بررسی عوامل بی نیازی از پزشک
عوامل بی نیازی از پزشک را امورات زیادی تشکیل می دهد که در ادامه به تفصیل این موارد را بررسی می کنیم؛
اهمیت غذا در بی نیازی از پزشک:
نیاز انسان به غذا، مهمترین و حیاتی ترین نیاز روزمره اوست که از تولد تا مرگ وی را همراهی می کند و حتی انبیا و اولیاء الهی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. رشد، طول عمر، تندرستی، آرامش اعصاب و روان، خلق و خوی و رفتار، توانمندی و قدرت، تکثیر نسل و تولید مثل و… همه به نوعی وامدار تغذیه سالمند. از این رو قریب به دویست و پنجاه آیه قرآنی و دهها روایت معصومین علیهم السلام در مورد غذا و تغذیه وارد شده است.
همچنین نامگذاری پنجمین سوره قرآن به مائده (سفره غذایی) از صفات خداوند، رزاق و معطم بودن، سوگند خداوند به غذا (والتین والزیتون)، درخواست مائده آسمانی توسط حضرت عیسی علیه السلام و درخواست غذا توسط حضرت موسی علیه السلام هر کدام مهر تاییدی بر اهمیت غذا و تغذیه می باشد.همچنین خداوند بر اهل مکه به دو چیز منت می نهد: «غذا» و «امنیت» همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت.»
📗(اولین دانشگاه، آخرین پیامبر،ج3، ص20).
رعایت آداب آشامیدن هم از عوامل بی نیازی از پزشک می باشد :
– گفتن بسم الله پیش از آشامیدن والحمدالله بعد از آن .
– آشامیدن به سه نفس و مکیدن آن و سر نکشیدن یکجا.
– ایستاده آب آشامیدن در روز و نشسته آشامیدن در شب.
– آشامیدن آب به صورت ولرم.
– ندمیدن در آب.
– نیاشامیدن آب با دست چپ.
– نیاشامیدن آب در بین غذا.
– نیاشامیدن آب در پی چربی و غذای چرب.
– نیاشامیدن آب از کنار دسته ظرف یا لبه شکسته آن.
– یادکردن حضرت اباعبدالله و اهل بیت او و لعن قاتلان او.
– نیاشامیدن آب سرد پس از خوردن چیز گرم و شیرینی.
– نیاشامیدن آب فراوان.
– نیاشامیدن آب سرد در حمام.
– بستن دهانه ظرف آب. (دانشنامه رشد، وزارت آموزش و پرورش).
امام على عليه السلام: هر كس در گرسنگى كامل، غذا بخورد، غذا را خوب بجَوَد، در حالى كه هنوز ميل خوردن دارد، غذا را وا گذارد و چون احساس قضاى حاجت كرد، آن را محبوس ندارد، به هيچ بيمارىاى جز بيمارى مرگ، مبتلا نمىشود. (مكارم الأخلاق، ج 1، ص 314، ح 1003، بحار الأنوار، ج 66، ص 422، ح 37)
امام على عليه السلام در پاسخ به اين پرسش كه گفتند: [چرا] در قرآن، هر دانشى جز دانش طب هست؟: هان! در قرآن، آيهاى است كه همه طب را يكجا در خود گردآورده است: «بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد».(الدعوات، ص 75، ح 174، بحار الأنوار، ج 62، ص 267، ح 42)
چند حديث:
1 ـ امام كاظم در سال هائى كه زندانى بود به على بن سويد سائى نوشت: و اما پرسيده بودى كه علوم دين را از چه كسى ياد بگيريم، علوم دين را از غير شيعيان ما ياد نگير زيرا اگر از ديگران ياد بگيرى دينت را از كسانى گرفته اى كه به خدا و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) خيانت ورزيده اند و به قرآن كه كتاب خداوند و امانتى در پيش شان بوده خيانت كرده معانى آن را تحريف كرده اند…
2 ـ امام هادى در پاسخ نامه احمد بن ماهويه و برادرش كه نوشته بودند دين مان را از چه كسى ياد بگيريم، نوشت: در يادگرفتن دين تان به افرادى كه ثابت قدم هستند در محبت شما، و ورزيده (كار كشته)اند در آئين ما، رجوع كنيد زيرا آنان براى شما كافى اند ان شاء الله.
توضيح: مراد از «محبت شما» يعنى آنان نيز در ارتباط قلبى كه شما با ما داريد ثابت قدم باشند، اين جمله تقريبا حالت يك اصطلاح را در تولّى و تبرّى «الحبّ فى الله و البغض فى الله» دارد.
