrih
🍇🍇🍇انگورهای شیرین در یک خوشه ناب 🔔وقتی یک حکیم الهی سخنانی بیان میکند ، مثل یک خوشه ناب و بزرگ انگور میماند که از هر خوشه کوچک آن میتوان نکات مهم و مختلفی را بسان انگورهای ناب دید و چید . در سخنان دیروز رهبر حکیم جمهوری اسلامی ایران نکات ریز و درشت بسیاری بود که درهر کدام سرفصل مهمی برای حال و آینده جمهوری اسلامی و مقاومت و منطقه دیده می شود . 📣تعدادی نکته خیلی مهم را برداشت کرده ام که فهرست میکنم : 1)شاید در وهله اول گروههای تروریستی در ویترین قضایای سوریه دیده میشود ولی عامل و آمر بدون خطای تحلیلی ، حتماً آمریکا و اسراییل هستند . ایشان برای چندمین بار یادآوری کردند که اولین و مهمترین عامل همه مشکلات مختلف در منطقه آمریکا و اسرائیل هستند ولاغیر . 2)ایشان به همراهی یک کشور هسایه بدون اسم بردن نیز اشاره کردند ولی در این نام نبردن حتماً نیتی بود . خیلی از تحلیل گرها به ترکیه اشاره میکنند ولی رهبر عزیز شاید میخواستند با نام نبردن ، کار آن کشور را تحقیر و تشکیک بکنند و البته اردن همسایه دیگر سوریه نیز در این کار شریک مهمی برای آمریکا و اسرائیل و گروههای مسلح تروریست می باشد . 3) فرمودند مقاومت با شهید شدن جناب سیدحسن نصرالله و یحیی سنوار و از دست رفتن سوریه ، از بین رفتنی نیست چون در چارچوب یک قاعده الهی حرکت میکند ، شاید در برهه ای ضعیف بشود ولی دوباره رشد کرده و سربلند در مقابل آمریکا قدعلم خواهد کرد . 4)ایران در صورت ضعف مقاومت در یک مقطع کوتاه ، ضعیف نخواهد شد . چون خواستگاه مقاومت جمهوری اسلامی ایران است و رهبرمقاوم و به تبع ایشان نیروهای مسلح و مردمی باورمند به مقاومت ، محکم و پایدار بر سر عهد خود برای مبارزه با آمریکا ، ایستاده اند . 5)دلیل رفتن ایران به جنگ داعش در سوریه در چند سال پیش اولاً دفاع از حرمین حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما بود که یک واجب دینی برای هر مسلمان شیعی است و دوماً امکان جنگ با داعش در فرا سرزمین ایران. هدف نهایی داعش ایران بود و اگر این مبارزه در فراسرزمین ایران نبود ، بهرحال روزی به مرز ایران میرسید و مجبور بودیم در داخل خاکمان با او جنگ بکنیم و جنگ در بیرون عقلانی تر از جنگ در داخل خانه است . همچنین درخواست دولت سوریه برای کمک ایران برای جنگ با داعش نیز یک امر مهمی بود . 6) حکمای متصل به ولایت الهی آینده را چون امروز شفاف میبینند . تکرار چندباره این مطلب شگفت انگیز و امیدوارانه و مهم یعنی خاموش کردن این قضایا توسط خود جوانان غیور سوریه از آن پیش بینی های الهی این مرد بزرگ است که حتماً حتماً به وقوع خواهد پیوست . 7)یکی از عوامل اصلی وضعیت فعلی و سقوط دولت بشار اسد عدم همراهی ارتش سوریه بود و این بی انگیزگی دلائل مختلفی میتونه دارد . از کم بودن مواجب ماهانه تا فساد و تبعیض در ارکان مختلف دولت و ارتش و عدم رسیدگی به آن ، شاید از مهمترین مسائل باشد . 8) یک دستور محکم فرمودند که از دشمن و کید و مکر و دسیسه ها و حرکات او نباید غافل بود ، نباید دشمن را حقیر شمرد و نباید به تبسمش اعتماد کرد . البته این فرمایش ایشان در همه سالهای زعامتشان بخصوص وقتی دولتهای متمایل به غرب در کشور مستقر میشوند بیان میشود ولی کو گوش شنوا!!! . 