صبح عاشورا شد و عصرش هم می آید آفتاب امروز از طرف شرق برون می آید عشق از سر نیزه ببارد به دل خاکی ما چشم ما خشک شده آب روان می آید یا حسین🌹

صبح عاشورا شد و عصرش هم می آید آفتاب امروز از طرف شرق برون می آید عشق از سر نیزه ببارد به دل خاکی ما چشم ما خشک شده آب روان می آید یا حسین🌹

برای نخستین بار یک مداح با اشعار مولانا مداحی کرد و همه را از خود بیخود کرد! یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین مداحی‌های چند سال اخیر که در یزد برگزار شد! فقط خوب به ردیف‌های بالا دقت کنید و ببینید چقدر توریست‌های زیادی برای تماشا آمده و همه مات و مبهوت این نظم و شکوه شده‌اند! 🆔 @GizmizTel 💯

🌴یا حسین ⚡️و اکنون لشگر خدا به قافله سالاری زینب حسین، در راه کوفه است، تا کاخ ابن مرجانه را بر سرش خراب نماید⚡️ 🌷یا زینب کبری

راز نجات از گلوبالیستها

💚خدایا تو رو به اون زن و بچه های آوراه و اسیر در صحراها و بیابانها.... هکذا و هکذا.... هر خواسته ایی دارید می تونید به جای هکذا بخواهید!!!!💔

🎥 *جا داره این کلیپ از امام خامنه ای را رو بطور روزانه در تمامی فضای مجازی آنقدر منتشر کنیم تا به دست همه ی مردم و خواص جامعه برسه* (اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم)

☘یا حسین مظلوم واقعا وقتی به یاد امام حسین و مظلومیتش و مظلومیت اهل و عیالش می افتی.... وقتی آهی می کشی... وقتی اشک دور چشمانت حلقه می بنده و روی گونه هات جاری میشه... جرات پیدا می کنی با تمام بدی هات، با تمام گنه کاری هات...، بگی: خدا.....! چون برمی گردی به فطرتت آخه کل مولود یولد علی الفطره یعنی: هر مولودی با فطرت خدایی و با محبت ولایی و محبت اهل بیت به دنیا میاد. 🌹حسین یعنی: بازگشت به فطرت🌼

#مبانی_طب_اسلامی #کل_طب_در_نصف_آیه 🌴امام على عليه السلام : ـ در پاسخ به اين پرسش كه [چرا ]در قرآن، هر دانشى جز دانش طب هست؟ ـ فرمود: 🍏إنَّ فِي القُرآنِ كُلَّ عِلمٍ إلاَّ الطِّبَّ؟ : أما إنَّ فِي القُرآنِ لاَيَةً تَجمَعُ الطِّبَّ كُلَّهُ: «وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ » [ الأعراف : 31 . ] . 🍎هان! در قرآن ، آيه اى است كه همه طب را يك جا در خود ، گِردآورده است : «بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» . 📗الدعوات : ص 75 ح 174 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 267 ح 42 . #جهاد_طبی_اسلامی ┈••✾•🍃🌼🌸🌼🌿•✾••┈┈ @tebbe_eslame ┈••✾•🍃🌼🌸🌼🌿•✾••┈┈

💠 *به ریشش چه کار داری؟* *#اطلاع-از-ما-فی-الضمیر-شیخ-رجبعلی-خیاط* از قول یکی از شاگردان شیخ نقل شده که : شبی وارد جلسه شدم. قدری دیر شده بود و شیخ مشغول مناجات بود. چشمم که به افرادِ جلسه افتاد، یکی را دیدم که *ریشش را تراشیده است.* در دلم ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که : *"چرا این شخص ریشش را تراشیده است"؟* جناب شیخ که رو به قبله و پشت به من بود، ناگهان دعا را متوقف کرد و گفت : *[به ریشش چه کار داری؟]* ببین اعمالش چطور است! شاید یک حُسنی داشته باشد که تو نداری. این را گفت و مجدداً مشغول دعا شد. *ble.ir/join/MGE0NjVkZj*