تـا نیـایـی گـره از کـار بشـر وا نشـود درد مـا جـز بـه ظهـور تـو مـداوا نشـود [السـلام عـلیـک یا بـقـیـة الله فی أرضـِه] #امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم @ayatollah_haqshenas

🔴جوانی که اهل قلیان وقهوه خانه بود بدنش پر خالکوبی...😱 اما💔عشق به حضرت زینب سلام الله علیها پای او رابه 🇸🇾سوریه ودفاع از حرم کشاند وعشقش راثابت کرد...🌹🌹 #یاد_شهدا #سیره_عاشقان @ayatollah_haqshenas

🌹مادر حر شهدای مدافع حرم شهید مجید قربانخانی باتوسل خبر برگردادن جنازه پسرش رامی گیرد😭🌹🌹 #یاد_شهدا @ayatollah_haqshenas

شهید مجید قربانخانی بعد از سه سال اخیرا پیکرش پیدا شد وبه میهن باز می گردد. #شادی_روح_شهید_صلوات @ayatollah_haqshenas

فَقَد هَرَبتُ اِلَيكَ، وَوَقَفتُ بَینَ يَدَيكَ، مُستَكيناً لَكَ مُتَضرِّعاً اِلَیك... همانا به سوي تو گريختم،و در حال درماندگي و زاری در برابرت ايستادم.. #مناجات_شعبانیه❤️ @ayatollah_haqshenas

🌷همیشه در یاد خدا🌷 خاطره‌ای دیگر را که حاج سیدمحسن حسینی نقل کرده است: من خاطره اولین روز تدریس را هیچگاه فراموش نمی‌کنم. در آن اولین جلسه‌ی خواندن📓 کتاب امثله، آیت الله حق شناس به محض اینکه فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم، داداش جون! اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه!» حاج آقا بلافاصله زد زیر گریه، آنهم چه گریه‌ای! در همه آن جلسه اول، حاج آقا همراه با گریه و اشک فقط همین جمله بالا را توضیح می‌دادمن هم که در ان زمان یک 👨جوان دبیرستانی بودم، همینطور حاج آقا را تماشا می‌کردم و از گریه‌های حاج آقا، ناخودآگاه از دیده‌های من هم قطره‌های اشک سرازیر شده بود😭 #آیت_الله_حق_شناس @ayatollah_haqshenas

بـــــــا سلام ؛ ان شاء الله تصاویر موکب نیمه شعبان آخر این هفته در کانال گذاشته می شود. اجر همه خادمان با صاحب مجلس حضرت مهدی (عج) 🌹🌹🌹🌹

تـا نیـایـی گـره از کـار بشـر وا نشـود درد مـا جـز بـه ظهـور تـو مـداوا نشـود [السـلام عـلیـک یا بـقـیـة الله فی أرضـِه] #امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم @ayatollah_haqshenas

#سبـک_زنـدگی_شهـدا 🌸🌼🌷🌸🌼🌺🌷 وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1و 45 بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ 😳😳 گفت: من 1⃣ حق داشتم ✅ و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. #میخواهی_شهید_شوی🙂 #سخت_نیست_فقط_کمی_دقت #سبک_زندگی_منتظران #شهیــد_عبدالحمید_دیالمه🌹 #صلـوات🌹🌹 @ayatollah_haqshenas