🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 دوشنبه
🔸۲۱ خرداد سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸۲۶ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸۱۱ ژوئن سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا قاضی الحاجات»
🗒 مناسبتها:
🔻ویران شدن شهر قدیمی "لار" در اثر زلزلهای شدید (1340 ش)
🔻اعتصاب سراسری تهران به مناسبت هفتم شهدای 15 خرداد (1342 ش)
🔻درگذشت دکتر "محمد خزائلی" بنیانگذار انجمن حمایت از نابینایان (1353 ش)
🔻عملیات فرمانده کل قوا در منطقه دارخوین در شرق رود کارون توسط سپاه (1360 ش)
🔻انتخابات دوره ششم ریاست جمهوری و انتخاب "هاشمی رفسنجانی" به این مقام (1372 ش)
🔻شهادت شهید پرویز خیامیان (1360 ش)
🔻سیل در آذربایجان و خراسان دهها خانه را ویران ساخت (1351 ش)
🔻مستوفیالممالک رئیس الوزراء به دفاع پرداخت و نطق معروف خود را ایراد نمود (1302 ش)
🔻موافقتنامه جدید بازرگانی بین ایران و شوروی امضاء شد. (1332 ش)
🔻وفات جمالالدین خوانساری؛ از علمای بزرگ شیعی (1125 ق)
🔻اشغال بوشهر توسط انگلیسیها و آغاز قیام مردم تنگستان (1333 ق)
🔻تجزیه نور خورشید با به کارگیری روشهای علمی (1855 م)
🔻مرگ "ارنست رادرفورد" فیزیکدان انگلیسی و پدر انرژی هستهای (1937 م)
🔻اخراج نیروهای آمریکایی و انگلیسی از لیبی (1970 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
🔸🔶 دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان
👇👇👇
✅ @telaavat
امام على عليه السلام:
دروغگو و مرده يكسانند؛ زيرا برترى زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نيست.
📚 غررالحكم حدیث 2104
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯ولَا تُجَادِلُواْ أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ وَقُولُواْ آمَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَ إِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (46)
🍁جزء 21 سوره عنكبوت 🍂
✅ ترجمه
💭 و با اهل كتاب جز با بهترین شیوه مجادله نكنید، مگر ستمگران از آنان، و (به آنان) بگویید: ما به آنچه (از سوى خدا) بر ما و شما نازل شده ایمان داریم، و خداى ما و خداى شما یكى است و ما تسلیم او هستیم.
⚡️نکته ها⚡️
«جدال» در لغت به معناى به هم تابیدن است. به گفتگوهاى دو نفر كه با هم درگیرى لفظى پیدا مىكنند تا بر یكدیگر پیروز شوند، جدال مىگویند.
«جدال احسن» به گفتگویى گفته مىشود كه همراه آن طعنه، استهزا، ناسزا و اهانت نباشد، بلكه بر اساس استدلال و محبّت و با انگیزههاى اصلاحى باشد. از كلمهى «قولوا» بعد از سفارش به جدال احسن، استفاده مىشود كه این لحن آیه، خود نمونه ى جدال احسن است.
امام صادق علیه السلام نمونه جدال احسن را آیات آخر سوره ى یس معرّفى فرمودند كه شخصى استخوان پوسیدهاى را پودر كرد و گفت: «مَن یحیى العظام» كیست این را زنده كند؟! قرآن پاسخ داد كه «قل یُحییها الّذى أنشأها اوّل مرّة» همان كه اوّل به آن روح داد بعد هم آن را زنده مىكند.