3 ـ امام صادق(عليه السلام) فرمود: كَذِبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شيعَتِنا وَ هُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُرْوَةِ غَيْرِنا: دروغ مى گويد كسى كه ادعا مى كند ما را مى شناسد و در عين حال به ريسمان ديگران چنگ زده باشد.
4 ـ امير المؤمنين فرمود: اى شيعيان ما و گرد آمدگان به محور محبت ما، دور باشيد از آنان كه افكار خودشان را به حساب دين مى گذارند.
5 ـ امام باقر(عليه السلام) به سلمه بن كهيل و حكم بن عتيبه فرمود: شَرِّقا و غَرِّبا لَن تَجِدا عِلماً صَحیحاً إلاّ شَیئاً یَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَیتِ: خودتان را به مشرق و مغرب بزنيد علم صحيح پيدا نمى كنيد مگر چيزى كه از پيش ما اهل بيت صادر شود.
6 ـ امام باقر(عليه السلام) فرمود: كسى كه تعليمات دينى خود را از افراد غير صادق دريافت كند خدا او را تا روز قيامت دچار آوارگى فكرى مى كند.
طب اسلامی
چند حديث: 1 ـ امام كاظم در سال هائى كه زندانى بود به على بن سويد سائى نوشت: و اما پرسيده بودى كه عل
ارزش علم طب، در واقع کمتر از علم دین نیست!
علم طب، سپردن سلامت روح و روان به درمانگر است.
بهترین و کاملترین درمانگران هم محمد و آل محمد هستند.
❤️ #پيامبر_خدا صلى الله عليه و آله:
♻️ لا يَكونُ الرّجُلُ مِن المُتَّقينَ حتّى يُحاسِبَ نَفسَهُ أشدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَريكَهُ، فَيعْلَمَ مِنْ أينَ مَطْعَمُهُ، ومِن أينَ مَشْرَبُهُ، ومِن أينَ مَلْبَسُهُ، أمِن حِلٍّ أمْ مِن حَرام؟
🍃 آدمى در زمره تقواپيشگان نخواهد بود، مگر آن گاه كه سخت تر از حسابرسىِ شريك از شريكش، از خود حساب بكشد تا بداند كه از كجا خورده است و از كجا آشاميده است و از كجا پوشيده است؛ از حلال يا از حرام
📚 مكارم الأخلاق جلد2 صفحه375
اگرهر طور دلت خواست بگردی و بپوشی، خدا اصلا نگاهت نمی کند
کسی که تقوای لباس پوشیدن و خوردن و مرکب سوار شدن و ....را نداشته باشد، تا دم مرگش، خدا به او نگاه هم نمیکند.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «مَنْ أَكَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی وَ رَكِبَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُك= هر كس هر گونه خوراكى كه دلش مىخواهد بخورد، و هر گونه جامهاى كه دلش مىخواهد بپوشد، و هر گونه مركبى كه دلش مىخواهد سوار شود، خداوند به او نگاه نمىكند، مگر آنگاه كه روش خود را تغییر دهد و از آن روش دست بردارد».
این که میفرماید:«هر کس هر چه دلش بخواهد بخورد»، یعنی تقوا و عفت شکم نداشته باشد. هر چه دلش خواست میپوشد یعنی برایش مهم نیست که آیا لباسش مسلمانی است یا نه. یا هر چه دلش خواست سوار میشود، یعنی هوس میکند امروز این مرکب را سوار شود، دو ماه دیگر آن را عوض میکند. چون خوشش نیامده. پس ماشین دیگری را میخرد. هدفش از سوار شدن مرکب، گذران روند سالم زندگی نیست؛ بلکه هدف، تفاخر، کلاس گذاشتن و دیده شدن است. این همان جهنمی است که حضرت میفرماید: « اگر شما با بند کفش تان هم فخر بفروشید، امکان ندارد به بهشت راه پیدا کنید». کسی که هر چه بخواهد سوار میشود، در مرکب سوار شدن تقوا ندارد و به خاطر چشم هم چشمی و پز دادن به باجناق، جاری، خاله، پسر خاله و دیگران این کار را میکند.
وقتی خدا خواست یوسف را از زندان
نجات دهد ...
صاعقهای نفرستاد
تا درِ زندان را از جای بکند
بلکه در آرامش شب در حالیکه
پادشاه خواب بود رؤیایی
بسوے او روانه کرد
پس بـه خدایت اطمینان
داشته باش
اِنّ مع العسْرِ یسْراً
همانا پس از سختی آسانی است