eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
18.8هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2هزار ویدیو
41 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
#یا_مهدی جمعه به جمعه چشم من منـتـظر نگاهِ تو کی دل خسته ام شـود مـعتکف پناهِ تو زمزمه‌ی لبان من این طلب است از خدا کاش شوم من عاقبت یک نفر از سپاهِ تو #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷 🌸 @telaavat 🌸
💠 قسمتی از آیه 11 سوره رعد إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ترجمه: خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی ) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌸 @telaavat 🌸
امیرالمؤمنین عليه السلام: به دنيا همچون كسى بنگر كه به آن پشت كرده و از آن جدا مى شود، به دنيا مانند دلباخته شيدا منگر اُنظُرْ إلى الدنيا نَظَرَ الزاهدِ المُفارقِ، و لا تَنظُرْ إلَيها نَظَرَ العاشِقِ الوامِقِ غررالحكم حدیث2386 🌸 @telaavat 🌸 👆👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 38 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دموکراتها را دیدم که از خیابان بین پل و میدان گوزنها در حالی که مردم عادی را به عنوان سپر جلوی خودشان گرفته اند، عبور میکنند. در واقع خودشان را به پشت سر بچه های ما میرساندند و تیراندازی میکردند. مجبور شدم به آنها تیراندازی کنم. درگیری به چند خانه هم کشیده شده بود. به آر.پی.جی متوسل شدیم اما قسمتی از آن شکسته بود و کار نکرد. بچه ها تیربار آوردند. آتش تیربار ما آنها را خاموش کرد. بعد از دقایقی توسط بیسیم به ما دستور داده شد به تدریج بچه ها را عقب بکشیم و داخل پایگاه خودمان برگردیم اما درگیری طوری بود که با ادامهاش تلفات ما بیشتر میشد. در این لحظات، کریم به من گفت: «من میرم اونطرف خیابان.» ـ نه، من...! نگذاشت جمله ام را کامل کنم. گفت: «تو آگه شهید بشی، مادرت غصه میخوره اما من... حالا تیراندازی کن تا بتونم رد بشم.» با رفتن کریم به آن سمت مسلط تر شدیم. درگیری از هر طرف شدت گرفت. من و کریم در هر فرصتی همدیگر را صدا میزدیم. از میان صدای گلوله های دوزمانه، صدای او را از آن سوی پل بهراحتی تشخیص میدادم. ناگهان صدایش تغییر کرد و هر چه صدایش زدم، بیجواب ماند. با ناراحتی حدس زدم دموکراتها او را از پشت هدف گرفته اند. همان دم ماشین سه چرخه ای از کنار پل بیرون آمد. به راننده اش گفتم: «بمان تا من رد بشم.» اما حرف من برای او اهمیتی نداشت. مردم شهر که به این درگیریها خو گرفته بودند چون مطمئن بودند ما آنها را نمیزنیم به راحتی از حرف ما سر باز میزدند. .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 39 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در یک لحظه، از حرکت این سه چرخه استفاده کرده و به سختی خودم را داخل سنگر انداختم. کریم شهید شده بود و هنوز از دهانش خون می آمد. هر چه کردم او را به دوش بکشم و به سمت پایگاه برگردم، نتوانستم. زورم نمیرسید. او هیکل ورزیدهای داشت و من با ناراحتی و اضطراب شرایط سختی را تجربه میکردم. هیچ یک از بچه های خودمان آن دور و بر نبودند. خودم به بچه های آبعلی گفته بودم به پایگاه برگردند و حالا با جنازه دوست شهیدم در میان دشمن تنها مانده بودم. اسلحه اش را روی دوشم انداختم تا دستانم آزاد باشد. تصمیم گرفته بودم به هر قیمتی او را عقب ببرم. ترسم از این بود که جنازه بماند و دموکراتها پس از رفتن من او را در آتش بسوزانند، کاری که قبلاً هم در مورد پیکر شهدای ما انجام داده بودند. تنها کاری که میتوانستم بکنم کشیدن جنازه