🔢پيام ها 🔢
1⃣ گفتگو با غیر مسلمان نیز باید با بهترین شیوه باشد. «لاتجادلوا اهل الكتاب الاّ بالّتى هى أحسن»
2⃣ جدالى مورد پذیرش است كه محتواى آن و شیوه و الفاظش احسن باشد. «بالّتى هى أحسن»
3⃣ تبادل نظر و گفتگوى صحیح میان مكتبها، فرهنگها و امّتها مورد قبول اسلام است. «بالّتى هى أحسن»
4⃣ مخاطبانِ خود را بشناسیم و با هر دسته به نوعى مناسب برخورد كنیم. زیرا براى ستمگران، منطق، گفتگو و نرمش كارساز نیست. «الاّ الّذین ظلموا»
5⃣ همهى مخالفان اسلام، ستمگر نیستند. «الاّ الّذین ظلموا منهم»
6⃣ در گفتگوها، قبل از اظهار عقیده و نظر، آنچه را كه مورد اتفاق است مطرح كنیم. «الهنا و الهكم واحد»
7⃣ ایمان به تنهایى كافى نیست، تسلیم و اطاعت نیز لازم است. «آمنّا... نحن له مسلمون»
👇👇👇
✅ @telaavat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔴🔵 فضیلت و ثواب روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم (ص) :
🌺 روز بیست و ششم، خداوند به شما نظر رحمت مى افکند و همه گناهانتان را به جز خونهایى که به ناحق ریخته و اموالى که به ناروا تصرف کرده اید، مى آمرزد و خانه شما را هر روز هفتاد بار از غیبت و دروغ و تهمت پاک مى گرداند.
📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص 49
👇👇👇
✅ @telaavat
💠 • ° 🔸 ◎﷽◎ 🔸 ° • 💠
#تـلـنـگـر
🔹جامعهای رو تصور کن، که هیچکس کوچکترین توجّه و کمکی به دیگری نکنه:
👈 حتّی به پدر و مادرش...
👈 حتّی به همسر و فرزندانش...
👈 حتّی به خواهر و برادرش...
♨️خیلی وحشتناکه...😱😱😨😰
#قیامت اینطوریه...
👇👇👇
🍃✨يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ✨🍃
📖 سوره لقمان، آیه۳۳
👈 ﺍﻯ ﻣﺮﺩم! ﺗﻘﻮﺍﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﻧﻪ ﭘﺪﺭ ﻛﻴﻔﺮِ ﺍﻋﻤﺎﻝِ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ میکند،
ﻭ ﻧﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺯ ﻛﻴﻔﺮِ ﺍﻋﻤﺎﻝِ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ تحمل میکند.
ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻟﻬﻰ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ،
ﭘﺲ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻰِ ﺩﻧﻴﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻳﺒﺪ، ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺷﻴﻄﺎﻥِ ﻓﺮﻳﺒﻜﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺮمِ ﺧﺪﺍ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺳﺎﺯﺩ.
🗣️ آن روزی که دیگه حَسَب و نَسَب به کار نمیاید،
🗣️ آن روزی که حتّی پدر و فرزند به داد همدیگر نمیرسند،
🗣️ آن روزی که هر کس گرفتار عمل خودش هست، و به هیچکسِ دیگری کاری ندارد،
⬅️فقط یک چیز به درد میخورد:
#تقوا و ترس از خدا
🔻اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا...🔻
👇👇👇
✅ @telaavat
#دختر_شینا
قسمت :صدوهفتم
سمیه را بغل کردم. مهدی هم دستش را داد به مادرشوهرم. خدیجه و معصومه هم بال چادرم را گرفته بودند. طفلی ها نمی دانستند قرار نیست با ما به مشهد بیایند. شادی می کردند و می خواستند زودتر سوار اتوبوس شوند.
توی محوطه که رسیدیم، دیدم صمد ایستاده. آمد جلو و دست خدیجه و معصومه را گرفت و گفت: «قدم! مرخصی ام را گرفتم، اما حیف نشد.»
دلم برایش سوخت. گفتم: «عیب ندارد. برگشتنی یک شب غذا می پزم، می آییم باباطاهر.»
صمد سرش را آورد نزدیک و گفت: «قدم! کاش می شد من را بگذاری توی ساکت با خودت ببری.»
گفتم: «حالا مرا درک می کنی؟! ببین چقدر سخت است.»
خانم ها آرام آرام سوار اتوبوس شدند. ما هم نشستیم کنار شیشه. صمد دست خدیجه و معصومه را گرفته بود. بچه ها گریه می کردند و می خواستند با ما بیایند. اولین باری بود که آن ها را تنها می گذاشتم. بغض گلویم را گرفته بود. هر کاری می کردم گریه نکنم، نمی شد.
