شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
منزل اول :طلب
قسمت چهارم
ادامه...
نكته اى كه در طلب حضرت حق هست و بايد سالك از اول امر در مقام طلب به آن توجه خوب و عميق داشته باشد، اين است كه طلب حضرت حق، همانند طلبهاى ديگر نيست كه «طالب» با حفظ موجوديت خود،و به تعبيرى، با حفظ «خودى خود» به «مطلوب» خويش نايل گردد. اين طلب، طلب خاص است. طالب در ميدان اين طلب، احكام ديگرى دارد.«طالب» در اين ميدان، از همان اول امر بايد براى نيل به «مطلوب» از «خود» چشم بپوشد، و آماده كنار گذاشتن «خود» و لوازم «خودى» باشد. اين طلب، با هجرت از «خود» و از بيت «خودى» آغاز مىشود و با مرگ از «خود» و به عبارتى، با مرگ «خود» به آخر مىرسد؛ و من يخرج من بيته مهاجراً الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره على الله و كان الله غفوراً رحيماً.سوره نسا آیه ۱۰۰
اين، چيزى است كه اگر سالك بخواهد خوب موفق شود، بايد هميشه آنرا در نظر داشته باشد،و يك حقيقت و امر جدى بداند. زيرا اگر سالك از اول امر به اين معنى خوب توجه نكند، و آنرا جدى نگيرد،و با مسامحه با آن برخورد نمايد، همينكه طلب را آغاز كرد، در همان اوايل امر موانعى در پيش پاى او قرار مىگيرند كه هر كدام به نحوى او را از سلوك و از «طلب» باز مىدارند، موانعى كه همه به «خود» و لوازم «خودى» و «نفسانيت» و «انانيت» بر مىگردد، و از آنها نشأت مىگيرد.گرچه خود «طلب» و قدم گذاشتن در ميدان طلب، به معنى مانع كشى است، و طلب جدى، يعنى موانع را كنار زدن و به سوى حضرت مقصود شتافتن، اگر چه موانع، موانع بسيار سخت و مهم باشد، ليكن بايد توجه داشت كه همه موانع در سوك الى الله در «خود» و لوازم «خودى» و در «انانيت» خلاصه مىشود. يعنى هر چه را انسان در اين سفر ملكوتى مانع ببيند، و هر چيزى را سد راه بيابد، همه آنها به «خود» و لوازم «خودى» و «انانيت» وى بر مىگردد. چون مىخواهد «خود» و «خودى» و «نهايت» خود راحفظ كند فلان امر براى وى به صورت مانع در مىآيد. والا هيچ چيز براى وى مانع نخواهد بود.
مانع اصلى در اين سفر، ، «خود» انسان، يعنى «خودى» اوست. حديث شريف «لاحجاب بينه و بين خلقه الا خلقه»با صراحت به اين حقيقت اشاره مىكند و مىگويد، حجابى بين خداى متعال و بين مخلوق او وجود ندارد، جز خود مخلوق.«خود» وبه تعبيرى «وجهه خلقى» هر مخلوقى حجاب بين او و بين حضرت حق است، و اگر «وجهه خلقى» يا «خود» را كنار بگذارد و از همه مراتب «خود» عبور كند، به حضرت مقصود نايل مىگردد.سالك وقتى قدم در ميدان طلب مىگذارد، و در طلب حضرت حق بر مىآيد، بايد توجه داشته باشد كه اساس امر در اين مقام را خود شكستن تشكيل میدهد.
ادامه دارد...
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
راههای غلبه بر منیت
منیت همان خود خواهی به معنای خود پرستی، خود پسندی، خود بینی، است و به کسی که " از خود راضی، خود بین وخود پرست" باشد «خود خواه» می گویند. در متون اسلامی و اخلاقی از این صفت ناپسند بیشتر با عبارت هایی مانند "عُجب"،"کبر و تکبر"،و"غرور" یاد شده است، اگر چه تفاوت های ظریفی بین آن ها وجود دارد، ولی ریشه همه آن ها «حب ذات »یا حب نفس است.