کریم روی زمین بود؛ پایش را گرفته و چند متر روی زمین میکشیدم بعد پشت درختها میرفتم و درگیر میشدم. آنقدر این کار را ادامه دادم تا از حوزه خطر خارج شدم و خواستم او را روی دوشم بیندازم. وقتی دیدم صورتش به خاطر کشیده شدن روی زمین زخمی و خونی شده خیلی شرمنده شدم. دلخوشی ام این بود که پیکر شهید دست دموکراتها نیفتاده. بالاخره نزدیک پایگاه رسیدم و بچه ها به کمکم آمدند. وقتی ساک کریم را باز کردم تا وسایلش را جمع کنم، دیدم میان وسایلش یک «کفن» هم هست... از یادآوری حضور پدرش درست یک روز قبل از شهادتش بدجوری به هم ریخته بودم اما چاره ای نبود و تازه اینها اول ماجرا بود! به تجربه دریافته بودیم در مواقعی که در درگیریها شهید و مجروح بدهیم، همان شب دموکراتها دوباره حمله میکنند. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔶صفحه 60 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
A 060.mp3
483.8K
💠 هر روز یک صفحه قرآن 🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار... 📗 قرائت صفحه 60 قرآن 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 شنبه 🔸 ۴ اسفند سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۱۷ جمادی‌الثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری 🔸 ۲۳ فوریه سال ۲۰۱۹ میلادی 📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا رب العالمین» 🗒 مناسبت ها: 🔻انتخاب آیت‌الله "بهشتی" به‌عنوان ریاست دیوان عالی کشور از سوی امام خمینی (1358 ش) 🔻رحلت فقیه جلیل و مدرس بزرگ آیت‌الله "سید مهدی دُرچه ای" (1323 ش) 🔻درگذشت "ابوالحسن اقبال آذر" هنرمند تعزیه‌خوانی (1349 ش) 🔻راه‌اندازی شبکه جوان رادیو (1375 ش) 🔻رحلت روحانی مجاهد آیت‌الله "محمدجواد عارفی بیرجندی" عالم مشهور خراسان (1380 ش) 🔻شهادت شهید محمدرضا کارور (1362 ش) 🔻زادروز دکتر حسابی (1281 ش) 🔻آیت‌الله سید حسن مدرس با لایحه نظام اجباری در مجلس به مخالفت برخاست. (1303 ش) 🔻جواهر لعل نهرو رهبر هندوستان خانه فرهنگ ایران را در دهلی‌نو افتتاح کرد. (1335 ش) 🔻کارخانه تلفن سازی ایران در شیراز به کار افتاد. (1347 ش) 🔻به سلطنت رسیدن "طغرل بیک" اولین پادشاه سلسله‌ی سلجوقیان در نیشابور (429 ق) 🔻درگذشت "بارع بغدادی" ادیب و شاعر مشهور عرب (524 ق) 🔻امضای قرارداد سیاسی "عَکا" در جریان جنگ‌های صلیبی (587 ق) 🔻رحلت خاتَمُ المُحدِّثین "حاج میرزا حسین نوری" صاحب مُستَدْرَک الوسایل (1320 ق) 🔻آغاز حمله ارتش "ناپلئون بُناپارت" به سرزمین شام (1799 م) 🔻کشف فلز "آلومینیوم" توسط "مارتین هال" آمریکایی (1886 م) 🔻کشف سرزمین‌های "گینه جدید" و "تاسمانی" در قاره اقیانوسیه (1644 م) 🔻درگذشت "پل لویی کلودل" شاعر و سیاست‌مدار فرانسوی (1955 م) 🔻روز ملی "گویان" 👇👇👇 ✅ @telaavat
امیرالمؤمنین علیه السلام: مؤمن، آينه مؤمن است؛ زيرا به فكر اوست و نيازش را برطرف مى سازد و حالش را نكو مى گردانَد المُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ؛ لِأَنَّهُ يَتَأَمَّلُهُ فَيَسُدُّ فاقَتَهُ، ويُجمِلُ حالَتَهُ 📚 تحف العقول صفحه173 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯وإذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَمى والْمَسَكِينَ فَارْزُقُوهُمْ مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً (8) 🍁جزء 4 سوره نساء 🍂 ✍ ترجمه 💭بواگر هنگام تقسیم (ارث) خویشاوندانى (كه ارث نمىبرند)ویتیمان ومستمندان حاضر شدند، پس چیزى از آن مال به آنان روزى دهید و با آنان پسندیده سخن بگوئید. 