⚡ راز شهادت امام باقر علیه السلام⚡
تحلیل همه جانبه از تاریخ عصر امام باقر(ع) نشان میدهد سه دلیل عمده برای حذف فیزیکی امام باقر علیه السلام از سوی هشام بن عبدالملک وجود داشت:
⬅️دلیل اول:عداوت ذاتی مروانیان به رسول خدا(ص)
⬅️دلیل دوم: احساس حقارت و کوچکی مروانیان
⬅️دلیل سوم: حسادت سیاسی
🏳👈توضیحات در ادامه....
#امام_باقر علیه السلام
@tehrandte
دلیل اول:(( عداوت ذاتی مروانیان به رسول خدا(ص)))
علت نخست عداوت ذاتی بود که مروانیا ن نسل اندر نسل نسبت به شخص رسول خدا(ص) و اهلبیتش (ع) داشتند،چراکه حکم بن ابی العاص عاص آن چنان عداوت به شخص رسول خدا(ص) داشت که پشت سر آن حضرت حرکت میکرد و ادای آن حضرت را درمیآورد و اسرار خانه وی را به دشمنان میرساند که پیامبر وی و فرزندش مروان را به عنوان عناصر نامطلوب از مدینه به طایف تبعید کردهرچه عثمان پس از پیامبر تلاش کرد خلیفه اول و دوم را راضی کند که این دو بر گردند آنها راضی نشدند، ولی وقتی خود به حکومت رسید آنان را برگرداند و ۰همین موجب شد که عایشه حکم قتل عثمان را صادر کند و مروان را نیز داماد خود کرد و حضور وی در قلب حاکمیت موجب شد وقتی عمار نامه معترضان را به عثمان داد و خواستار عزل مروان شد به اندازهای به دستور مروان مأموران عمار را زدند که تمام دندههای وی شکست. هنگامی که محمد بن ابی بکر و عدهای به نمایندگی مردم مصر با واسطه شدن امام علی(ع) با عثمان ملاقات کردند و خواستار عزل مروان شدند و او قبول کرد و هنگامی که برگشتند همین مروان بدون اطلاع عثمان با مهر وی، نامهای به حاکم مصر نوشت که هنگامی که اینان بر گشتند همه را باز داشت کرده و به قتل برسان که بین راه انقلابیون متوجه میشوند نامه را میگیرند و به مدینه بر میگردند و در نتیجه عثمان کشته میشود و اتهام قتل را همین مروان و معاویه متوجه امام(ع) میکنند. هنگامی نامه یزید به دست ولید بن عتبه فرماندار مدینه میرسد که از امام حسین(ع) بیعت بگیر یا سرش را بفرست، او ولید را تشویق میکند که امام را به شهادت برساند.۰پس از وی وقتی فرزندش عبد الملک به حکومت میرسد او نیز عداوت به شخص امام علی(ع) و شیعیان را آن چنان شعلهور میکند که نه تنها شخصیت دانشمند شیعه عطیه را در میان کوفه به جرم ارادت به امام ۴۰۰ ضربه شلاق میزند بلکه جلادی چون حجاج بن یوسف ثقفی را حاکم میکند که به گفته امام باقر(ع) برای این جانی شنیدن کلمه کافر و زندیق آسانتر از شنیدن علوی و شیعه بود. سلیمان، یزید، ولید و هشام به عنوان فرزند عبدالملک از این شجره خبیثهاند جز چنین تصمیمی خطرناک در زمینه حذف فیزیکی امام باقر(ع) نمیتوان انتظار دیگری داشت.