ریشه خود خواهی، غرور و خودبینی، جهل و نا آگاهی از توانایی ها و استعداد های خویشتن خویش، عدم شناخت و آگاهی لازم از خداوند تبارک و تعالی است؛ زیرا اگر به این نکته توجه شود که انسان یک موجود ممکن و ضعیفی است که از خودش چیزی ندارد و آن قدر ضعیف است که در قرآن هیچ موجودی با صفت ضعف یاد نشده مگر انسان: " خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفا(1) هر گز آلوده به" خود خواهی " نمی شود. مثلا اگر انسان از این حقیقت آگاهی داشته باشد که اساس و خمیر مایه ی آفرینش او از مادّه ای پست و کم ارزش بوده است، دچار غرور و خود پسندی و خود خواهی که ریشه ی بسیاری از صفت های زشت و گناهان است، نمی شود.
از طرف دیگر اگر عظمت پروردگار عالم و این که هر چه هست، از اوست، روشن شود، دیگر جایی برای غرور و عجب باقی نمیماند؛ چون میفهمد که اگر علمی و دانشی دارد، از اوست و ابزار درک و فهم آن علم را خدا داده است. اگر قدرتی دارد، از اوست. اگر عبادت و نیایشی میکند، به توفیق اوست و... نیز اگر بداند که خداوند با اندک اشارهای میتواند همه سرمایهها و قدرتها را از انسان سلب کند و بگیرد، همیشه خودش را بدهکار او میبیند و عجب و غرور را از وجود خویش دور میکند. البته رسیدن به این مرحله از معرفت، کار سادهای نیست و مجاهده با نفس لازم دارد. دقت در آیات قرآن، سرنوشت انسانهای مغرور، (چون شیطان، قارون، فرعونها و...) نیز دقت در روایات و تاریخ اسلام، کمک خوبی برای شناخت راه درست و مبارزه با این صفت رذیله است. چون علت عُجب،" جهل" است. درمان آن نیز جز "علم" نیست، پس در هر نعمتی بایستی به دهنده نعمت و منبع آن توجه داشت تا موجب "عجب وخود خواهی" نگردد.
برخی از راههای درمان این رذیله عبارت است از:
1. تقویت خود شناسی و خداشناسی:
از آن جا که عجب و خودخواهی غالبا ناشی از نادانی خویشتن و قدر و جایگاه انسان در پیشگاه خدا است، نخستین گام درمان این بیماری اخلاقی شناخت خویشتتن و آشنایی با پروردگار است. چنانچه انسان پروردگار خود را بشناسد و بداند که عظمت و جلال و عزت تنها از اوست و آدمی و تمامی عبادت او در مقابل او حقیر و ناچیز است،دیگربه برخی رفتارها و کارهای خود افتخار نمیکند و خود را حقیر میشمارد.(2)
2- تقویت ایمان به خدا و معاد از راه عمل.
3- آگاهی از پیامدهای عجب و خود خواهی: چنانچه انسان از اثرات بد عجب یا هر رذیله اخلاقی آگاه باشد، از آن دست خواهد کشید. برخی از آفتهای خودبینی وخود خواهی عبارت است از: کبر، فراموشی گناهان، خودستایی، بازماندن از مشورت با دیگران و بهره بردن از خرد جمعی یا خودمحوری و یکدندگی، توقف از کمال، باطل شدن عبادت، ندامت و پشیمانی و...
4- آگاهی از تأثیر اعمال در یک دیگر:
از نظر شریعت اسلام اعمال ما به تنهایی ملاحظه نمیشود، بلکه همه با هم دیگر ملاحظه میشود. برای مثال، قبولی نماز مشروط به انواع شرایط است. هر یک از اعمال عبادی ما هزاران آفت دارد. اگر هر کسی به این امر آشنا باشد، هیچ موقع به عبادت خود نمینازد، چه بسا یک عبادت خوب از نظر ما، با یک غیبت یا خطای دیگری از بین برود.
5- گوش سپردن به موعظههای افراد وعالمان وارستهالهی :
تا انسان از خواب غفلت بیدار نشود، غیر ممکن است از صفات رذیله وگناهان دور گردد، چنان که درمناجات می خوانیم: "الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک؛(3) خدای من! توان و قدرتی که با تکیه برآن بتوانم از گناه و معصیت دور گردم، در اختیار ندارم، مگر آن که مرا به محبت و لطف خود از خواب غفلت بیدار گردانی".
6- مبارزه با مظاهر خود خواهی:
اسلام با صفاتی از قبیل حسد،خود نمایی،جاه طلبی، کینه توزی، بخل، حرص و... به شدت مبارزه می کند. از طرف دیگر، صفاتی چون خیر خواهی، فروتنی، عفو، سخاوت را که در نقطه ی مقابل صفات خود خواهی قرار دارند،مورد تأکید قرار می دهد.و برای توضیح بیشتر می توانید به کتاب نقطه های اغاز در اخلاق عملی نوشته آیت الله مهدوی کنی مراجعه بفرمایید.