سرم را برگرداندم تا بچه ها گریه ام را نبینند. کمی بعد دیدم صمد و بچه ها آن طرف تر، روی پله ها ایستاده اند و برایم دست تکان می دهند.
تند تند اشک هایم را پاک کردم و به رویشان خندیدم. اتوبوس که حرکت کرد، صمد را دیدم که دست بچه ها را گرفته و دنبال اتوبوس می دود.
همان طور که صمد می گفت، شد. زیارت حالم را از این رو به آن رو کرد. از صبح می رفتیم می نشستیم توی حرم. نماز قضا می خواندیم و به دعا و زیارت مشغول می شدیم. گاهی که از حرم بیرون می آمدیم تا برویم هتل، نیمه های راه پشیمان می شدیم. نمی توانستیم دل بکنیم. دوباره برمی گشتیم حرم.
یک روز همان طور که نشسته بودم و چشم دوخته بودم به ضریح، یک دفعه متوجه جمعیتی شدم که لااله الاالله گویان وارد حرم شدند. چند تابوت آرام آرام روی دست های جمعیت جلو می آمد. مردم گل و گلاب به طرف تابوت پرت می کردند. وقتی پرس وجو کردم، متوجه شدم این ها شهدای مشهدی هستند که قرار است امروز تشییع شوند. نمی دانم چطور شد یاد صمد افتادم و اشک توی چشم هایم جمع شد. بچه ها را به مادرشوهرم سپردم و دویدم پشت سر تابوت ها. همه اش قیافه صمد جلوی چشمم می آمد، اما هر کاری می کردم، نمی توانستم برایش دعا کنم. حرفش یادم افتاد که گفته بود: «خدایا آدمم کن.» دلم نیامد بگویم خدایا آدمش کن. از نظر من صمد هیچ اشکالی نداشت. آمدم و کناری ایستادم و به تابوت ها که روی دست مردم حرکت می کرد، نگاه کردم و غم عجیبی که آن صحنه داشت دگرگونم کرد.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
4_6005910583998677259.mp3
993.8K
🔸🔶 تلاوت صفحه 427 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
1_12846869.mp3
7.01M
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان
🔹 ترتیل جزء بیست و هفتم - استاد منشاوی
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 سه شنبه
🔸۲۲ خرداد سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸۲۷ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸۱۲ ژوئن سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ارحم الراحمین»
🗒 مناسبتها:
🔻درگذشت عالم مبارز آیتالله "میرزا کاظم دینوری" (1374 ش)
🔻شهادت برادر "رسول منتظری" دیپلمات ایرانی در بوسنی و هرزگوین (1372 ش)
🔻رحلت عالم بزرگوار آیتالله شیخ "علی مشکات" (1369 ش)
🔻ارتحال عالم مجاهد و فقیه جلیل آیتالله "مجدالدین محلاتی" (1378 ش)
🔻شهادت شهید رسول جاهدالوار (1366 ش)
🔻عده زیادی از دانشجویان ایران در امریکا علیه رژیم و شاه دست به تظاهرات زدند (1350 ش)
🔻ساختمان پالایشگاه نفت در تبریز با ظرفیت 80 هزار بشکه در روز، آغاز شد (1354 ش)
🔻دوره دهم مجلس شورای ملی خاتمه یافت. (1316 ش)
🔻درگذشت حمید سبزواری، "پدر شعر انقلاب" و سراینده آثار مشهور و ماندنی دوران انقلاب و دفاع مقدس (1395 ش)
🔻قیام زنگیان به رهبری "صاحِبُ الزَّنج" علیه عباسیان در جنوب عراق (255 ق)
🔻تولد ابوبکر محمدبن علی حاتمی معروف به "ابن عربی" دانشمند بزرگ مسلمان (560 ق)
🔻تولد "ابومنصور حسن بن زینالدین" محدث و رجالی بزرگ شیعه (959 ق)
🔻رحلت "علامه محمدباقر مجلسی" صاحب کتاب شهیر "بِحارُالانوار" (1110 ق)
🔻تأسیس بانک ملی ایران (1324 ق)
🔻تصرف سرزمین "شیلی" توسط استعمارگران اسپانیایی (1540 م)
🔻اولین آزمایش برای مهار و بهکارگیری انرژی حرارتی خورشید (1914 م)
🔻روز ملی "فیلیپین"
🔻روز ملی فدراسیون روسیه
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً (63)
🍁جزء 22 سوره احزاب 🍂
✅ترجمه
💭مردم پیوسته از زمان وقوع قیامت از تو مىپرسند، بگو: علم آن تنها نزد خداست و تو چه مىدانى؟ شاید قیامت نزدیك باشد.