#امام_باقر علیه السلام
@tehrandte
دلیل دوم:(( احساس حقارت و کوچکی مروانیان))
علت دوم احساس حقارت وکوچکی مروانیان به ویژه هشام در برابر امام باقر(ع) بود زیرا نقطه مشترک تمام خلفای مروانی چون ولید، سلیمان، یزید و هشام در دو چیز بود یکی نادانی و جهل و دیگری فساد اخلاقی و هضم و غرق شدن در میگساری و معشوقهبازی است.به گونهای که وقتی حبابه معشوقه یزید بن عبدالملک فوت میکند و اجازه دفن بدن وی را نمیدهد تا بوی تعفن بدن معشوقه بلند میشود ولی در مقابل چنین خلفای سبک مغز و تهی، امام باقر(ع) در ظاهر ساکت در گوشهای از مدینه است ولی به دلیل داشتن دانش بالا در حلقه درسی وی در مسجدالنبی صدها شخصیتهای کلامی، تفسیری و فقهی بلند مرتبه چون زراره، ابی بصیر، محمدبن مسلم و هشام بن حکم مینشینند. از نظر معنوی و سلوک عرفانی نه تنها امام باقر(ع) شبانهروز ۱۵۰ رکعت نماز عاشقانه و عارفانه میخواند بلکه حجش عارفانهترین حج است که همراهانش میگویند امام هنگام بستن احرام و گفتن تلبیه بیتابی و هنگام ورود به مسجدالحرام بلند بلند گریه میکردند که حجگزاران شگفتزده از این حالت عرفانی امام میشدند.
خلفای مروانی کثیف میفهمیدند اگر یک ساعت سر نیزه را از سر مردم بر دارند مردم به سراغ چنین شخصیت عالم و عارف خواهند رفت و وی را برای رهبری بر میگزینند بنابراین از سر حقارت و ترس از آینده حکومت خود شهادت امام را طراحی و آن حضرت را به شهادت رساند تا مردم از نعمت حکومت ولایت محروم شوند.
#امام_باقر علیه السلام
@tehrandte
دلیل سوم: ((حسادت سیاسی))
دلیل سوم حسادت سیاسی است، چراکه پس از تشکیل سقیفه بنی ساعده امامت و ولایت که تجلی توحید و نبوت بود برداشته شد و خلافت جایگزین آن شد ولی خلفایی چون ابوبکر، عمر، عثمان و امویون چون معاویه و یزید خود را خلیفه الرسول میدانستند، اما خلفای نادان و فاسد مروانی به این قانع نبودند خود را خلیفه الله میدانستند و برای اینکه این ادعا را به باور عمومی تبدیل کنند تمام شعرا و عالمان درباری را بکار گرفتند تا آنها این گونه توصیف کنند. از همین رو عبد الله بن خالد قسری به مردم میگفت مقام خلیفه بالاتر از پیامبر است.
در چنین فضای مسموم سیاسی امام باقر(ع) برای اینکه راه و خط گم نشود حکومت ولایی را نهادینه کردند،همین حرکت سیاسی که ا زچشمان حاکمیت مروانیان که خودرا خلیفه پنهان نمی ماند موجب شد که هشام بن عبد الملک امام باقر علیه السلام را به شهادت برساند.
#امام_باقر علیه السلام
@tehrandte
یکی از توصیه های مرحوم آیت الله مشکینی که در درس اخلاقشان می فرمودند این بود که مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید.
سپس خودشان توضیح میدادند که در هر روزی که شهادت یا ولادت امامی است به نیت زیارت آن امام یک زیارت امین الله که زیارت کوتاهی هم هست بخوانید تا جزء زائران آن امام محسوب شوید و از برکات زیارت آن امام معصوم بهره مند گردید.
#زیارت
@tehrandte
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯#صلوات خاصه امام باقر علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ عَلَما لِعِبَادِكَ وَ مَنَارا لِبِلادِكَ وَ مُسْتَوْدَعا لِحِكْمَتِكَ وَ مُتَرْجِما لِوَحْيِكَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أُمَنَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ
#امام_باقر علیه السلام #زیارت
@tehrandte
اشارات قرآن به عید قربان (1)
۱- عید اضحی
نام دیگر عید قربان، عید اضحی است و اضحی به معنای گسترده شدن روز است. به قربانی نیز اضحیه میگویند.[المعجم الفارسی الکبیر، ج۳، ص۲۰۸۵ ذیل واژه قربانی] از آنجا که زمان قربانی کردن هنگام بالا آمدن خورشید در روز عید قربان است، میتوان عید قربان را روز اضحی دانست. در قرآن یکی از سوگندهای الهی اینچنین بیان شده است:
«وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى[ضحی/ ۱،۲]سوگند به شب چون آرام شود. سوگند به روشنايى روز».