پی نوشت ها:
1.نساء (4) آیه28.
2. آيت ا... ناصر مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج1،ص169، مدرسه الامام علي بن ابيطالب(ع)، چاپ دوم، سال1379.
3.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه
🌸 اللهم عجل لولیک الفرج
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
منزل اول :طلب
قسمت پنجم
ادامه...
جان مسئله در همه مجاهدتهاى عبودى همان خود كنارزدن در طلب مقصود است. بايد بداند كه «طالب» اين ميدان بايد از «خود» منسلخ گردد، تا به «مطلوب» نايل آيد، و جمال مطلوب آن وقت طالع شود كه وجود عاريتى طالب ازميان برخيزد، نه اينكه وجود موهوم وى به جاى خود باشد ،و نیل به مقصود نیز حاصل شود.
مولوى براى بيان حقيقت اين امر از طريق تمثيل، داستانى در مثنوى آورده كه مناسب است به اجمال و با حذف و ايصال به آن اشاره كنيم. و البته بايد توجه داشته باشيم و نكته اصلى را دريابيم و از دخالت دادن زوايد نيز سخت اجتناب كنيم، تا به لغزشها گرفتار نشويم.مولوى مىگويد، پشه به حضرت سليمان عليه السلام شكايت آورد كه داد من بگير، و عدل و انصاف جارى كن.
حضرت سليمان (ع) از پشه سوال مىكند كه شكايت تو از چيست؟ و دادخواهى تو از كيست؟ و اجراى عدل و انصاف در چه چيز را طالبى؟.
پشت شكايت خود مطرح مىكند و درد دل خويش را به آن حضرت مىگويد.
حضرت سليمان (ع) بااستماع شكايت پشه، به وى اين تذكر را مىدهد كه خداى متعال به من دستور داده است كه در مقام داورى بين طرفين مخاصمه بايد هر دو طرف حاضر باشند و هر دو سخن خود را در حضور مطرح كنند، تا قضاوت عادلانه بين آنان شود. تو نيز بايد با خصم خود، يعنى «باد» در اينجا حاضر شوى، و بايد «باد» را نيز بياورى، تا هر دو سخن خود مطرح كنيد، و سپس قضاوت و حكم حق را بشنويد.
پشه كه اين را شنيد، از آن حضرت خواست كه خودبه امر خود «باد» را نيز احضار كند، كه «باد» هم باذن الله فرمانبردار اوست.
حضرتش «باد» را امر نمود كه در محكمه عدل در حضور آن حضرت براى رسيدگى به شكايت پشه از وى حاضر شود.
«باد» با فرمان، و با احضار آن حضرت به محضر وى شتافت. پيداست كه وقتى «باد» مىآيد، پشه را توان اينكه در محضر آن حضرت باشد نخواهد بود، و بايد فرار را بر قرار اختيار كند و بگريزد.
حضرت سليمان (ع) به پشه خطاب مىكند كه كجا مىروى؟ باش تا بين شما قضاوت كنم.
نكته اى كه در اين داستان مورد نظر است، مسئله فرار پشه با آمدن باد است، واينكه، نمىشود هم پشه باشد، هم باد.
سخن اين است كه «پشه» با «باد» در يك جا جمع نمىشوند.در سفر الى الحق، طالب جوار حق آن وقت به حق مىرسد كه «خود» را نداشته باشد، و نمىشود هم«خود» باشد، هم «حق» باشد. وجود عاريتى بايد كنار رود، و وجود حقانى بيايد، تا با «حق» باشد.
