هِی بگو خدا جانم من فقیرتم!
دستِ دراز شدهیِ منو میخوای رد کنی دورت بگردم؟ ^^🌱
{🌿}→ @wtkdpk ⇦
بچہهـٰا
شھداخوبتمرینکردند؛ولایٺپذیریِ امٰآممهدی[؏ـج] رادر رکآبآسید روحاللهخمینے(:
ماهمبایدتمرینکنیمولآیٺپذیرےِ امامعصر[؏ـج] رادررکاب حضرٺآقـٰا
حاجحسینیکتا . .🌱'!
{🌿}→ @wtkdpk ⇦
«أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ»
هر وقت از همه جا خسته شدی و بُریدی منو بخون؛من تورو اجابت میکنم
{🌿}→ @wtkdpk ⇦
#صرفاجهتاطلاع🌱
تو جایی که
زمین بازی خودتون نیست و برای دشمنه
یا بازی رو بدست بگیرید
یا خودتونم جمع کنید و بیاید بیرون
مثلا دقیقا
همین اینستا و توییتر و کلاب هاوس رفتنتونو میگم !
{🌿}→ @wtkdpk ⇦
حمد و سپاس مخصوصِ خداوندی است كه هر جا خواستم او بود، اما هر جا او خواست من نبودم!🙂🌸
{🌿}→ @wtkdpk ⇦
• ° 🍂🥀° • • •
•
•
بدترین احساس زمانی است که..
خودت هم می فهمی ، از خدا دور شده ای ⌛️
{🌿}→ @wtkdpk ⇦
#نکات_قرآنی
خـواب و بـيـداری در #قرآن
✅ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا (فرقان_٤٧)
☑️ و او خدایی است که شب را برای شما لباس گردانید (تا همه در سیاه جامه شب مستور شوید) و خواب را مایه سکون و آرامش شما قرار داد و روز روشن را برای جنبش و کار مقرر داشت.
🔰نکات آيه:
🌛🌞شب برای خواب قرار داده شده و روز برای فعاليت:
💠 بدن انسان ساعات و جدول کاری دارد و در يک ريتم طبيعی مـشخصی کار می کند. اين جدول کاری بدن با دستگاه تنظيم ضربان قـلب " پُـر کار" يا " کم کار" می شود. بترتيب زير:
🕒ـــ ساعت 3 بامداد، ساعتی که سرعت کار قلب مانند فشار خون و دمای بـدن بـه پائين ترين حد خود رسيده، کم کم بدن را بکار می اندازد. کمی پيش از اينکه ساعت بيدار کننده در مغـز (که يک دستگاه سـلولی است) فرد را بيدار کند بدن خود را بکار می اندازد.
🕕ــ تقريباً ساعت 6 صبح قلب ضربانهای سريعـتری را آغاز می کند.
🕚ـــ تقريباً ساعت 11 پيش از ظهر قـلب به اولين اوج کار خود می رسد. در اين وقت قـلـب و گـردش خون بالاترين فشار را تحمل می کنند و مغز بطور ويژه ای فعال کار می کند. اين وضعيت زمان محدودی دارد.
🕐ــ تـقـريباً ساعت 1 بعد از ظهر خستگی بعد از ظهر خود را بارز می کند و آنوقـت هـضـم غـذا آغـاز مـی شـود. از قـرار معلوم بخش زيادی از خون بطرف اندامهائی که در هضم غذا نقش دارند می رود که فـعـالـتـر هـسـتـنـد و خونی که برای مغز می رود نسبتاً کم است. در اين وقت توان بدن می تواند تا %20 کاهش پيدا کند.
🕠ـــ کار فعال بعدی بدن تقريباً در ساعت 5 بعد از ظهر است. در اين وقت قـلـب خـون بـيـشـتـری را در جـريان خون پمپاژ می کند، غده بزاقی فعاليت هضم غذائی مؤثرتری را فعال می کند.
🕖ـــ نزديکيهای ساعـت 7 بعد از ظهـر بدن کم کم خود را در راسـتای استراحت کردن و دوباره نيرو گرفتن جهت می دهد، و فشار خون و تناوب ضربان کاهش پيدا می کند و احساس استرس نيز در ساعات شبانگـاهی کم می شـود.
🌤به اين ترتيب با توجه به وضعيت کارکرد بدن در شبانه روز، چنانکه آيه گـفـته: شب "برای خواب و استراحت" و روز "برای فعاليت" قـرار داده شده است.
🌙✨ خواب برای نيرو گرفتن است:
🌒 همانطور که آيه مطرح کرده بدن در خواب نيرو و زندگی می گيرد.
#نکات_قرآنی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@wtkdpk
💔
در خیالم بس که ره پیموده ام تا کربلا
گم شدم هم در یسار و در یمینت یا حسین
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین 💔
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@wtkdpk
واڪسنزدنِآقـا
یہتودهنۍبودبہاونغربزدهها
ڪہداشتنخودشونوبراے
زدنواڪسنآمریکاییمۍڪشتند !