با توجه به روایات میتوان ضحی را اشاره قرآنی به روز قربان دانست. مثلاً امام صادق (علیهالسلام) درباره اهمیت زیارت امام حسین (علیهالسلام) در سه شب ویژه فرمودند: کسی که قبر امام حسین را در سه شب زیارت کند خدا تمام گناهان او را میبخشد. سپس راوی میپرسد: آن سه شب کدام است و امام پاسخ میدهند: لَيلَةُ الفِطرِ، ولَيلَةُ الأَضحى، ولَيلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ. شب عید فطر، شب اضحی (شب عید قربان) و شب نیمه شعبان.
و در کتاب موسوعه امام علی (علیهالسلام) اینگونه آمده است: الإمام عليّ (علیهالسلام) خطب يوم الأضحى، فكبّر و قال: الله أكبر، الله أكبر، لا إله إلاّ الله و الله أكبر، الله أكبر، و لله الحمد، الله أكبر على ما هدانا، و له الشكر. امام علی (علیهالسلام) در روز اضحی(قربان) خطبه خواندند و تکبیر گفتند و اینگونه فرمودند: خدا بزرگ است، خدا بزرگ است، هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و خدا بزرگ است و حمد و ستایش برای خداست . خدابزرگ است که مارا به این هدایت کرد و شکرگزاری برای اوست.
#عید_قربان
@tehrandte
اشارات قرآن به عید قربان (2)
۲- روز نمازی ویژه
در سوره اعلی میخوانیم:
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّي* وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي [اعلی/ ۱۴،۱۵] به تحقیق کسی که خود را تزکیه نمود، رستگار شد. و هر وقت نام خدا را به یاد آورد به نماز ایستاد.
در تفسیر این آیه علیبنابراهیمقمی نماز (فصلی) را نماز عید فطر و عید قربان دانسته است.[صَلَاةُ الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَى: تفسير القمي ؛ ج۲ ؛ ص۴۱۷.]
۳- روز شاهد
خداوند در قرآن بارها به شاهد و مشهود اشاره کرده است. در یک قسم الهی اینگونه بیان شده است: وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ [بروج/۳] و به گواه و مورد گواهى. شاهد و مشهود تفسیرهای مختلفی شدهاست که یکی از آنها تفسیر به عید قربان و روز عرفه است. علامه در تفسیر المیزان میگوید: مفسرين در تفسير شاهد و مشهود سخنان بسيار دارند كه بعضى آنها را تا سى وجه شمرده اند، از قبيل اينكه بعضى گفته اند: شاهد روز جمعه، و مشهود روز عرفه است. يا شاهد روز عيد قربان و مشهود روز عرفه است. و يا شاهد روز عرفه و مشهود روز قيامت است.[طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج۲۰، ص ۲۵۰٫]
۴- روز شفع
دیگر سوگند خداوند در قرآن، قسم به شفع و وتر است: و الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ [فجر/ ۳] جابر از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده که منظور از "الشّفع" ، روز عید قربان است و منظور از «الوتر»، روز عرفه است.[طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج۲۰، ص ۲۵۰٫]
۵- روز نحر
در آیه دوم سوره کوثر خداوند به واسطه عطای الهی به او از پیامبرش میخواهد نماز بخواند و نحر کند: فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ [کوثر/ ۲] پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.