بعضى از سالكين به لحاظ عدم توجه به همين نكته، و يا به لحاظ جدى نگرفتن آن، در همان اوايل طلب، با موانع زياد و گوناگونى مواجه مىشوند وبه تدريج سست شده از طلب و سلوك باز مىمانند.اينها از اول اين را يك اصل مسلم و بدون شبهه تلقى نمىكنند كه در سفر الى الحق بايد از «خود» در مراتب مختلف آن صرف نظر نمود. گويا اينها اين امر را جدى نمىگيرند ،و گويا چنين گمان مى كنند كه مىشود با حفظ «خود» نيز به مقصود نايل گشت. طبعاً در مراحل اوليه طلب كه بايد با خواسته هاى نفسانى مقابله كنند و با شكستن «نفس» به شكستن «خود» در مرتبه اى از مراتب آن قيام نمايند، اگر از تحمل سختيهاى اين مقابله و رياضتهاى آن شانه خالى كنند، و در برابر نفس و هواهاى آن ضعف نشان
دهند سرانجام از حركت بازمانده براى هميشه در ظلمتهاى متراكم نفس، و به تعبيرى، در ظلمات وحشتناك «خود» باقى مىمانند. اينها در حقيقت، در همان مراحل اوليه طلب، با مانع اصلى در اين ميدان كه «خود» و «نفسانيت» خود آنهاست مواجه مىشوند و شكست مىخورند. اگر اينها از اول به خوبى مانع را مىشناختند، و مسئله را جدى مىگرفتند، و با همين مانع به مقابله بر مىخاستند، چنين نمى شد.
ادامه دارد...
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
منزل اول: طلب
قسمت ششم
ادامه...
دوام طلب :
داشتن اصل «طلب» يك مسئله است، و «دوام طلب»نيز مسئله ديگر. چه بسا انسان در اول امر از «طلب» بر خوردار باشد، ليكن بعداً «طلب» را از دست بدهد. و اين، خطرى است كه در اين مرحله سالك را تهديد مىكند.به عبارت ديگر، ممكن است سالك بعد از توفيق بر قدم اول، يعنى بعد از
توفيق بر توبه و بازگشت، بر قدم بعدى نيز موفق گردد و قدم در ميدان طلب نيز بگذارد و در طلب حضرت مقصود برآيد، وليكن بعد از مدتى، چه دير، و چه زود، اين عنايت از او گرفته شود، و نعمت «طلب» را از دست بدهد، و سست گردد.
پيداست كه نگهدارى چنين نعمت بزرگى آسان نخواهد بود، و پيداست كه از دست دادن آن نيز مصيبت كوچكى به شمار نخواهد آمد. و نيز، واضح است كه جهت آن به خود انسان برگشته و از خود او خواهد بود؛ و ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم.
از اين رو، لازم است سالك در مرحله اول با تضرع كامل و با فقر و مسكنت، بقاى«طلب» و دوام آنرا نيز از خداى متعال بخواهد، و به دعاى خود در اين باب مداومت داشته و اصرار كند، و از دعاى در اين خصوص هرگز غفلت ننمايد، و براى هميشه اين دعا را داشته باشد، و از جناب او با تذلل درخواست كند كه وى را از اين عنايت محروم نگرداند، و نعمت «طلب» را از او نگيرد، و وى را با لغزشها و جهالتها، و با غفلتها و خطاهايش مؤاخذه نكند.
و در مرحله دوم، لازم است شكر نعمت «طلب» را هميشه بجا بياورد، و خود را از اداى حق اين شكر عاجز بداند، كه عاجز نيز هست، تا اين نعمت از او گرفته نشود، و بلكه زياد و كاملتر گردد.
در آيه شريفه كه در اول بحث آورديم، به اين حقيقت كه بايد شكر گزار در برابر اين عنايت بود، با جمله «واشكر واله» اشاره شده است. در اين آيه، بعد از امر به طلب و ابتغاء، و مجاهدت عبودى در مقام طلب و ابتغاء، به شكر در خصوص اين عنايت ربوبى دعوت مىكند و مىفرمايد: «واشكر وا له».
آيه شريفه مىگويد، رزق خود در جوار حق را طلب كنيد، و در اين مقام به مجاهدت عبودى بپردازيد، و شكر نعمت طلب و مجاهدت را بجا آوريد. مولاى لك الحمد و المنة.
نعمت «طلب» نعمت بسيار بزرگ، و سرچشمه همه نعمتها است. صاحبان
بصيرت و ارباب معرفت هستند كه مىتوانند تا حدودى به بزرگى اين نعمت واقف باشند، و هر كسى را اين صلاحيت نيست كه بفهمد «طلب» يعنى چه.
نزد صاحبدلان نكته سنج، درد طلب را سرّ ديگرى هست، و اين درد، درد مباركى است. «طلب» حركت پر بركتى است كه در باطن انسان به راه مىافتد، و اصل آن به آن سوى بر مىگردد، و از جذبه مقام ربوبى نشأت مىگيرد.