9) از پیروزی نباید مغرور بود چون سم است و از شکست نباید مأیوس و منفعل بود چون زهر ، است . تفاوت سم و زهر هم مشخص است . شاید برای سم و مسموم مداوایی انجام بشود ولی زهر فرد را در لحظه میکشد . 10) به زعم بنده در جمهوری اسلامی ایران تنها فردی که بصورت واقعی بذرامید حقیقی در دل عموم مردم و انقلابی ها و مشتاقان مقاومت در منطقه کاشته و با ایده های ناب الهی آبیاری میکند این حکیم و زعیم بزرگ الهی هستند . یک فکر و ایده و جمع باورمند به آن با امید زنده است و با امید پیش می رود . بخاطر همین فرمودند خالی کردن دل مردم و ایجاد نگرانی های واهی با تصویر شکست مقاومت و شکست جمهوری اسلامی خیانت نابخشودنی و جرم است . 11) نکته آخر هم قابل توجه تحلیل گرهای همه چیزدان!!! در کانال های مختلف که دائم بر طبل خیانت بشار میکوبند ، ایشان در کنار بیان کمک های دولت سوریه به ایران در جنگ تحمیلی ، در هیچ جایی مطلبی که واجد بیان خیانت بشاراسد به ایران یا مقاومت باشد بیان نفرمودند . ✍️امیرعلی ابراهیمی معروفی https://eitaa.com/tasrih
‏لبه تیغ برخورد با و حراست از آزادی بیان و انتقاد! مرجفون، افراد یا گروه‌هایی هستند که با دروغ و شایعه، دل مردم را خالی کرده و آنان را از جنگ، مبارزه و مقاومت می‌ترسانند و به مردم تزریق می‌کنند که شما نمی‌توانید مبارزه کنید، باید سلاح‌تان را زمین بگذارید شاید در امان باشید!‏ اینها یا مُزدبگیر دشمن هستند و برای توسعه گفتمان تسلیم و سازش، مستقیم یا غیرمستقیم از دشمن، پول و امتیاز می‌گیرند یا هم بیماردل و مریضند و بی‌‌مُزد و مواجب، افکار عمومی را به سمت تسلیم در برابر دشمن هدایت می‌کنند و مسئولین مملکت را به این محاسبه می‌رسانند که باید تسلیم شوید!‏ خداوند متعال خطاب به پیامبر بزرگ اسلام درباره اینها در آیه ۶۰ سوره احزاب می‌فرماید: "لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا" "اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی‌اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان می‌شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند!" نظام اسلامی، نمی‌تواند و نباید به این تریبون‌ها اجازه ترساندن مردم را بدهد. چه اینکه این تریبون دار، رئیس‌جمهور، معاون وی یا وزیر و مدیر و نماینده مجلس باشد چه روزنامه و خبرنگار یا فعال سیاسی و استاد دانشگاه! فرقی نمی‌کند چه جایگاهی داشته باشد. شاخصه اصلی شناخت مرجفون، همین ترساندن مسئولان و مردم در برابر دشمن و هدایت آنها به سمت انفعال و تسلیم و سازش است.‏ نه تنها در نظام اسلامی که همه حکومت‌ها و دولت‌ها در جهان به این مسئله توجه می‌کنند که افراد و گروه‌هایی با جنگ روانی، مردم‌شان را نترسانند. یک اصل عقلانی است. اما این مسئله می‌تواند تیغ دولبه‌ای باشد که برخی مجریان و ضابطین قانون را به سمت محدودسازی آزادی انتقاد و بیان ببرد.