⚡️نکته ها⚡️
انگیزههاى سؤال متعدّد است:
❇️ گاهى سؤال، براى آزمایش كردن است. مانند سؤالات امتحانى.
❇️ گاهى سؤال، از روى استهزاست. مانند پرسش قدرتمند متكبّر از ضعیف.
❇️گاهى سؤال، از روى تعجّب است. مانند پرسش انسان ترسو از انسان شجاع.
❇️گاهى سؤال، براى به بن بست كشاندن است. مانند پرسش بازپرس از مجرم.
❇️ گاهى سؤال، براى به انحراف كشیدن است. مانند پرسش استاد منحرف از شاگرد.
❇️ گاهى سؤال، براى ایجاد شك در دیگران است. مانند پرسش منحرفان.
❇️گاهى سؤال، براى رفع نگرانى است. پرسش مادر از فرزند.
❇️ گاهى سؤال، براى دانستن است. مانند پرسش جاهل از عالم.
❇️ گاهى سؤال، براى توبیخ است. مانند پرسش معلم از دلیل تنبلى شاگرد.
در این آیه نیز، سؤال از زمان قیامت مىتواند انگیزههاى متفاوتى داشته باشد.
كلمهى «قریب» براى مذكّر و مؤنّث به كار مىرود. «لعلّ الساعة تكون قریبا» و نفرمود: «قریبة»، نظیر جملهى «انّ رحمت اللّه قریب من المحسنین»
پایان آیه نوعى دلجویى از پیامبر است كه از بهانههاى كفّار خسته مباش كه به زودى به حسابشان رسیدگى مىشود. «تكون قریبا»
🔢پيام ها 🔢
1⃣ با این كه خداوند انبیا را از غیب آگاه مىكند، «لا یظهر على غیبه احداً الاّ مَن ارتضى من رسول» لیكن آگاهى انبیا نیز محدود است. «علمها عند اللّه»
2⃣ نه لازم است همه چیز را بدانیم و نه لازم است به هر سؤالى پاسخ دهیم. «علمها عند اللّه»
3⃣ ندانستن زمان وقوع قیامت، به ایمان و یقین به اصل آن، ضررى نمىزند. «علمها عند اللّه»
4⃣ برخى علوم مخصوص خداست. «علمها عند اللّه»
5⃣ هر ندانستنى عیب نیست. «و ما یدریك» (بلكه اگر زمان وقوع قیامت را بدانیم تعادل خود را از دست مىدهیم.)
6⃣ در تربیت باید افراد را میان بیم و امید نگاه داشت. «لعلّ»
7⃣ براى وقوع قیامت هر لحظه باید آماده باشیم. «لعلّ السّاعة تكون قریبا»
👇👇👇
✅ @telaavat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔴🔵 فضیلت و ثواب روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم (ص) :
🌺 روز بیست و هفتم، شما چنان باشید که گویى هر مرد و زن مؤمنى را یارى کرده و هفتاد هزار برهنه را پوشانده و هزار سرباز مرزبان را خدمت کرده و همه کتابهایى را که خداوند بر پیامبرانش فرو فرستاده است قرائت کرده اید.
📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص 49
👇👇👇
✅ @telaavat
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا
خدایا ببخش آن گناهانى را که مانع قبول دعاهایم میشود
خدایا ببخش آن گناهانى را که بر من بلا میفرستد
خدایا هر گناهى که مرتکب شده ام و هر خطایى از من سر زده همه را ببخش.