جناب او جذب مىكند، و به سوى خود مىخواند، و اين جذب و دعوت او در دل بنده «طلب» مىآفريند، و وى را به آن سو متوجه مىگرداند، به نحوى كه تا به مقصد نرسيده است آرام نگيرد، و تا به جوار حضرت مقصود نايل نگشته است دست از مجاهدت بر ندارد.
ادامه دارد...
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
1_2521379243.ogg
9.78M
حجتالاسلاموالمسلمین
استاد #مؤیدی
شرح دعای «مکارم الأخلاق»
جلسه ۵۳ | ۱۴۰۱/۹/۲۶
~ ۲۹ دقیقه | ۹ مگابایت
ـــــــــــــــــــــــــ
فهرست زمانی مطالب؛
● 00:44 غلبه نفْس مُلکی (طبیعی) بر نفْس ملکوتی (قدسی)
● 08:57 گُم کردن هدف آفرینش با فراموشی خداوند
●● 12:00 فراموشی خداوند با بیتوجهی به تلنگرهای فطری
●● 14:39 مدفون شدن حقیقت انسان در قبر عمیق دنیاخواهی
● 17:34 ضرورت ایجاد توجه به عیوب خود
● 18:44 محبت و مودت، چاره کینه و حسادت
● 21:28 رفع بدگمانی اهل ایمان
● 23:25 رفع دشمنی نزدیکان با دوستی
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
از ما خواسته شده که خودمان را به مُخْلصین نزدیک کنیم: «... إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ، سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»(صافات، ۱۵۸/۱۵۹/۱۶۰) مسیر رسیدن به اخلاص و مخلصین، صداقت است.
انسان باید سعی کند نگاه ناخالص نداشته باشد. مثلا اگر روی صفحه موبایل تصویر مستهجنی جلوی چشمش قرار گرفت، اگر وارد شود و تصاویر بعدی را ببیند، از خالص بودن بیرون رفته و نگاهش را آلوده کرده است؛ چون اهلبیت علیهمالسلام این حال را نداشتند.
یکی از دوستان میگفتند از مرحوم آقای جعفری(ره) پرسیدم چه کنیم که نگاهِ آلوده نداشته باشیم؟ ایشان فرمودند فقط باید اراده کنید! و ادامه دادند که خود بنده نگاهم به نامحرم نمیافتد! حالا این نگاه به نامحرم نیفتادن، مثل تلویزیونی است که پنج کانال دارد و دو تا از کانالها اصلا کار نمیکند؟ یا اینکه میبیند ولی نگاهْ متفاوت است، نگاهْ نگاهِ توحیدی است، نگاهْ نگاهِ آلودهای نیست، نگاهْ نگاهِ عبرتآموزی است؛ نه اینکه نمیبیند.
خدا رحمت کند مرحوم آقای جعفری تهرانی(ره) را که همینجا درس اخلاق داشتند، از دوستان مرحوم آقای سعادتپرور(ره) بودند؛ ایشان در بیمارستان بستری بودند، پرستاری ایشان را دیدند گفتند چشمان شما چقدر زیباست! گویا چشمان ایشان زیبایی ظاهری هم داشت. ایشان فرمودند به خاطر اینکه من به نامحرم نگاه نمیکنم.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «أوّلُ النَّظرَةِ لكَ...» نگاه اول اتفاق افتاده، و برای تو رقم خورده، «و الثّانِيَةُ علَيكَ و لا لَكَ...» نگاه دوم و نگاهی که ادامه میدهی یا نگاه لحظهای را نگه میداری، «و الثّالِثَةُ فيها الهَلاكُ» نگاه سوم هلاکت تو را رقم میزند.
مرحوم آقای سعادتپرور برای اینکه شاگردی را بپذیرند، میفرمودند بروید از اول تکلیف مراجعه کنید، و ببینید چه کوتاهیهایی داشتید، چه ظلمهایی کردید، چه حقوقی از خداوند و مردم بر گردنتان هست؛ وإلا تشبیهشون این بود که مانند نارنجکی که در مسیر کاشتید، ممکن است بعد از سالها عمل کند و منفجر شود، و شما را ساقط کند. در مراتب بالاتر، مراجعه به نگاهها و کلماتِ آلوده، محاسبه را خیلی سخت میکرد.
اگر مراجعه کنیم به استغفارهایمان که اهلبیت علیهمالسلام فرمودند «وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ»، استغفار عمیق و محکم، میبینیم توبههایمان حقیقی و واقعی نیست.
