#دختر_شینا
قسمت : صدونهم
یک هفته ای گذشته بود. شینا حالش خوش نبود. نمی توانست کمکم کند. می نشست بالای سرم و هی خودش را نفرین می کرد که چرا کاری از دستش برنمی آید. حاج آقایم این وضع را که دید، شینا را فرستاد قایش. خواهرها هم دو سه روز اول ماندند و رفتند سر خانه و زندگی شان. فقط خانم آقا شمس الله پیشم بود، که یکی از همسایه ها آمد و گفت: «حاج آقایتان پشت تلفن است. با شما کار دارد.»
معصومه، زن آقا شمس الله، کمکم کرد و لباس گرمی تنم پوشاند و چادرم را روی سرم انداخت. دستم را گرفت و رفتیم خانه همسایه.
گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمی آمد. صمد از آن طرف خط گفت: «قدم جان تویی؟!»
گفتم: «سلام.»
تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوال پرسی؛ می خواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت می کشید. به همین خاطر پشت سر هم می گفت: «تو خوبی، سالمی، حالت خوب است؟!»
من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت می کشیدم بگویم .
برایمان چای ریخت و شیرینی و میوه آورد. بچه ها که از دیدنم ذوق زده شده بودند توی بغلم نشستند. صمد بین من و مادرش نشست و در گوشم گفت: «می گویند زن بلاست. الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشد.»
زودتر از آن چیزی که فکرش را می کردم، کارهایش درست شد و به مکه مشرّف شد. موقع رفتن ناله می کردم و اشک می ریختم و می گفتم: «بی انصاف! لااقل این یک جا مرا با خودت ببر.»
گفت: «غصه نخور. تو هم می روی. انگار قسمت ما نیست با هم باشیم.»
رفتن و آمدنش چهل روز طول کشید. تا آمد و مهمانی هایش را داد، ده روز هم گذشت. هر چه روزها می گذشت، بی تاب تر می شد. می گفت: «دیگر دارم دیوانه می شوم. پنجاه روز است از بچه ها خبر ندارم. نمی دانم در چه وضعیتی هستند. باید زودتر بروم.»
بالاخره رفت. می دانستم به این زودی ها نباید منتظرش باشم. هر چهل و پنج روز یک بار می آمد. یکی دو روز پیش ما بود و برمی گشت. تابستان گذشت. پاییز هم آمد و رفت. زمستان سال 1364 بود. بار آخری که به مرخصی آمد، گفتم: «صمد! این بار دیگر باید باشی. به قول خودت این آخری است ها!»
قول داد. اما تا آن روز که ماه آخر بارداری ام بود نیامده بود.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
4_6010515549149200811.mp3
970.1K
🔸🔶 تلاوت صفحه 429 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
1_13176211.mp3
7.75M
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان
🔹 ترتیل جزء بیست و نهم - استاد منشاوی
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 پنجشنبه
🔸۲۴ خرداد سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸۲۹ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸۱۴ ژوئن سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «لااله الاالله الملک الحق المبین»
🗒 مناسبتها:
🔻تقاضای خلع "محمدعلی شاه" از سلطنت از سوی انجمنهای ایالتی کشور (1287 ش)
🔻ورود مجاهدان مشروطهخواه به تهران و پایان استبداد صغیر (1288 ش)
🔻رحلت عالم مجاهد آیتالله "غلامحسین تبریزی عبدخدایی" (1359 ش)
🔻نامه 120 تن از نمایندگان مجلس برای بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر (1360 ش)
🔻شهادت شهید رسول زینلی (1367 ش)
🔻هلند 8 ناو جنگی به ایران فروخت (1357 ش)
🔻در اطراف اردبیل و اهر بین قوای نظامی و قوای شاهسون جنگ درگرفت (1301 ش)
🔻یک مریضخانه صد تخت خوابی بنام بیمارستان رازی در تهران افتتاح گردید. (1313 ش)
🔻وفات "محمد بن حسن شیروانی" عالم بزرگ مسلمان (1098 ق)
🔻درگذشت "ابن فرات" فقیه و مورخ مصری (807 ق)
🔻وقوع غزوهی "حنین" به فرماندهی پیامبر بزرگ اسلام (ص)(8 ق)
🔻تولد دانشمند کمنظیر و عالم بزرگوار شیعه "علامه حلّی" (648 ق)
🔻وقوع فاجعه هولناک طغیان رود یانگ تِسه در چین (1931 م)
🔻کشف نیروی بخار آب توسط "دنیس پاپن" طبیعیدان فرانسوی (1707 م) (ر.ک: 11 ژانویه)
🔻آغاز تجاوز نیروهای فرانسوی به کشور الجزایر (1830 م)
🔻تصرف پاریس توسط ارتش آلمان نازی در جریان جنگ جهانی دوم (1940 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯وَيُنَجِّى اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (61)
🍁جزء 24 سوره زمر 🍂
ترجمه
💭و خداوند كسانى را كه تقوا پیشه كردهاند، همراه با كامیابى شان نجات مى دهد، در حالى كه هیچ بدى به آنان نرسد و ایشان اندوهگین نشوند.
⚡️نکته ها⚡️
در آیهى قبل سخن از روسیاهى كسانى كه به خدا دروغ مى بندند و دوزخیان بود و در این آیه سخن از رستگارى متّقین است.
🔢پيام ها 🔢
1⃣ تقوا وسیله نجات و رستگارى است. «و ینجّى اللّه الّذین اتّقوا بمفازتهم»
2⃣ هیچ گونه بدى بیرونى به متّقین نزدیك نمى شود. «لا یمسّهم السّوء»
3⃣ متّقین هیچ گونه اندوه درونى ندارند. «و لا هم یحزنون»
👇👇👇
✅ @telaavat