اکثر مفسران گفتهاند که مراد از نماز خواندن در آیه شریفه « فَصَلِّ لِرَبِّکَ»، نماز عید قربان است و مراد از نحر در «وَ انْحَرْ»، کشتن حیوان است که از واجبات حج است یا منظور قربانى کردن است که سنت است (و بعضى) گفتهاند که مراد از صلاه، نماز بامداد روز عید قربان است و از نحر، قربانى کردن؛ زیرا که پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله) در روز عید قربان، اول قربانى مى کرد و بعد از آن نماز بامداد را میخواندند، پس در این آیه خداى تعالى به آن حضرت امر کرد که اول، نماز مذکور را به جاى آور، بعد از آن قربانى کند.[حسینى جرجانى، سید امیر ابوالفتوح، آیات الأحکام، تحقیق: اشراقى سرابى، میرزا ولى الله، ج ۱، ص ۱۸۸٫.]
#عید_قربان
@tehrandte
اشارات قرآن به عید قربان(3)
۶- روز قبول توبه حضرت آدم
حضرت آدم پس از توبه به درگاه خداوند و اظهار پشیمانی، کلماتی را از جانب خداوند دریافت میکند و خدا را به حق آن کلمات قسم میدهد. موضوع دریافت کلمات و پذیرش توبه حضرت آدم در قرآن به صراحت بیان شده است: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [بقره/ ۳۷] سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او توبه پذير مهربان است.
در روایت بیان شده که حضرت آدم به خاطر دوری بهشت ۴۰ روز گریه کرد و سپس جبرئیل به او سفارش کرد که توبه کند و دعایی را در روز عرفه به حضرت آدم آموزش داد. سپس خداوند در روز بعد یعنی عید قربان کلمات را به حضرت آدم القاء کرد و به برکت آن کلمات توبه حضرت آدم پذیرفته شد.[ رک: قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ج۱، ص: ۴۵.] طبق تفسیر پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) آن کلمات نامهای نورانی پنج تن آل عبا (علیهمالسلام) یعنی محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین بوده است.[جلالالدین سیوطی، الدرّ المنثور، ج۱، ص۶۰ ـ ۶۱.] بنابراین روز عید قربان روزی است که خداوند به برکت پیامبر و اهل بیت گرامیاش توبه حضرت آدم را پذیرفت و بشارت بخشش الهی به او رسید.
۷- روز امتحان آشکار
قربانی کردن حجاج نمادی است از امتحانی که حضرت ابراهیم (علیه السّلام) با آن روبرو شد. امتحانی که بسیار سخت بود. به او در رؤیا دستور دادند که باید اسماعیلش را در راه خدا به قربانگاه ببرد. حضرت ابراهیم نیز تسلیم و مطیع پروردگار بود و این کار را انجام داد. قرآن کریم آن صحنه را به صورت زیبایی به تصویر کشیده است: فَلَمّا اَسْلَما وَتَلّهُ لِلجَبینِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ [صافات/۱۰۴،۱۰۵] پس وقتى هر دو اطاعت کردند [و وداع کردند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند. ما ندا کردیم: ای ابراهیم به خوبی انجام وظیفه کردی و ما نیکوکاران را این چنین پاداش خواهیم داد. همانا که این امتحانی آشکار بود.
از آنجا که این کار حضرت ابراهیم میبایست در ذهن همه بشریت باقی بماند تا بدانند مرز عشق به خداوند و اطاعت از او تا کجاست. خداوند یاد حضرت ابراهیم را جاودانه فرمود و این را در قرآن متذکر شد: وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ [صافات/۱۰۸] و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
اما متأسفانه امروز میبینیم در امتحانات کوچک الهی خیلی از ما مردود میشویم. مثل اقامه نماز، پرداخت خمس و زکات، دوری از گناه و... .
کلام آخر
در قرآن کریم بارها به روز عید قربان و نماز عید اشاره شده است. روزی که خداوند به آن قسم خورده، روزی که توبه حضرت آدم پذیرفته شده و روزی که یک امتحان مهم الهی در آن اجرا شده است؛ امتحان حضرت ابراهیم (علیهالسلام). امید آنکه با اطاعت از خدا، ما در سایه بخشش و نصرت خداوند قرار بگیریم.
