🔵❌بفرستید برای اربعینیها. متن بعدیشم بخونید. قسمت دومشم خواهم گذاشت 👇
🔵 اینترنت در عراق
۲پست براتون آماده کردم
🔻پست اول: استفاده از سیم کارت های ایرانی در عراق
🔻پست دوم: نکات مهم وکاربردی در مورد سیم کارت های عراقی که به زودي منتشر میشه...
استفاده اينترنت در عراق در اربعين امسال به ۳ شكل فراهم هست
١- سيم كارت هاي ايرانسل و همراه اول
٢- سيم كارت هاي زين و آسياسل و كورك
٣- واي فاي موكب ها و منازل عراقي ها ٤- ارتباط بدون اينترنت از طريق نرخ افزار بله شما ميتونيد با فعال سازي رومينگ سيم كارت خودتون با سيمكارت ايراني، در عراق از اينترنت استفاده كنيد.اما باتوجه به تعداد زياد زائران ايراني در اين مسير، و تجربه اي كه چند سال پيش داشتيم، سرعت اينترنت پايين و به دلایلی مانند ترافیک شبکه در ایام اربعین با اختلال روبرو میشود.
رومینگ کردن سیمکارت، سرویس پر هزینهای است بنابراین استفاده از آن به طور معمول برای زائر صرفۀ اقتصادی نخواهد داشت. نکته مهم: برای استفاده از سرویس رومینگ باید به این نکته نیز توجه داشته باشید که کسی از داخل ایران با شما تماس بگیرد، هزینۀ این مکالمه از حساب شما کسر خواهد شد. و تنها دریافت پیامک رایگان هست.
پ.ن: اطلاعات ثبت شده در پست، طبق آخرین اطلاعات منتشر شده توسط همراه اول و ایرانسل هست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کار فرهنگی باید ورودی ها باز باشه
و خروجیها به هنر خودمون برمیگرده
از زبان حاج قاسم بشنویم که #شهید_همدانی چگونه کار فرهنگی میکرد ...
👈 یک انقلاب در تهران درست کرده بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاگری معاون سابق بانک مرکزی از خیانت همتی به کشور چیز جدیدی نبود زاکانی تو مناظره انتخاباتی ۱۴۰۰ این موضوع رو مطرح کرد.
شاید ببشترین کینه اصلاحات از زاکانی مربوط به این کلیپ باشه
استقرار ۹۰ دستگاه خودپرداز در مرز مهران؛ سقف برداشت یک میلیون تومان است
رئیس شورای هماهنگی بانکهای ایلام:
🔹به منظور رفاه زائران اربعین، ۹۰ دستگاه خودپرداز ثابت و سیار در مرز مهران مستقر می شود که سقف برداشت یک میلیون تومان در روز است.
🔹این خودپردازها در پارکنیگ اربعین، برکت و پایانه مرزی و خود شهر مهران مستقر می شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متلاشیشدن باند مدعی نفوذ در قوه قضایيه
🔹مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه افراد فعال در یک باند جعل اسناد را که مدعی نفوذ در دستگاه قضایی بودند، شناسایی و دستگیر کرد.
🔹این گروه با ادعای وجود ارتباطات در دیوانعالی کشور، سعی میکردند افرادی که درخواست اعمال ماده ۴۷۷ در پرونده خود را داشتند مورد کلاهبرداری قرار دهند. طبق ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری، درصورتی که رئیس قوه قضاییه رایی را خلاف شرع تشخیص دهد، با تجویز اعادهٔ دادرسی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال میکند.
🔹متهمان با جعل امضای مسئولان عالی دستگاه قضایی، جعل آرم و لوگوی قوه قضاییه، ثبت درخواست اوّلیه افراد در دبیرخانه قوه قضاییه و سپس تغییر آن به متن دلخواه برای ایجاد اعتماد و اطمینان استفاده میکردند.
🔹اعضای این باند فتوای برخی مراجع عظام تقلید در راستای اعتمادسازی و ادّعای ارتباط با کارکنان دیوانعالی کشور و همچنین قضات سابق و بازنشسته دیوانعالی و دادگاههای تجدیدنظر جعل کرده بودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استقبال امیرعبداللهیان از وزیر خارجهٔ مالزی در تهران
بازداشت زن فحاش در تهران
🔹در روزهای اخیر، فیلمی از یک خانم موتور سوار، بدون رعایت حجاب شرعی، در فضای مجازی منتشر شده که در یکی از خیابانهای تهران، اقدام به اهانت و فحاشی به مردم و تخریب خودروی یک شهروند میکند.
🔹براساس پیگیریهای انجام شده، در راستای صیانت دادستانی تهران از امنیت روانی جامعه و حقوق شهروندان، این فرد، در مدت زمانی کمتر از ۱۰ ساعت، با دستور قضایی شناسایی و بازداشت شد.