‏ برخی در این‌باره به خطا و اشتباه می‌افتند و تفاوت بین "ترساندن مردم" با "انتقاد به انفعال در برابر دشمن" را متوجه نمی‌شوند و خواسته یا ناخواسته جلوی هر انتقادی را می‌گیرند! بطور مثال فکر می‌کنند هر کسی برخی مسئولان را نقد کند که چرا در برابر دشمن منفعل عمل می‌کنید از مرجفون است. باید افرادی در جامعه باشند که حواس‌شان به سیاست‌ها و تصمیمات منفعلانه دولتمردان باشد و اجازه ندهند خطِ عقب‌نشینی‌های غیرتاکتیکی ادامه پیدا کند و با غفلت جبهه مقاومت را متلاشی و سنگرها را یک به یک به دشمن تحویل دهند! در مورد اقدامات اخیر دشمن می‌توان این مسئله را خوب فهمید.‏ فریبِ برخی مسئولان در ماجرای شهادت هنیه که جری‌شدن دشمن را بدنبال داشت و به سراغ ترور سیدحسن سوق داده شدند موجب شد که ‎ سکولار بعد از تهدید به ترور توسط صهیونیست‌ها تحت تاثیر قرار بگیرد و در برابر دشمن وا بدهد. تریبون‌داران نماز جمعه، تشکل‌های دانشجویی، اصحاب رسانه و فعالان مجازی باید مراقبت و مواظبت کنند و اجازه پیشروی دشمن و مرجفون را در داخل ندهند. باید با مرجفون به جهتِ فکری، تبیینی، رسانه‌ای و قانونی مقابله کرد. هم سیستم قضایی و امنیتی وظیفه دارند هم مجاهدین رسانه‌ای و کنشگران سیاسی اجتماعی. سیاست انفعال به ضرر کشور است. این نگاه کجا و اون نگاهی که اصلاً متوجه داستان نشده و فرمایش رهبری را سریعاً تبدیل به چماقی علیه بچه‌های انقلابی منتقد کرده کجا! برخی متاسفانه نگاه دقیقی به مفاهیم و مسائل ندارند. فقط دنبالِ اهرمی هستند تا بوسیله آن مخالفین خود را منکوب کنند! ✍️داود مدرسی یان https://eitaa.com/tasrih
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡💡💡وقتی مکانیسم‌ها و فرآیندهای سیاسی کشور به نحوی است که سیاستمدارانی فاقد ایده و افق تولید می‌کند، طبیعی است که ذینفعان ذی‌نفوذ برای این سیاستمداران مسئله تعریف کنند. دکتر سیدیاسر جبرائیلی
18.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 همش دروغه!! هر وقت میخواهند ایده گران‌سازی را اجرایی کنند، لشگری از اقتصاددانانِ حامی سرمایه‌داری رو میفرستند با دروغ، مسئولین و مردم را به گرانی راضی کنند...
دوستان انقلابی اهل تحلیل، علی رغم فقر شدید خبری و سکوت مسئولان، تحلیل می کنند تا اندک پاسخی باشد به نیاز افکار عمومی. حضرت آقا که صحبت می کنند، عده ای خودبصیرپندار ساکت، خودکار قرمز برمی دارند که فلانی ولایت را نمی فهمد یا فلانی ضد ولایت است. دستگاه های مسئول هم فقط سخنان آقا را تکرار می کنند. ✍دکتر حمیدرضا مقصودی
◻️نخودسیاهِ راهکار فرهنگی برای کنترل ناهنجاری‌های اجتماعی! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹سالیانی است هر زمانی که برخی از مدیران کشور، تصمیمی بر مواجهه با فعالیت‌های ضدفرهنگی و ضداخلاقی در سطح جامعه می‌گیرند مخالفان ارزش‌های اسلامی و دلدادگان لیبرالیسم غربی در کشور ما، با ژستی روشنفکرانه، فریاد برمی‌آورند که «برای اصلاح فرهنگ، فقط باید کار فرهنگی انجام گیرد!» شوربختانه، این القائات لیبرالیستی آنقدر اثرگذار بوده است که بر ذهن و زبان برخی از مسؤولان ارشد کشور و حتی برخی از روحانیان سنتی نیز تأثیر گذاشته است. تا جایی که برخی از آنها را واداشته است که مجریان قانون را به گردن‌کشی دربرابر قانون دعوت کنند! 