موقع افطار مارو از دعاتون بی نصیب نگذارید🌺🙏🌺
👇👇👇
✅ @telaavat
#دختر_شینا
قسمت : صدو هشتم
همان جا ایستادم تا شهدا طوافشان تمام شد و رفتند. یک دفعه دیدم دور و بر ضریح خلوت شد. من که تا آن روز دستم به ضریح نرسیده بود، حالا خودم را در یک قدمی اش می دیدم. دست هایم را به ضریح قفل کردم و همان طور که اشک می ریختم، گفتم: «یا امام رضا! خودت می دانی در دلم چه می گذرد. زندگی ام را به تو می سپارم. خودت هر چه صلاح می دانی، جلوی پایم بگذار.» هر کاری کردم، توی دهانم نچرخید برای صمد دعا کنم. یک دفعه احساس کردم آرام شدم. انگار هیچ غصه ای نداشتم. جمعیت دور و برم زیاد شده بود و خانم ها بدجوری فشار می آوردند. به هر سختی بود خودم را از دست جمعیت خلاص کردم و بیرون آمدم. بوی عود و گلاب حرم را پر کرده بود. آمدم و بچه ها را از مادرشوهرم گرفتم و از حرم بیرون آمدیم.
رفتیم بازار رضا. همین طور یک دفعه ای تصمیم گرفتیم همه خریدهایمان را بکنیم و سوغات ها را هم بخریم. با اینکه سمیه بغلم بود و اذیت می کرد؛ اما هر چه می خواستیم، خریدیم و آمدیم هتل.
روز سوم تازه از حرم برگشته بودیم، داشتیم ناهار می خوردیم که یکی از خانم هایی که مسئول کاروان بود آمد کنار میزمان و گفت: «خانم محمدی! شما باید زودتر از ما برگردیدهمدان .))
هول برم داشت. سرم گیج رفت. خودم را باختم. فکرم رفت پیش صمد و بچه ها. پرسیدم: «چی شده؟! اتفاقی افتاده؟!»
زن که فهمید بدجوری حرف زده و مرا حسابی ترسانده. شروع کرد به معذرت خواهی. واقعاً شوکه شده بودم. به پِت پِت افتادم و پرسیدم: «مادرم طوری شده؟! بلایی سر بچه ها آمده؟! نکند شوهرم...»
زن دستم را گرفت و گفت: «نه خانم محمدی، طوری نشده. اتفاقاً حاج آقا خودشان تماس گرفتند. گفتند قرار است توی همین هفته مشرّف شوند مکه. خواستند شما زودتر برگردید تا ایشان کارهایشان را انجام دهند.»
زن از پارچ آبی که روی میز بود برایم آب ریخت. آب را که خوردم، کمی حالم جا آمد.
فردای آن روز با هواپیما برگشتیم تهران. توی فرودگاه یک پیکان صفر منتظرمان بود. آن وقت ها پیکان جزو بهترین ماشین ها بود. با کلی عزت و احترام سوار ماشین شدیم و آمدیم همدان. سر کوچه که رسیدیم، دیدیم جلوی در آب و جارو شده. صمد جلوی در ایستاده بود. خدیجه و معصومه هم کنارش بودند. به استقبالمان آمد. ساک ها را از ماشین پایین آورد و بچه ها را گرفت. روی بالکن فرش پهن کرده بود و حیاط را شسته بود. باغچه آب پاشی شده و بوی گل ها درآمده بود. سماوری گذاشته بود گوشه بالکن.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
🌤🌤نیایش
الهــــی........
ای کريمی که بخشــــــنده عطايی
و ای حکيمی که پوشـــــنده خطايی
و ای احدی که در ذات و صفات بی همتايی
و ای خالقی که راهنمايی
و ای قادری که خدایی را سزايی ،
بذات لايزال خود و به صفات با کمال خود و به عزت جلال خود
و به عظمت جمال خود
که جــــــان ما را صــــفای خود ده ،
دل ما را هوای خود ده ،
چشــــــــــم ما را ضيا ی خود ده
و ما را آن ده که آن بـــــه.....
آمین🙏🌷🙏
👇👇👇
✅ @telaavat