روایت فریدون جم درباره سرنوشت رضاشاه پس از استعفا از سلطنت
حوالی بیستویک، بیستودوم شهریور بود که از رادیو شنیدیم که اعلیحضرت [رضا شاه] از تهران حرکت کردهاند به طرف اصفهان و از سلطنت استعفا کردهاند به نفع ولیعهد. با وجودی که تب داشتم، سوار ماشین شدم و به استقبال رفتم. تقریباً یک پنجاه شصت کیلومتر من با آن حالت تب در حالیکه سرم دَوَران داشت، ماشین راندم و بعد رسیدم به یک جایی، کنار جاده ماشین را نگه داشتم و بهقدری حالم بد بود که پیاده شده و جلوی اتومبیل روی زمین دراز کشیده بودم.
نیمساعت سهربعی که گذشت دیدم یک اتومبیل خیلی قراضه و لکنتهای آمد و ایستاد و درش باز شد. دیدم اعلیحضرت تکوتنها با یک کیفدستی از ماشین پیاده شدند. گویا در راه ماشینشان خراب شده و اعلیحضرت و عدهای مسافر که اعلیحضرت را شناخته بودند پیاده شده بودند و اتومبیلشان را داده بودند به اعلیحضرت. اعلیحضرت هم گفته بود که «خیلی خوب این ماشین را که تعمیر کردید آنها را سوار کنید و بیاورید»، با آن ماشین آمده بودند بدون اسکورت و کاملاً تنها با یک کیفدستی و عصا.
من که دراز کشیده بودم دیدم یک کسی با عصا به من میزند که «پسر بلند شو تو اینجا چرا خوابیدهای، روی زمین چرا خوابیدهای؟» من تب خیلی شدیدی داشتم بلند شدم و وقتی اعلیحضرت را دیدم البته خیلی به من تأثیر کرد. دیگر به این وضع که اعلیحضرت را دیدم اصلاً نمیتوانستم خودم را نگه دارم. شروع کردم به گریه کردم. هم مریض بودم و اعلیحضرت با آن دمودستگاه و با آن شخصیت را با این وضع دیدم آمدهاند. اعلیحضرت گفتند که یعنی چه؟ پاشو و بنشین اتومبیل مرا ببر خانه. سؤال فرمودند کجا هستید و گفتم در اصفهان در خانهای هستیم. عقب اتومبیل سوار شدند و من راندم و بردمشان خانه.
دو سه روزی آنجا بودند، صحبتهایی شد که کجا بروند، بنا بود از ایران خارج شوند، ایشان میگفتند برای من فرقی نمیکند. من مایل به خارج شدن از ایران نیستم. مردن در ایران را به زندگی در خارج ترجیح میدهند. میگفتند زندگی ایشان دیگر تمام است... پیشنهاد شد که برویم شیلی یا آرژانتین و اقداماتی هم بعداً در تهران شد، حتی انگلیسیها هم شنیدم موافقت کرده بودند که حاضرند ایشان بروند به آمریکای جنوبی و قرار بر این شده بود که حرکت کنند بروند به بمبئی، در بمبئی ده یا بیست روز بمانند و بعد یک کشتی جنگی بیاید و ایشان را بردارد و ببرد مثلاً به طرف سواحل شیلی...
کشتی راه افتاد و ما رفتیم... از دور پس از دو سه روز ساحل بمبئی پیدا شد و ما با دوربین نگاه میکردیم. یک هتلی بود هتل تاجمحل معروف است. از راه دوربین این را میدیدیم و نگاه میکردیم و لباس پوشیده بودیم و چمدانها را بسته بودیم و حاضر شده بودیم که برویم آنجا پایین. بعد از مدتی که آنجا ایستاده بودیم در صحنه کشتی ما دیدیم که چندتا از این امتیبیها (موتور توربیدو بوت) میآید. تویش هم سربازهایی که لباس سفید پوشیده بودند و تفنگ دستشان هست. بهسرعت به طرف کشتی میآیند. کشتی ما هم وسط دریا ایستاد... پرسیدم موضوع چیست؟ گفتند که «بله دولت پادشاه انگلستان تصمیم گرفته است و از طرف وایس روی (نایبالسلطنه) به ما دستور داده شده که من بیایم اینجا و به اعلیحضرت ابلاغ کنم که دریاها ناامن است و خطر دارد. کشتیهای ژاپنی در دریا هستند و از این حرفها و مدتی حالا لازم است بروند جزیره موریس...»
بخشی از مصاحبه فریدون جم (۱۲۹۳-۱۳۷۸) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول و دوم
تاریخ مصاحبه: ۳ آذر ۱۳۶۰
مصاحبهکننده: حبیب لاجوردی