لذا صداقت هم راه بسوی اخلاص هست، و هم نتیجهی آن است. ظهور اخلاص در زندگی این است که فرد صادق میشود؛ صادقالوعد، صادقالقول، صادقالقدم، صادقالرأی، صادقالقلم.
این شعر حافظ که دانشمند آلمانی گوته را تحت تأثیر قرار داد، به همین موضوع اشاره دارد که:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقهی رهت شود همت شحنهی نجف
اگر صادقانه پشت سر آنها بروی، نه اینکه به دنبال امیال نفسانی خودت باشی، یا حتی به دنبال کسب کمال باشی؛ نه، بلکه فقط بندگی ایشان را بکن، «فَإنّی لَکُم مطیع مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...» بندگی شما، بندگی خداست. خود اهلبیت علیهمالسلام فرمودند که «اَلنَّاسُ عَبِيدٌ لَنَا فِي اَلطَّاعَةِ» ما راه طاعت و بندگی خدا را به شما یاد میدهیم.
خواجه حافظ تعبیر شیرین دیگری دارد که میفرماید:
به صدق کوش، که خورشید زایَد از نَفَسَت
که از دروغ سیهروی گشت صبحِ نخست
صبح کاذب که یک فروغی نشان میدهد و روشنایی دارد، بعدش بر او تاریکی عارض میشود، و صبح صادق است که پس از آن خورشید طلوع میکند؛ صبح نخست چون صادق نبود، سیهروی شد و بعد از آن تاریکی آمد. صداقت مسیر تحصیل اخلاص است.
👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
عشق
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
منزل اول: طلب
قسمت هفتم
ادامه...
مراتب طلب:
همينكه سالك در مقام طلب برآمد، قدم به قدم و لحظه به لحظه به مقتضاى طلب براى او وظيفه ها پيش مىآيد كه درهمه آنها شكستن «خود» در مراتب مختلف، و كنار گذاشتن «خود»مطرح است. هر چه «طلب» جدى تر وكاملتر گردد،شكستن «خود» و كنارگذاشتن آن نيز جدى تر وكاملتر مىشود. در مراحل اوليه«طلب» شكستن «خود» با مداومت به انجام دادن واجبات و ترك محرمات و اجتناب از رذايل اوصاف، و به موازات اينها، با مخالفت با «نفس» و ترك هواهاى آن انجام مىگيرد، و در اواسط «طلب» علاوه بر همه اينها، با فراموش كردن «خود» در مقام ذكر و عبوديت انجام مىيابد ،وبالاخره در نهايات، يعنى در مراحل عاليه «طلب» با طى مراتب فناى وصفى، فناى فعلى، و فناى ذاتى،هر چه از آثار و نشانه هاى «خود» باقى بود از ميان برخاسته، و «خود» بطور كلى شكسته ،و در آخر نيز با فناى ازفناء، خبرى از«خود» باقى نمىماند.
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گويدم كانا اليه راجعون
(دفتر سوم مثنوى)
عبدالرحمن جامى در لوايح، درلايحه پنجم مىگويد:«... پس بايد كه بكوشى، و خود را از نظر خود بپوشى، و بر ذاتى اقبال كنى، و به حقيقتى اشتغال نمايى كه درجات موجودات همه مجالى جمال اويند، و مراتب كاينات همه مرائى كمال او،. و بر اين نسبت چندان مداومت نمايى كه با جان تو درآميزد، و هستى تو از نظر تو برخيزد، و اگر به خود روى آورى، روى به او آورده باشى...»
ادامه دارد...
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
منزل اول :طلب
قسمت هشتم
ادامه...
توجيهات زيادى به عمل آمده است و كسانى بوده و هستند كه توجيه خاصى دارند. اينان مىگويند که : آنچه در دعاها از مسئله «طلب» حق، يعنى طلب لقاء و شهود، و همچنين از مسئله «حب» و «عشق» در مقام طلب به چشم مىخورد، همه اينها مخصوص حضرات معصومين است، و ديگران را از اين مسائل نه حظى هست، نه راه اين مسائل به روى آنان باز است، و نه اصولا به اين مسائل دعوت شده اند.از ديگران چنين انتظارها نبوده و نيست، و از آنها اين مسائل خواسته نشده است چون صلاحيت آنرا ندارند.آنچه از ديگران خواسته شده، و آنچه آنها صلاحيت آنرا دارند، همين است كه بايد طاعت از خداى متعال ببرند، و او را عصيان نكنند، تا از سعادت اخروى برخوردار شوند و از عقوبات و هلكات آخرت نجات يابند.اين، منطق اين دسته از توجيه كنندگان است.