🔢پيام ها 🔢 1⃣ به نگاهها، حضورها وتوقّعات طبیعى محرومان توجّه كنید. «واذا حضر القسمة» 2⃣ اموال ارثى را مخفیانه تقسیم نكنید، تا امكان حضور دیگران هم باشد. «حَضر القسمة اولوا القربى» 3⃣ در تقسیم ارث، علاوه بر افرادى كه سهم مشخّص دارند، به فكر محرومان و یتیمان نیز باشید. «نصیباً مفروضاً... فارزقوهم منه» 4⃣ با هدایاى مالى و زبان شیرین، از كینه ها و حسادتها، پیشگیرى و پیوندهاى خانوادگى را مستحكم تر كنید. «فارزقوهم ... قولوا» 5⃣ هدایاى مادّى، همراه با محبّت و عواطف معنوى باشد. «قولوا لهم قولاً معروفاً» 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌸 دستورالعمل مرحوم قاضی برای رفع مشکلات دنیوی و اخروی:🌸 ✅علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم قاضی هستند ، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که : در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ 📌 سید علی قاضی در جواب فرمودند:📌 🌟 ”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی ، در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:🌟 💎 «اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ»“. إ ن شاء الله گشایش یابد. ✅ علاّمه انصاری فرمودند:من در مواقع گرفتاری های صعب و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب گرفتم. 📚 مهر تابناک ص 260 🆔 @telaavat 🌸
⚖ قضاوت و دادرسی به سبک و سیاق علوی ✍شیخ صدوق در کتاب «من لا يحضره الفقيه» نقل می‌کند: روزی مردى در زمان خلافت امير المؤمنين بر ايشان وارد شد و چند روزى ميهمان آن حضرت بود. آنگاه دعوائى با كسى عنوان كرد و از حضرت استعلام حكم نمود در صورتى كه قبلاً يعنى روز اول عنوان نكرده بود. ✍حضرت امير (ع) فرمود: آيا تو با كسى مخاصمهاى دارى و بشكايت آمده اى؟ گفت: آرى، حضرت فرمود: از نزد ما برو، زيرا رسول خدا(ص) نهى فرمود از اينكه يكى از طرفين دعوى بدون حضور ديگرى ميهمان قاضى باشد. 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌸کلام امیر🌸 ☀️ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) : 🌿 خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی(ع) چنین وحی کرد: ای موسی چهار سفارش به تو دارم: 1⃣تا زمانی‌که مطمئن نیستی گناهانت آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو. 2⃣تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من تمام شده در مورد روزی خود اندوهگین مباش. 3⃣تا زمانی که از زوال پادشاهی من اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند. 4⃣تا زمانی که مطمئن نیستی شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش. 📚خصال شیخ صدوق/ج۱/ص۲۱۷ ✅ @telaavat 🍁🍁🍁🍁
🌸داستان زیبا و واقعی از علامه جعفری در دانمارک علامه محمدتقی جعفری می‌گفتند: عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست. هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (علیه السلام) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» «ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند. 👇👇👇 ✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 40 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آن شب آماده شدیم و دشمن هم طبق معمول حمله کرد. درگیری جریان داشت و من که مسئول پایگاه بودم از این سو به آن سو میرفتم و به بچه ها، سر میزدم. در همۀ این مدت یکی از نیروهای راهنمایی پشت سرم راه افتاده بود و هر جا میرفتم می آمد. او در درگیری آن روز یکی از دموکراتها را کشته بود و حالا التماس میکرد که: «سید! آگه پرسیدن اون یک نفرو کی کشته، بگو من کشتم!» ـ من کشتم... ما کشتیم. خیلی