🔸این در حالی است که اولاً، هیچ هنجاری در هیچ «جامعه‌»ای، به صرف کار فرهنگی، نهادینه نشده و نخواهد شد. به عنوان مثال، تاکنون هیچ کشوری نتوانسته است به صرف فعالیت فرهنگی و با ساخت پویانمایی‌هایی مثل «سیاه‌ ساکتی» و امثال آن ارزشی مثل نظم و انضباط ترافیکی را، که همگان مفید بودن و بلکه ضروری بودن آن را برای حیات اجتماعی درک می‌کنند، نهادینه کند. بلکه در کنار آن و همزمان با تبیین و آموزش و کار فرهنگی، جرایم بسیار سنگین مالی و اعتباری برای نقض قوانین ترافیکی هم وضع کرده‌اند؛ دوربین‌های نظارتی هوشمند برای شناسایی متخلفان و قانون‌شکنان هم نصب کرده‌اند و هزاران نفر را برای نظارت بر حسن اجرای آن قانون به کار گرفته‌اند. ثانیاً، (ص) نیز (که بدون تردید یکی از بزرگ‌ترین تغییرات فرهنگی را در طول تاریخ در شبهه جزیزه عربستان انجام داد) برای تحقق فرهنگ اسلامی هرگز به «اصلاح باورها و بینش‌ها»، و «آموزش‌ ارزش‌ها و ضوابط اسلامی» و امثال آن اکتفا نکرد؛ بلکه به صورتی «جدی، قاطع، سریع و بدون تبعیض» با متخلفین و قانون‌شکنان و مفسدان و هنجارشکنان برخورد سخت هم داشتند. و ثالثاً، این مدعیان هیچگاه حاضر نشده‌اند الگو، راهکار و طرح و برنامه‌ای مشخص از اقدامات فرهنگی مورد نظرشان را برای مواجهه با فعالیت‌های ضدفرهنگی ارائه دهند! هر زمانی که از آنها مطالبه راهکار فرهنگی برای مواجهه با آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی شده‌ است، گفته‌اند، این کاری دشوار است و باید با کارشناسان نشست و از آنها خواست! و البته شاید خود این آقایان ندانند که ناآگاهانه به سربازانی بی‌مزد و مواجب و ظاهرالصلاح برای «لیبرالیسم فرهنگی» از یک طرف و «آنارشیسم دولتی» از طرف دیگر تبدیل شده‌اند! 🖊احمدحسین شریفی
🔻براندازیِ هویّتی در جمهوری اسلامی -۱ [یکم]. می‌خواهند به‌صورت تدریجی و تکه‌تکه، جمهوری اسلامی را مشروط و محدود کنند؛ طرح‌هایی به‌ظاهر فرهنگی و در باطن، امنیتیِ خود را قطعه‌قطعه اجرا می‌کنند تا حسّاسیّت‌ها، چندان برانگیخته نشوند و امکان پیشروی برای‌شان وجود داشته باشد. این پیشروی‌ها، کار را به مرحله‌ای خواهد رساند که نظام، امکان عمل و مواجهه را از دست خواهد داد و دچار انفعال یا مصلحت‌اندیشی می‌شود. به زبان فقهی باید گفت می‌خواهند ولیّ‌فقیه را از وادی «حقیقت» به وادی «مصلحت» سوق بدهند و استقرار شریعت را از نظر اجتماعی، ممتنع سازند. موقعیّت‌هایی می‌آفرینند که در آنها، باید بر اساس اصل تزاحم و تقدیم اهم بر مهم عمل کرد و از پاره‌ای ارزش‌ها گسست و خطوط قرمزِ دیگری را ترجیح داد. وقتی به‌صورت کلّی و راهبردی نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که خطوط قرمزِ فرهنگی، یکی پس از دیگری، در حال شکسته‌شدن هستند و ما همچنان در حال عقب‌نشینیِ ارزشی هستیم. بدیهیّات فرهنگیِ دهۀ شصت، ابتدا به «پرسش» و «ابهام» تبدیل می‌شوند و آن‌گاه به فاصلۀ اندکی، حالت «مسأله‌وار» و «مناقشه‌برانگیز» می‌یابند و باید به‌ناچار و از سرِ اضطرار، از آنها عبور کرد. اگر مجموعی و برآیندی به عرصۀ فرهنگی بنگریم، حیرت خواهیم کرد که چگونه این مسیر افولی و نزولی را پیموده‌ایم، ولی مسأله این است که نگاه ما، قطعه‌ای و تکه‌ای است و رویدادها را در کنار یکدیگر نمی‌نشانیم