#حمایتازتولیدداخلیتاپایجــآن👊🏼،،
#ڪپےباذڪر3صلوات✅
#❥•🌱°ْ#𝖏𝖔𝖎𝖓 ↯
💙⃟⃢🦋 @wtkdpk
ملجأالدموع
دام شیطانی #پارت_سیزدهم باباومادر آنچه که دیده وشنیده بودند برای دکترتعریف کردند. دکتر کمی به فکرفر
😈دام شیطانی?
#پارت_چهاردهم
پدرم خیلی زود یک روحانی پیدا کرده بود که کارش برای همین جن زدگی بود.
بابام وقت گرفته بود که بریم پیش روحانیه,وقت رفتن,هرکارکردم نتونستم از جام بلند بشم,احساس میکردم دونفر دوطرفم رامحکم گرفتن وبه زمین دوختنم,میخواستم به بابا بگم که فلج شدم ناگاه صدای مردی ازگلوم درامد که اینبار با زبان ارمنی صحبت میکرد,پدرومادرم خیلی ترسیده بودند...
مادرم موند پیشم وبابا زنگ زد به اخونده که فامیلش موسوی بودوبراش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده...
اقای موسوی یک سری اذکار وکارها گفته بود که انجام بدهیم.
حالا دیگه خودمم خسته شده بودم ,گاهی یک درد توبدنم میپیچید ازپامیگرفت میومدتودستم بعدش سرم ,همینطور میچرخید.
دوباره به یاد خداافتادم,حالا میفهمیدم بیژن با ارتباط اجنه مرا جادو کرد وپام رابه این محافل بازکرد حتی باعث شد بااجنه ارتباط برقرارکنم...
ازخودم بدم میومد ,تصمیم گرفتم هرطور شده بااین ارواح خبیث بجنگم...
اقای موسوی گفته بود قران راازش جدا نکنه,مدام دعابخونه ونماز به جا بیاورد.
چندبارسعی کردم وضوبگیرم اما یک نیرویی نمیذاشت,وقتی میخواستم اب رو دستم بریزم ,دستاهم خشک میشد,انگارفلج میشدند,مامان راصدامیزدم تا برام وضوبگیره,روی سجاده که مینشستم ,به یک باره مهرغیب میشد,سجاده خودبه خوداز زیرپام کشیده میشد...
حالا میدونستم واقعا اجنه احاطه ام کردند...
مامان برام غذامیاورد ,توغذا خورده شیشه میدیدم وخیلی چیزای دیگه,انگارمیخواستن ازمن انتقام بگیرن...اما ازهیچ کدام این اتفاقات باپدرومادرم حرف نمیزدم,اخه غصه میخوردن.
توهمین روزها بیژن زنگ زدگفت:چی شدی خانم خوشگلم؟چرااحوالی نمیگیری,زنگ زدم بهت تاریخ جشن رابگم...
با عصبانیت دادزدم :گورت راگم کن ابلیس ,شیطان کثیف...
بیژن انگاری ازبرخوردم خبرداشت, خیلی ریلکس گفت:خانم کوچلو چه بخوای وچه نخوای اومدی توجمع ما ابلیسان,توالان همسر یک شیطانی ………باصدای بلندی خندید...
عصبی ترشدم وگفتم :دیگه نمیخوام صدات رابشنوم..
بیژن:جشن دو روز دیگست,یعنی روز عاشورا,اگه بیای که با اغوش بازمی پذیریمت واگر نیای من دوستام رامیفرستم پیشت تا جشن بگیرند😈
گفتم:تویک ابلیسی,من نمیام ,هرغلطی دوست داری بکن...
اما نمیدانستم چه جهنم سوزانی درپیش دارم..
امروز روز تاسوعا بود وعلی رغم میل باطنی ام که دوست داشتم درعزاداریها شرکت کنم,همان نیروی شیطانی نگذاشت درسوگ اربابم شرکت کنم ,اما بابا رافرستادم اداره ی آگاهی وموضوع تهدید بیژن را گفتم که به اطلاع آنها برساند.قرارشد اگر باهام دوباره تماس گرفت ,اونا رادرجریان بگذارم,اما من اصلا تمایلی به صحبت کردن با این ابلیس آدم نما نداشتم,هرچه آدرس از بیژن داشتم دراختیار انها گذاشتم وتصمیم گرفته بودم هرچه زنگ زد جواب ندهم.
از دم غروب ۱۳تماس ازدست رفته ازبیژن داشتم....
#ادامه_دارد ..
#ڪپےرمان_باذڪرمنبـع✅
#❥•🌱°ْ#𝖏𝖔𝖎𝖓 ↯
💙⃟⃢🦋 @wtkdpk