هم کار خوبی کردیم. آخه چرا میترسی؟! ـ نه مارو اذیت میکنن... تو رو خدا بگو اونو تو کشتی. ـ اون دشمن ما بود، کشتن دشمن که ترس نداره! من میگفتم اما حرفهایم در او مؤثر نبود. ترسیده و نگران بود. در پشتبام ساختمان راهنمایی رانندگی هر جا رفتم و هر چه کردم او به من چسبیده بود و حرف خودش را تکرار میکرد. بعدها هم از یادآوری اش خنده ام میگرفت. در درگیریهای آن روز و شب هفت هشت نفر از آنها را زده بودیم. چند روز بعد، از راهنمایی و رانندگی به ستاد سپاه برگشتیم، جایی که قبل از حضور سپاه در منطقه، کاخ جوانان خوانده میشد. چهل و پنج روز از دومین اعزام به کردستان گذشته بود و آمادۀ مرخصی و برگشتن به شهرمان بودیم، اما فرمانده عملیات سپاه ـ برادر صالح ـ به من گفت: «فعلاً بمون به شما احتیاج داریم.» اطاعت کردم و به همراه چند نفر دیگر که همین درخواست از آنها هم شده بود در سپاه مهاباد ماندم. بقیه نیروها به مرخصی رفتند و ما با درخواست صالح، مأموریتمان را شش ماهه کردیم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 41 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا سه ماه دیگر هم در کردستان بمانیم. «اکبر واثقی» و «رضا نمکدوست» هم در جمع هفت هشت نفرهای بودند که قرار بود سه ماه دیگر در کردستان بمانند. در همان روزهای بهاری سال 1360 بود که به عضویت رسمی سپاه کردستان درآمدم. مدتی بعد مرا همراه چند نفر از نیروها به تپه «شهید مهدیزاده» مأمور کردند. این تپه تقریباً در کنار شهر قرار داشت، از یک سو مشرف به شهر بود و از سوی دیگر به روستایی در فاصله پانصد متری محدود میشد. ما در آن تپه بیش از دو هفته ماندگار شدیم. دو سه روز اول دموکراتها کاری به ما نداشتند. همه جا درگیری رخ میداد ولی با تپۀ ما کسی کاری نداشت. نتوانستم صبر کنم. به مقر رفتم و خواستم مرا به یکی از پایگاهها بفرستند. مسئول ما یکی از نیروهای باسابقه ارتش و اهل مغان بود که از ارتش استعفا داده و به سپاه پیوسته بود، با اطمینان گفت: «امشب در تپه هم درگیری میشه، تا شب صبر کن.» راست میگفت. بالاخره آن شب سکوت تپه شهید مهدیزاده هم شکسته شد و دموکراتها به تپه هجوم آوردند. ما به خمپاره، تیربار و آر.پی.جی مسلح و از بالای تپه به خوبی بر اطراف مسلط بودیم. آنها هم از روستای مجاور، پایگاه را مورد هدف آر.پی.جی قرار میدادند. روی هم رفته دفاع از پایگاههایی که بر بلندی تپه ها مستقر بودند راحت تر از پایگاههای سطح شهر بود. اتفاقی که حضور در تپه شهید مهدیزاده را برای ما فراموش نشدنی کرد خبر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه 1360 بود. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔶صفحه 61 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
A 061.mp3
444.7K
💠 هر روز یک صفحه قرآن 🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار... 📗 قرائت صفحه 61 قرآن 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 یکشنبه 🔸 ۵ اسفند سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۱۸ جمادی‌الثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری 🔸 ۲۴ فوریه سال ۲۰۱۹ میلادی 📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام» 🗒 مناسبت ها: 🔻شهادت مظلومانه ی علامه ی مجاهد "قاضی نوراللّه شوشتری" عالم و مؤلف (1019 ق) 🔻ارتحال استادُ المتأخرين شيخ "مرتضی انصاری" فقيه و مرجع اعلی در نجف (1281 ق) 🔻واگذاری امتياز "رويتر" توسط "ناصرالدين شاه قاجار" به انگلستان (1289 ش) 🔻رحلت فقيه برجسته و عالم مجاهد آيت اللّه "حاج آقا حسين خادمی" (1405 ق) 🔻كودتای