اين منطق در لسان عوام به اين صورت مطرح مىشود كه: آنها پيغمبر بودند و امام بودند، و ما كه آنها نمىشويم.گويى همه با اين منطق، و با اين لسان، خود را راضى مىكنند، و دانسته و ندانسته به هواى نفس خويش جواب مثبت مىدهند. زيرا اگر اين منطق و اين لسان را نداشته باشند، و اگر خود را اين چنين قانع نكنند، بايد يا خود را به زحمت بيندازند و راه «حب» و راه «طلب» در پيش گيرند كه راه مقابله با نفس و مشتهيات آن، و راه تحصيل انقطاع است، و اين كار سختى است، و يا هميشه در رنج اين امر باشند كه چرا نمىخواهند به نفس خود جواب رد بدهند و راه «حب» و راه «طلب» در پيش گيرند، و چرا چنين اراده اى در خود نمىيابند، و بالاخره چرا راهى را كه راه كمال است و مىتوانند آنها هم اين راه را اتخاذ كنند در پيش نمىگيرند؟! اين نيز سخت است كه اين رنج را بر خود هموار كنند، و بر خلاف مقتضاى نفس مىباشد. طبعاً بايد دست به توجيه بزنند و بگويند، اين مسائل مخصوص حضرات معصومين است، و آنها پيغمبر و امام بودند، و ما كه آنها نمىشويم و از ما بر آورده نيست.
اينان توجه ندارند كه اين، توجيهى بيش نيست، و مكر شيطان ونفس در اين بين هست. دليل اين امر نيز روشن است. اين دعاها را كه خود حضرات معصومين با آنها مناجات مىنمودند، به ديگران هم تعليم مىفرمودند، و دستور خواندن آنها را به ديگران نيز مىدادند. تابعين و ياران نزديك آنان، چه در زمان خود آنان، و چه در زمانهاى بعدى، يعنى مؤمنانى كه اهل «طلب» و اهل «حب و عشق» به حق بوده اند نيز با اين دعاها به مناجات مىپرداخته و مىپردازند. (البته در مقام طلب و حب، و مناجات به معنى كلمه، نه آنچه در بين من و شما هست و جز تلفظ نيست).
اين راه به روى همه باز است، و هر كسى به تناسب خود صلاحيت اين مسائل را دارد، و مىتواند قدم در ميدان «طلب» بگذارد، و از اهل «حب» و «عشق» به حق باشد. و اين بدان معنى هم نيست كه ما همانند رسول اكرم و همانند اميرالمؤمنين و سايرمعصومين صلوات الله عليهم اجمعين هستيم، و آن مىشويم كه آنها بودند، و يا آن مىتوانيم كه آنها مىتوانستند، و به آنجا مىرسيم كه آنها رسيده اند. آنها به اندازه خود، و ما نيز به اندازه خود، و آنهم به وساطت و به شفاعت آنها باذن الله.
آنها پيغمبر و امام بودند و هستند، و ما تابعين آنها، و به ولايت و ارشاد و هدايت آنها پيش مىرويم، آنها صاحبان طريق «طلب» هستند، و ما تابعان سالك طريق آنها.
ادامه دارد...
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
امام خامنه ای ادام الله ظله العالی: از وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله به اباذر غفاری علیه الرحمة : يا اَباذَرٍّ: اِذا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ اِنْفَسَحَ الْقَلْبُ وَ اسْتَوْسَعَ قُلْتُ: فَما عَلامَةُ ذلِكَ؟ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى يا رَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلاِنابَةُ اِلى دارِالْخُلُودِ وَ التَّجافى عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ. ( مکارم الاخلاق ،ص 464 )
✅ وقتی نور هدایت الهی در دل کسی وارد شود آن دل گسترۀ وسیعی پیدا می کند. و آماده پذیرش حقایق می گردد.البته عمل انسان یکی از مهمترین عوامل برای اراده ی هدایت از سوی پروردگار و نورانیّت دل هاست ؛ هرچند عوامل دیگری هم هست. جناب ابوذر می پرسد :« علامت دل نورانی چیست؟ » حضرت می فرماید: علایم دل نورانی این است که :
✅ اوّل؛ میل و کشش رجوع به دارِ خلود و جهان ابدی در دل باشد که این دارِ فنا و بلا – که در آن هستیم- دامن ما را نگیرد و گرایش انسان به آن طرف باشد.