#عید_قربان
@tehrandte
مناظره یحیی بن اکثم با امام هادی(ع)
پرسش: ماجرای مناظره یحیی بن اکثم با امام جواد و امام هادی(ع) چه بود؟
پاسخ :
یحیى بن أکثم بن محمد تمیمی[۱] متولد ۱۵۹هجری و متوفی سال ۲۴۲ هجری قمری،[۲] از بزرگان اهل سنت زمان خود بود[۳] و پدرش نیز از بزرگان زمان محسوب میشد.[۴]
یحیی به مدت بیست سال منصب قضاوت را در اختیار داشت.[۵] او نزد مأمون دارای جایگاه رفیعی شد[۶] و حتی توانست منصب قاضی القضات را در زمان مأمون به دست آورد.[۷]
از یحیی مناظرات علمی بسیاری نقل شده است، به طوری که حتی مأمون از او خواست تا در مورد جانشین پیامبر(ص) با همدیگر گفتوگو و مناظره کنند.[۸]
علاوه بر اینها، یحیی بن اکثم، مناظرات و مکاتباتی نیز با برخی از ائمه اطهار(ع) داشت که ذیلا به دو مورد آنها اشاره میکنیم:.....
#امام_هادی علیه السلام
@tehrandte
دفتر تبلیغات اسلامی تهران
مناظره یحیی بن اکثم با امام هادی(ع) پرسش: ماجرای مناظره یحیی بن اکثم با امام جواد و امام هادی(ع)
۱. یکی از معروفترین مناظرات یحیی بن اکثم، مناظره او با امام جواد(ع) در زمان کودکی حضرتشان بوده است. این مناظره در زمان حساسی واقع شد که پیروزی امام در این مناظره در تثبیت جایگاهشان نزد عوام و خواص، نقش مهمی داشت. خلاصه جریان این مناظره چنین است:
زمانى که مأمون خواست دختر خود؛ امّ الفضل را به همسری امام جواد(ع) در بیاورد، اقوام و بزرگان بنیعباس نزد او آمده و گفتند: تو را قسم میدهیم؛ منصبی که به چنگ آوردهایم را از دست ما خارج مساز، و لباس عزّت و شوکتى را که پوشیدهایم درنیاور ... مأمون گفت: او از شما به خدا، پیامبر، سنّت و احکام الهى؛ فقیهتر و داناتر است، و در قرائت قرآن از همه شما آگاهتر، و به محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، ظاهر و باطن، خاصّ و عامّ، تنزیل و تأویل آن عالمتر میباشد. پس از وى پرسش کنید، اگر مطلب همان بود که شما گفتید از شما میپذیرم، و اگر مطلب همان بود که من گفتم خواهید دانست که او بهتر از شما است. آنان از نزد مأمون خارج شده و به دنبال یحیى بن اکثم فرستادند که در آن روز قاضى القضات بود، پس حاجت خویش را به او عرضه داشتند و وى را با هدایایى چند به طمع انداختند که با حیله و نیرنگ مسئلهاى مشکل در فقه براى آنحضرت طرح کند تا در جوابش درماند و نداند حکم آن چیست.
