🏴رفتن به روضه یڪ عبادت مهم است
✍آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): حبیب ابن مظاهـر را در خـواب دیدند به او گفتند با این مقامی کہ داری چه آرزویی داری؟
حبیب گفت آرزو دارم زنـده شوم و بہ مجالسی کہ ذکـر مصیبت حضرت اباعبدالله علیهالسلام را میکنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم
من در زمان بچگی این را از منبریهای قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است
« مَنْ اَبْڪـٰی وَجَبَتْ لَـہُ الْجَنَّة»
کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبریها کہ روضه میخوانند و مـردم را میگریاند
یا تباکی کند، یعنی گریه ات نمیآید دستت را جلوی چشمت بگذار به این عمل تباکی میگویند «بهشت بر او واجب میشود»
اینقدر گریه بر امام حسین علیهالسلام ثـواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیہ با آن همه علمی کہ دارد باز هم ترس خدا را دارد میگوید من دست خالی هستم و فقط بہ یک عملم خیلی امید دارم و آن این است کہ هـر جا که روضه بود میرفتم و مینشستم و بر مصیبت امـام حسـین علیهالسلام گریہ میکردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه اعتراف میکند!
♨️ یادش به خیر زمان شاه کمبود نداشتیم...
⁉️ ماجرای تولید زمان پهلوی
♨️ اقدامات عجیب محمدرضا پهلوی به زبان خودش؛ خدمت یا خیانت؟!
⁉️ علم و زیربنای تمامی زیرساختها!
♨️ پشت پرده رونق تولید داخلی!
_________________
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۵ مرداد، سالروز مرگ محمدرضا شاه
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معاویه مستجابالدعوه بود؟!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدام شهید بعد از امامحسین در گودال قتلگاه افتاد؟
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه شده که #ذبح حیوان در معابر عمومی و در ملأ عام انجام نشود، خصوصاً در حضور کودکان ...
رذیلت را فضیلت جا نیندازیم!
💢عاشورا یعنی نفی آنچه به نام اسلام جریان دارد اما خلاف اسلام است
محمدرضا حکیمی توحید و عدالت را سرآمد ارزش ها میداند و عاشورا را فریاد دفاع حسین علیه السلام از این دو حقیقت ازلی و ابدی.
عاشورا برای حکیمی، در بستر تاریخ و برای همیشه روزگاران جریان دارد و مانند رودی خروشان، ویرانگر موانع رسیدن جامعه مظلوم به حقوق خود است.
در نگاه وی، مصیبت خوانی در رثای شهدای طف گرچه پیوند انسان با غم های بزرگ را صورتبندی میکند و این امر رشد دهنده روح انسان است اما در حقیقت عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیط های انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومت های مدعی اعتقاد به عاشورا، به عدالت و انصاف معتقد باشند، و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، و این همه تفاوت های جهنمی و «دره های فقر» و «قله های ثروت» وجود نداشته باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین(ع) خود را پنهان کرده اند در میان نباشد.
حکیمی رسالت اصلی عاشورا را جداسازی حق از باطل و عدل از ظلم به منظور پایداری حق و عدل و نابودی باطل و ظلم میداند.
در نظر حکیمی #عاشورا قیامی جاودانه و زنده است،به همین دلیل #با_هیچ_حاکمیتی در طول تاریخ #بیعت_نکرده است و همیشه پشتوانه حرکت های اصلاحی عظیم و سرود جهش های آزادی بخش در طول تاریخ بوده است.
شهادت عاشورا به تعبیر حکیمی: نفی است و اثبات. نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود و اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انکار شده بود. و این هر دو باهم یعنی احیای اسلام در دوران تاریکیها و جهالت ها و انکار توحید و عدل.
از این رو حکیمی با صراحت رسالت پیروان عاشورا را آگاهی بخشی و هشیار کردن مردم میداند تا مردم با اهداف عاشورا آشنا شوند و هرگز تسلیم طاغوتان سیاسی و اقتصادی نشوند و با موعظه های توجیه گرانه و تخدیرکننده منبرهای حکومتی تسلیم بی عدالتی ها نشوند. اما از نظر وی به دلیل سیر وقایع این بعد عاشورا کم رنگ شده است و حکیمی برای توجه دادن اذهان بیدار به این انحراف نوشت: «عاشورا، مظلومیتی مضاعف.»