✅ دوم ؛ برچیدن از دار غرور و دار فریب ها. نشانه ی دل نورانی این است که ، انسان از این جاذبه ها و علایق تجافی (دوری) کند . یعنی خود را بالا نگیرد و دامن چیند.
✅ سوم : خود را آماده مردن کند،پیش از آنکه مرگ سراغ او بیاید. مردن خبر نمی کند. هیچ یک از من و شما خبر نداریم ،تا یک ساعت دیگر چه خواهد شد.برای مرگ آماده باشیم. علامت دل پاک و نورانی اینهاست.
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
استاد مصطفایی: از نکات مهم زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها که در زندگی ما میتواند تحول ایجاد کند، اهمیت کیفیت زندگی است نه کمیت.
🔻زندگی با کیفیتی که اگر عمرهای متعددی را روی هم بذاریم باز هم برابری با یک روز زندگی ایشان نمیکند.
✅اگر ثمره زندگی حضرت فقط وجود نازنین حضرت صاحب الزمان عج میبود بازهم زیاد بود.
🔻همانطور که ثمره زندگی با کیفیت حضرت خدیجه سلام الله وجود حضرت زهرا سلام الله شد.
🔰اگر انسان خدا را انتخاب کند،
خدا تمام قد از او حمایت خواهد کرد.
🔻حضرت خدیجه سلام الله وقتی پیامبر و دين خدا را جای مال دنیا انتخاب کردند، لحظه وضع حمل که زنان مکه به ایشان پشت کردند، خدا ملائکه را برای کمک نازل کرد.
🔻از نکات مهم زندگی حضرت زهرا سلام الله همین است که در سن بسیار کم که بصورت عادی بانوان در این سن مشغول فرزندانشان هستند، عبادتهای طولانی و عجیبی را انجام میدادند.
✅البته توجه کنیم در مسیر معنویت، میل قلبی خیلی مهم است. اگر تحمیل باشد کار دوام پیدا نمیکند.
🔻مسیر بندگی برنامه میخواهد. نمیشود یکباره فشار آورد. اینکه برخی کتابهای شرح حال بزرگانی را میخوانند و میخواهند مثل آنها عمل کند غلط است.
مگر میدانم چه مسیری را طی کردند تا بتوانند چنین اعمالی انجام دهند؟!
✅نباید بیش از تحمل نفس تحمیل کرد تا زدگی از معنویت پیش نیاید.
🔰این بانوی گرامی و بی نظیر اسلام از کودکی همینگونه عبادت میکردند. امروزه به اصطلاح میگویند عبادت با خون ایشان آمیخته شده.
🔻راوی در شرح حال حضرت میگوید:
ما کان فی الدینا اعبد من فاطمه...حتی تورمت قدماه.
عابدتر از فاطمه در دنیا نمیشناسم...تا جایی عبادت میکرد که پاهای ایشان ورم کرده بود.
✅این جریانات جای تعجب ندارد.
کسانی که شاگردان این مکتب بودند حالاتی در عبادت داشتند که میتوان راحتتر عبادت اهلبیت علیهم السلام را درک کرد.
🔻مرحوم مصباح نقل میکردند شیخ نخودکی رکوع نماز حرم رضوی را اینقدر طول دادند که چند سانت برف روی کمر ایشان نشسته بود.
🔻یا آقای راشد از نماز رهبری در ایرانشهر خاطره میگفتند که حین نماز حیوانی وارد شد و نماز ما نزدیک بود باطل شود اما رهبری اصلا متوجه آمدن آن نشدند.
✅نماز حضرت زهرا سلام الله جلوی چشم فرزندان بوده که امام مجتبی عليهالسلام صبر کردند تا نماز تمام شود و بعد عرض کردند مادر برای همه دعا کردید اما خودمان؟
مادر فرمودند: الجار ثم الدار. (اول همسایه بعد خودمان).
🔰فاطمه زهرا علیهاالسلام چراغ خانه امیرالمؤمنین علیه السلام اند.
فقط خود مولا میدانند چه گوهری را از دست میدهند...
به معنای واقعی کلمه بعد از حضرت صدیقه مولای ما زمینگیر شدند...
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2