همگى حاضر شدند و امام جواد(ع) نیز حاضر شد، گفتند: اگر اجازه بدهید این قاضى سؤال کند، مأمون گفت: اى یحیى از أبو جعفر مسئلهاى فقهى بپرس تا دریابى جایگاه او در فقه و علم دین چگونه است، یحیى گفت: اى أبو جعفر درباره فردى که در حال احرام، شکارى را بکشد؛ نظرت چیست؟ فرمود: «آیا او را در حَرَم کشته یا خارج از آن؟ داناى به حکم بوده یا جاهل؟ از روى عمد کشته یا به خطا؟ بنده بوده یا آزاد؟ صغیر بوده یا کبیر؟ بار نخستش بوده یا قبلاً نیز انجام داده؟ صید از پرندگان بوده یا از دیگر جانوران؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ بر کارى که کرده اصرار دارد یا پشیمان است؟ آیا در شب و در لانهاش آنرا کشته یا به روز و آشکارا؟ آیا آن فرد در حال احرام حجّ بوده یا احرام عمره؟» [با شنیدن این توضیحات] یحیى به گونهاى درمانده و زبون شد که آن امر بر هیچیک از اهل مجلس پوشیده نماند، و همه از پاسخ امام(ع) غرق در حیرت شدند.(در ادامه روایت، امام حکم تک تک این مصادیق را ذکر کرد).[۹]
برخی منابع در ادامه مناظره، سؤال و جواب دیگری را نیز نقل کردهاند:
آنگاه امام(ع) به او فرمود: «تو چه گویى درباره مردى که بامداد زنى بر او حرام بود هنگام برآمدن روز حلال شد و در نیمه روز بر او حرام و سپس ظهر حلال گشت و آنگاه عصر حرام شد و سپس در مغرب حلال و نیمه شب بر او حرام و سپیده دم حلال گشت و با بر آمدن روز حرام شد و آنگاه در نیمه روز حلالش گردید؟» یحیى و فقیهان جملگى مبهوت شده و گنگ ماندند. آنگاه مأمون گفت: اى ابا جعفر، خدایت عزیز دارد، این مسئله را براى ما توضیح بفرما. امام فرمود: «این مرد به کنیزى که بر او حلال نبود نگریست، بعد او را خرید و برایش حلال شد، سپس وى را آزاد کرد و بر او حرام شد، آنگاه او را به همسرى گرفت و حلالش شد، پس ظِهارش کرد و بر او حرام گشت؛ بعد کفّاره ظهار را پرداخت و حلالش شد، آنگاه او را یک طلاق داد و بر وى حرام گشت، سپس از طلاق خود رجوع کرد و حلالش شد، بعد مرد از اسلام برگشت و [زنش] بر او حرام شد، بعد توبه کرد و به اسلام باز آمد و زنش به همان نکاح پیشین به همسرى او بازگشت و حلال شد».[۱۰]
۲. موسى بن محمد بن رضا - برادر امام هادی(ع) – میگوید یحیى بن اکثم نامهاى به وى نوشت و در آن نامه از وى سؤالهایى کرد، از جمله درباره آیه «فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ»،[۱۱] روى سخن با کیست؟ اگر با رسول خدا(ص) باشد لازمهاش این میشود که آنجناب به آنچه به او نازل شده شک داشته باشد و اگر روى سخن با غیر آنجناب باشد، لازمهاش این است که قرآن بر غیر آنحضرت نازل شده باشد.
موسى میگوید: من این سؤال را از برادرم پرسیدم، و آنحضرت فرمود: «... اما مخاطب در این آیه.... رسول خدا(ص) است، ولى آنجناب نسبت به آنچه به وى وحى شده بود شک و تردید نداشت، و از آنجا که جاهلان میپرسیدند چطور شد که خدا فرشتهاى به سوى ما مبعوث نکرد و چگونه فردى مبعوث کرد که در بینیاز نبودن از خوردن و نوشیدن و راه رفتن در بازارها مثل همه مردم است؛ لذا خداوند به پیامبرش وحى کرد [که اگر ادله تو براى آنان قانع کننده و مؤثر واقع نشد، این دلیل را برایشان بیاور] که نخست اهل کتاب را نزد خود و ایشان حاضر سازى، و در پیش روى این جاهلان از اهل کتاب بپرسى مگر پیامبران شما غیر بشر بودند؟ و مگر غذا نمیخوردند و نوشیدنى نمینوشیدند؟ و مگر در بازارها قدم نمیزدند؟! [وقتى همه گفتند: آرى، پیامبران ما همه از جنس بشر بودند و همه این لوازم بشرى را داشتند، آن وقت به ایشان بگو] خوب،
@tehrandte