#علامه_حکیمی
💢بیماری امام سجاد(ع) تا چه #مدت بعد از واقعه کربلا ادامه داشت؟
#بخوانید
بیشتر روایات و نقلهای معتبر، بیماری حضرت زین العابدین(ع) را تنها در همان شب و روز عاشورا عنوان میکنند که ممکن است اثر آن تا چند روز بعد از آن نیز باقی بود.
1. امام سجاد(ع): «هنگامی که پدرم نزدیک #مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای اینکه آنها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها میگوید بشنوم و من در آن هنگام مریض بودم، پس شنیدم که پدرم به اصحابش میفرمود…».
2. امام سجاد(ع): «من در آن شبی که پدرم در صبحش به #شهادت رسید نشسته بودم و عمهام حضرت زینب(س) نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جُوَین»(یا جون یا حویّ) غلام ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح میکرد و پدرم اشعاری را میخواند. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آنکه من آنرا فهمیدم و آنچه را میخواست، دانستم. پس #گریه راه گلویم را بند آورد. اشکهایم را پاک کردم و سکوت کردم...».
📚شیخ مفید، الارشاد ج 2، ص 91،
💢 سه پیام امامحسین(ع) در اوج جنگ
✅آخرین #نماز_جماعت امام حسین(ع)
آیت الله جوادی آملی:
در ظهر عاشورا که #تنور جنگ به شدت گرم و درگيري و نبرد به نهايت درجه حدّت خود رسيده بود، وقتي صحبت از نماز شد، به فکر اقامه نماز افتاد و فرمود: «ذکرت الصّلاة جعلک الله من المصلّين نعم هذا أوّل وقتها ثم قال: سلوهم أن يکفّوا عنّا حتي نصلّي»؛
نماز را به يادمان آوردي خدا تو را از نمازگزاراني قرار دهد که به ياد او هستند، بله اکنون اول وقت آن است، از دشمنان بخواهيد که دست از جنگ بشويند تا #نمازمان را بخوانيم و چون آنها حاضر به تعطيل کردن جنگ نشدند، سعيدبن عبدالله حنفي و زهيربن قين پاسداري از جان امام(ع) در حال نماز را به #عهده گرفتند و در نهايت، اين دو شهيد سعيد فداي نماز شدند.
اين #نماز سه خصوصيت برجسته داشت: جماعت، اول وقت بودن، علني بودن.
کتاب حماسه و عرفان،ص243
#با_کاروان_اسرا
💢آیا مردم شام و اهل ذمّه در بازار شام به تماشای #اسیران کربلا آمده و بر روی آنان آب #دهان میانداختند! آیا این ماجرا مستند است؟
✅در کتاب التعازى و العزاء، از نوشتههاى ابو محمّد عبد الله بن محمّد بللورى: حسین(ع)، به هنگام شهادت، درخواستِ آب کرد؛ امّا از او دریغ داشتند و او، تشنه شهید شد و نزد خدا وارد شد تا از نوشیدنى بهشت، سیرابش گردانْد.
او را سر بُریدند و #خانوادهاش را به اسارت بردند، در حالىکه سرهایشان باز بود و با مَرکبهاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، این در حالى بود که سرِ حسین(ع)، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر میگریست، نگهبانان، او را با تازیانه میزدند.
اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب #دهان میانداختند تا اینکه بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.
#یزید، دستور داد تا سر حسین(ع) را بر در بیاویزند، در حالىکه خانواده امام(ع) در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.
✅آنان، همچنان ماندند، و سر حسین(ع) در میان آنها به مدّت نُه ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین(ع) را دید و گریست و گفت: "اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا(ص) بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است".
سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.
درباره درستی یا نادرستی این نقل باید گفت؛ به هر حال؛ این یکی از نقلهای کهن درباره عاشورا است که مطلب دور از ذهن و غریبی دیده نمیشود؛ از اینرو میتوان این نقل را پذیرفت.
📚بستان الواعظین ، ص 263 – 264