🔴 جمله ای از شهید مدافع حرم محمد مهدی لطفی نیاسر که بر روی سنگ قبرشان نوشته شده:
#شهادت اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با نفسند و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند خداوند به مزد این #جهاد_اکبر شهادت را روزی آنها خواهد کرد.
📿 شادی روح شهید لطفی نیاسر صلوات 📿
#شهادت
#مزد_جهاد_اکبر
#مبارزه_با_نفس
@ayatollah_haqshenas
❇️ برای مبارزه ی با شیطان نذر کنید!
🔘 برای دوری از وسوسه های شیطانی باید زمینه های گناه را از بین برد. با وجود زمینه ها فایده ای ندارد، مقدس اردبیلی باشی، حضرت موسی باشی، امام علی علیه السلام باشی شیطان از وسوسه هایش نا امید نمی شود.
🔘 اگر می خواهیم طهارت نفس داشته باشیم یکی از راه های آن، این است که زمینه های وسوسه شیطانی را از بین ببریم. نمونه آن خلوت با نامحرم، انتخاب دوست خوب و بد و ... است. شیطان قوی است.
🔘 یکی از راه هایی که بزرگان انجام میدادند در این راه نذر کردن بود. فضائل اخلاقی را با نذر در زندگیشان آوردند و رذائل اخلاقی را با نذر از زندگیشان دور می کردند. اگر انسان نمی تواند در وسوسه با شیطان مبارزه کند نذر کند.
🎤 حجةالاسلام حسینی قمی، هئیت مکتب الزهرا (سلام الله علیها)
#مبارزه_با_نفس
@ayatollah_haqshenas
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻داستانی شنیدنی از آیت الله حق شناس درکلام استاد جاودان حفظه الله
❗️برخورد جوانی با نامحرم و با گفتن یا حسین ... 🤔🤔
#مبارزه_با_نفس
@ayatollah_haqshenas
⚜بسـمـ الله الرحمنــ الرحیمـ⚜
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#مــذهبـــےهاعاشقـــــــتـرن💖
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💞 داستان زندگی #شهید_سیدعلی_حسینی و دخترشان زینب السادات حسینی، داستان واقعی که بدون هیچ دخل و تصرفی صورت گرفته است.
📝نویسنــــــــده....↓↓
#سیـــدمحمــدطاهــا_ایمانـــی
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
⚜بسـمـ الله الرحمنــ الرحیمـ⚜ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #مــذهبـــےهاعاشقـــــــتـرن💖 ـــــــــــ
...:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_اول
《 مردهای عوضی 》
💠 همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود😖
... اما بد اخلاقیش به کنار ... می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار❓ ... نگذاشت خواهر بزرگترم تا ۱۴ سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد👰 ...اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد🙃 ...
میتونم ساعتها پای کتاب📖 بشینم و تکان نخورم ... مهمتر از همه، میخواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ...🕊
چند سال که از ازدواج💞 خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی ...شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... 😱
🔰یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند ... دائم توی مهمونیهای باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد ...
اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک میزد ...
این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن...❌👰❌
🔹هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ... هر چی درس خوندی، کافیه‼️...
✍ ادامه_دارد
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
با سلام بندگی یعنی در کوچه پس کوچه های زندگی دست کسی را بگیری...! با توجه به نزدیک بودن ایام عید
قابل توجه عزیزانی که پیام میدهند:
اصلا مقدار کمکتون مهم نیست
و هر مقداری که در توانتون میباشد پذیرفته میشود.🙏
یکی از هم دوره ای های #شهید_بابایی در 🇺🇸آمریکا میگفت: توی🇺🇸 آمریکا دوره ی خلبانی میدیدیم، یه روز دیدم روی بولتن خبری پایگاه (ریس) مطلبی رو نوشته که نظر همه رو جلب کرده بود.مطلب هم این بود:
دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا😈 شیطان را از خود دور کند!
تا این مطلب رو خوندم، رفتم سراغ عباس و گفتم: عباس قضیه چیه؟ اولی نمیخواست بگه، بعدشم آروم سرشو بالا آورد و گفت: چند شب پیش بد خواب شده بودم، رفتم میدون چمن تا کمی بدوم ، کلنل (باکستر) و زنش منو دیدن، از شب نشینی می اومدن. کلنل به من گفت: این وقت شب برا چی میدوی؟ بهش گفتم: دارم ورزش میکنم.
گفت: راستشو بگو. گفتم: راستش محیط خوابگاه خیلی آلودست،😈 شیطون آدمو بد جوری اذیت میکنه، اگه آدم حواسشو جمع نکنه به گناه می افته، بعدشم بهش گفتم: میدونی دین ما برای اینطور وقتا چه توصیه ای میکنه؟ عمل سخت انجام بدین!
#مبارزه_با_نفس
@ayatollah_haqshenas
وقتی بچه ها رفتند.آمدم پیش ابراهیم.هنوز متوجه حضور من نشده بود توی حال خودش بود.با تعجب دیدم. هرچند لحظه،سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش می زند،یکدفعه با تعجب گفتم:چیکارمیکنی داش ابرام؟ تازه متوجه حضور من شده بود.جا خورد و برگشت گفت:هیچی چیزی نشده. اصرار کردم که باید بگی جون من.
مکثی کرد و گفت:سزای کسی که چشمش به نامحرم بیفته همینه. اون موقع نفهمیدم چی می گه.بعدها در تاریخ بزرگان خواندم دیدم آنها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه خودشان را تنبیه می کنند.
از صفات دیگرش این بود که اگر میخواست با زنی نامحرم حتی از بستگان صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمی آورد.به قول دوستانش:ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!
#ابراهیم_هادی
#محاسبه_اعمال
#سیره_عاشقان
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
...:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_دوم
《 ترک تحصیل 》
🖇بالاخره اون روز از راه رسید ... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت☹️ ...
🔸هانیه ... دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه ...تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ...😮
😱وحشتناک ترین حرفی بود که میتونستم اون موقع روز بشنوم ... بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود ... به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم ... ولی من هنوز دبیرستان ...خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید ... ✨😳
🔸هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد ...- همین که من میگم ... دهنت رو میبندی میگی چشم... درسم درسم ... 📚❌
تا همین جاشم زیادی درس خوندی...😳
🔻از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو میگفت و میرفت ... اشک توی چشمهام😢 حلقه زده بود ... اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ...💪
🔹از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه ... مادرم دنبالم دوید توی خیابون ...- هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی
میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه ...اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ... به هیچ قیمتی...😐
✍ ادامه دارد ...
@ayatollah_haqshenas
قــرار بود
مقصــد
شمــا
باشیــد ؛
اشتبـاه رفتـمـ...
راستـی
خادمـی که هیـچ
حتی میان راهیان هـم
مــرا راهــی نیسـتـ ...؟😭💔
شـهدا بطـلبین بیـام راهیـان😭
حسـرت دیـدار
#یاد_شهدا
@ayatollah_haqshenas