و نظرِ راهبردی به عرصه نمی‌افکنیم. [دوم]. شگرد جریان تجدّد در این زمینه، «عادی‌سازی» است و برای عادی‌سازی نیز باید حوصله داشت و کار را به زمان سپرد. ابتدا یکی از ارزش‌ها را به بحث عمومی می‌کشانند و دربارۀ آن، شبهه و اشکال مطرح می‌کنند و در همین راستا، «مفهوم‌سازیِ منفی» می‌کنند تا زمینۀ اجتماعی، فراهم آید. سپس ضربه‌های کاری و ناگهانی وارد می‌آورند تا «پیشرویِ جهشی» رخ بدهد. تجربۀ کشف حجاب، صورت تامّ و تمامی از این صحنه‌آرایی است. از سال‌های آغازین دهۀ نود، جریان مهاجرت برخی بازیگران به وقوع پیوست و این مهاجرت‌ها، به کشف حجاب و برهنگی، گره خورد. در آن دوره، امکان کشف حجاب در درون ایران، افسانۀ محال و نشدنی به نظر می‌رسید، اما برای زمینه‌سازی، کشف حجابِ پنهانی در دستورکار قرار گرفت. مفاهیمی همچون «آزادی‌های یواشکی»، «چهارشنبه‌های سفید»، «نه به حجاب اجباری»، در همین دوره ساخته شدند. در سال نودوشش، ناگهان مفهوم «دختران خیابان انقلاب» را صورت‌بندی کردند که در ذیل آن، برخی زنان در خیابان و آشکارا، روسری خود را بر سرِ چوب نهادند. شاید حدود سی نفر در شهرهای مختلف، چنین کردند و با همۀ آنها نیز مواجهۀ قضائی صورت گرفت، اما نه‌فقط این موج تصنّعی و سازمان‌دهی‌شده، فروننشست، بلکه چندی بعد، مسألۀ امکان کشف حجاب در درون وسیلۀ نقلیه مطرح شد؛ با این توجیه که درون وسیلۀ نقلیه، حریم خصوصی است. انتخابات ریاست‌جمهوری در سال نودوشش که در آن، تکنوکرات‌ها به قدرت رسیدند، به صحنۀ معاملۀ آنها بر سرِ حجاب تبدیل شد و زین‌پس، جریان تجدّدی احساس کرد که شرایط از نظر سیاسی، فراهم شده است. [سوم]. در این میان، حاکمیّت، هیچ طرح و تدبیری برای مواجهه با موج شکل گرفته در دست نداشت و نظاره‌گر و منفعل بود. همه در انتظار تصمیم دیگران بودند و یا در انتظار زمان مساعدی که بتوان این زخم را علاج کرد؛ درحالی‌که گذر زمان، رخنه و عفونت ایجاد کرد و اصلاح و تغییر را دشوارتر نمود. بخش‌هایی از حاکمیّت نیز که بینش لیبرالی یافته بودند، کمترین اعتقادی به خطوط قرمزِ فرهنگی از جمله حجاب نداشتند. این «وضعِ رهاشده»، سبب گردید که حدود شصت درصد از کشف حجاب، در همین مدّت به وقوع بپیوندد. تنها امری که می‌توانست حاکی از مواجهۀ نظام باشد، حضور تعداد اندکی گشت ارشاد در نقاط محدودی از شهر تهران بود. این حضور بسیار ناچیز، بسیار بزرگ‌نمایی می‌شد؛ چنان‌که گویا نظام، به قلع‌وقمع زنان و دختران همّت گمارده و به خشونت بی‌پروا روآورده است. واقعیّت، بر رهاشدگی و هرج‌ومرج فرهنگی دلالت داشت، اما روایت، سخن دیگری داشت. حاکمیّت، نه «واقعیّت» را در اختیار داشت و نه «روایت» را. هر دو به دست باد سپرده شده بودند و بدین سبب، حلقۀ محاصرۀ فرهنگی، هر لحظه تنگ‌تر و منقبض‌تر می‌شد. توقع می‌رفت که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این برهه، علاج و تدبیری در پیش بگیرد و چالش‌ها را پیش‌بینی کند و نهادهای فرهنگی را به سوی مقصد واحدی سوق بدهد، اما دریغ از فهم زمانه و ضرورت‌های آن. سرانجام، اغتشاش «زن، زندگی، آزادی» از راه رسید و چهل درصدِ باقی‌مانده نیز به وادی کشف حجاب راه یافتند. 🖊مهدی جمشیدی