5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #مناسبتی_درک_نشده
🔸 قسمت اول
🍃💠 چه تناسبی بین امام زمان و ظهور آن حضرت و عید غدیر وجود دارد
💠 گوش دادن به این فایل ترک نشود
@telaavat
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شرح خطبه غدیر🍃
🔹حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
♦️قسمت اول
📣 مبلغ #غدیر باشیم❗️
🍃🌺🍃
@telaavat
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
📖✂️ برشی از یک کتاب
#دفاع_از_غدیر
گفتگو و تاکید بر مسئله #غدیر ، و تجدید بحث در این باره ، چیزی نیست جز تاکید بر احقاق حق و نشر عدالت و مبارزه با ستم و جهل . این است که #مسئله_غدیر مسئله انسان است و فریادِ غدیر فریاد انسان . و این حقیقت زنده است و دفاع و یادآوریِ آن وظیفه است ، تا روزی که زندگی باشد و انسان و روز .
📚 بعثت ، غدیر ، عاشورا ، مهدی ، محمدرضا حکیمی ، ص ۳۵
🆔 @telaavat
از کجا بفهمیم نمازمان مورد قبول خدا واقع شده؟
🌟ما دو نوع نماز داریم:
1⃣ یکی نماز ملفوظ است. یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است.
2⃣دوم؛نماز مقبول است.یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می دارد ،چون قرآن فرمود :
"ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر"
راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که:
اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نماز مقبول است،
اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی ،نماز مقبول است.
وگرنه نمازی که بعدش گناه انجام شود،فقط نماز ملفوظ است..
🔰از بیانات آیت الله جوادی آملی
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 379
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ بابا، موی مردمو نکن! من میدونم چه جور بشری هستم. هیچیم نمیشه... پاشو برو پی کارت!
اما امیر مرتب میگفت: «تو شهید میشی سید! من خوابتو دیدم.»
موهایم را لای دفترش گذاشت. دفتری که همیشه توی کوله اش داشت و خاطرات و حرفهایش را در آن می نوشت.
روز سوم عملیات، منطقه نسبتاً آرام بود. عراق تا آن روز نتوانسته بود گرای درست و حسابی بگیرد اما هواپیماهایش از اولین روز عملیات در آسمان منطقه حضور داشتند و میخواستند قایقهای ما را روی اروند بزنند. اما مهلت پیدا نمیکردند؛ چون شلیکاها و دولولهای خودشان کنار اروند روی تپه ها سالم به دست ما افتاده بودند و بهترین موقعیت را برای پدافند هوایی داشتند. هر هواپیمایی که به طرف اروند شیرجه میرفت هدف قرار میگرفت. خوشبختانه این شلیکاها و دولولها در شب اول حمله سالم مانده بودند. این سلاحها که در ارتفاع حدود بیست متری از سطح آب قرار داشتند و سنگر مانندی برایشان درست شده بود، جان میدادند برای هدف گرفتن هواپیماها. بچه ها هم به شایستگی از این غنایم استفاده میکردند. ما هر بار که سرمان را بلند میکردیم خلبانی را میدیدیم که از هواپیمای آتشگرفته اش بیرون پریده است! یادم هست در عملیات والفجر 8 حدود شصت وپ نج تا هفتاد فروند هواپیما در منطقه سقوط کرد و همان سلاحهایی که دشمن علیه ما تعبیه کرده بود، مهمترین نقش را در این موفقیت بزرگ داشتند. در خط اول عراق به جز حدود ده نفربر، بقیه تجهیزات سالم به دست ما افتاده بودند. با اینکه چرخهای نفربرها پنچر شده بود اما بچهها توجهی به وضع آنها نداشتند و استفاده میکردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 380
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در آن منطقه تنها نقطه ای که مایه نگرانی شده بود جای «نوک» مانندی بود که نیروهای ما از جناحین آن پیش رفته بودند اما آن قسمت دست عراقیها مانده بود. دشمن از فرصت استفاده کرده و در شب بیست و دوم از نیروهای زبده گارد ریاست جمهوری عراق آنجا پیاده کرده بود. این نیروها با عقب ارتباط داشتند و تغذیه میشدند. نیروهایی که به شجاعت و قدرت شهره بودند و در مورد آنها هر چه می شنیدیم، واقعیت داشت. نمونه اش را عصر روز بعد دیدم. آن روز من سرگرم آماده کردن یک قبضه خمپاره 120 بودم. مأموریت پیدا کرده بودیم شب بیست و سوم حرکت کنیم و من از عصر آن روز در حال مرتب کردن خمپاره ای بودم که یک انبار نُه متری مهمات داشت. در دل جنگ این انبار مرا یاد خانه باغمان میانداخت! میخواستم گلوله ها را آماده کنم، گرا گرفته بودم و همانجا مشغول بودم که دیدم یکی از نیروهای مهندسی یک اسیر عراقی را عقب می آورد. بعثی عراقی هیکل درشت و قدِ کشیده ای داشت. آدامسی هم در دهان داشت و بیخیال میجوید! به من که نزدیک شدند دیدم اسیر درجه دار است، میخواستم کمی از او کار بکشم. گفتم: «اینو کجا میبری؟ بده من، مهمات بارش کنم.» اما آن برادر گفت: «نه! خودم کارش دارم.»
ـ چه کاری؟! بذارش اینجا یک کم کار کنه. خودم مییارمش عقب!
ـ نه! این باید همین حالا بره عقب! ما دیشب چهار نفر از بچه ها را فرستادیم روی لودر اما بعد از مدتی رفتیم دیدیم سر ندارند! این لعنتی دیشب این بلا رو سر بچه های ما آورد!
دیگه چیزی نگفتم، با آن آدامس توی دهانش به نظرم یک لاشخور می آمد!
..ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
seyedrezanarimani.ir04.mp3
زمان:
حجم:
5.49M
هو الحق هو الهو ...
#علی_امام_منست و...
#سیدرضانریمانی👌👌
@telaavat