كمونيستی در چكسلواكی و آغاز رژيم كمونيستی اين كشور (1948م) 🔻امضای قرارداد آتش بس و متاركه جنگ بين مصر و رژيم صهيونيستی (1949م) 🔻انعقاد پيمان بغداد بين تركيه و عراق (1955 م) 🔻حمله زمينی نيروهای امريكايی و متحدانش به عراق (1991 م) 🔻سرنگونی دو هواپيمای امريكايی توسط كوبا (1996م) 🔻وقوع كودتا در غنا و سرنگونی قوام نكرومه رئيس جمهور اين كشور (1966م) 🔻روز ملی "استونی" 🔻شروع فعاليت شركت هواپيمايی ملی ايران و روز هما (1340ش) 🔻آغاز عمليات متوسط والفجر 9 در استان سليمانيه توسط سپاه (1364 ش) 🔻صدور قطعنامه 582 شورای امنيت سازمان ملل درباره جنگ عراق با ايران (1364 ش) 🔻عمليات كوچک ظفر 6 در استان كركوک عراق توسط سپاه (1366 ش) 🔻روز بزرگداشت دانشمند شهير امامی "خواجه نصيرالدين طوسی" 🔻روز مهندسی 👇👇👇 ✅ @telaavat
امام على عليه السلام: با خشم تربيت[ممكن] نيست لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ 📚 غررالحكم حدیث 10529 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌹 🌹 🌼اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌼 🌼بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ🌼 🗯يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَبِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَبِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ ورُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَلاً بَعِيداً 🌻جزء 5 سوره نساء آيه 136🌻 🌸 ترجمه 🌸 💭اى كسانى كه ایمان آورده اید! به خداوند و پیامبرش و كتابى كه بر پیامبرش نازل كرده و كتابى كه پیشتر فرستاده است، (به همه ى آنها) ایمان (واقعى) بیاورید. و هر كس به خدا و فرشتگان و كتب آسمانى و پیامبرانش و روز قیامت كفر ورزد پس همانا گمراه شده است، گمراهى دور و درازى. 🌸 نکته ها 🌸 مراد آیه یا آن است كه: اى مؤمنان! گامى فراتر نهید وبه درجات بالاتر دست یابید، یا آنكه بر ایمانتان براى همیشه استوار بمانید و اندكى از آن عدول نكنید. ایمان داراى درجاتى است، چنانكه در آیات دیگر نیز مى فرماید: «والذین اهتدوا زادهم هدى» كسانى كه هدایت شدند خداوند ب هدایت آنان بیافزاید، «لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم» تا ایمانى بر ایمان خویش بیافزایند. 🌸 پيام ها 🌸 1⃣ مؤمن، باید تلاش كند تا خود را به مرتبه ى بالاترى از ایمان برساند. «یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا» 2⃣ادیان آسمانى، هدف و حقیقت واحدى دارند، همچون كلاسهاى یك مدرسه كه تحت نظارت یك مدیر است. «الكتاب الذى نزل على رسوله والكتاب الذى انزل من قبل» 3⃣ ایمان به همه ى پیامبران و كتابهاى آسمانى، لازم است. «امنوا... و من یكفر... فقد ضلّ» 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌸حکایات شیرین و نغز ✍روزی بهلول داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(علیه السلام) مخالفم. 1⃣یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 2⃣دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 3⃣سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. 👈بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. ⁉️خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. 👌استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت 📚 مجموعه شهرحکایات 👇👇👇 ‌‌🆔 @telaavat
اگر چهار تکه نان خوشمزه باشد و شما پنج نفر باشید، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید، مادر است... ‌‌‌ 👇👇👇 ‌‌🆔 @telaavat 🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌿