🔸🔶 دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوِّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین
خدایا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز
و دلم را به روشنی انوار سحر منوّر گردان
و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما
به حق نور خود ای روشنی بخش دل های عارفان
👇👇👇
🆔 @telaavat
4_479550733734117550.mp3
4.16M
🔻جزء هجدهم قرآن کریم
🔸به روش تندخوانی (تحدیر)
🔹با صدای استاد #معتز_آقايی
👇👇👇
✅ @telaavat
1_23437977.mp3
2.84M
🌺 مناجات بسیار زیبا و دلنشین
🌺 تقدیم به #امام_زمان (عج)
❤️ جهان بی تو
🎤 حامد #جلیلی
🆔 @telaavat
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
اعمال مخصوص شب نوزدهم
اوّل؛ ۱۰۰ مرتبه «اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ»
دوّم؛ ۱۰۰ مرتبه «اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ»
سوّم؛ بخواند دعاء یا ذَاالَّذی کانَ که متن آن به این شرح است:
یا ذَاالَّذی کانَ قَبْلَ کُلِّشَیْءٍ ثُمَّ خَلَقَ کُلَّشَیْءٍ
ثُمَّ یَبْقی وَیَفْنی کُلُّشَیْءٍ یا ذَا الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ
وَیا ذَاالَّذی لَیْسَ فِی السَّماواتِ الْعُلی وَلا فِی الاْرَضینَ السُفْلی
وَلا فَوقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ وَلا بَیْنَهُنَّ اِلهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ
لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّئِهِ اِلاّ اَنْتَ
فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمِّدٍ صَلوةً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّئِها اِلاّ اَنْتَ
چهارم
بخواند: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ
وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ
وَفِی الْقَضاَّءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ
اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ
الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ
وَاجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ فی رِزْقی
وَتَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا
و به جای این کلمه حاجت خود را ذکر کند.
التماس دعا
@telaavat
.❤بسم الله الرحمن الرحیم❤
.
.🍃یا من یقبل التوبة عن عباده...
.
.🍃ای کسی که توبه را از بندگانش قبول می کند...
.
.
📚فرازی از دعای جوشن کبیر .
.
.◀️هر کسی غیر از خداوند اگر اینهمه نافرمانی می شد، از یه جایی به بعد دیگه طرف مقابلش رو نمی بخشید...ولی قربون خدا برم که اینهمه راه برامون گذاشته برای برگشتن...🌹
.
. .◀️توبه یعنی بازگشتن...بازگشتن یعنی اینکه کلا دور گذشته خط بکشیم و از همین حالا با یه انرژی خوب به دنبال آینده مون باشیم...🌹
.
.
🌹🍃أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ
.
. 🌷🍃آيا نمىدانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مىپذيرد و صدقات را مىگيرد و خداوند توبهپذير و مهربان است؟!
. .
📚(توبه/ ۱۰۴)
.
. 🌷الصّادق (علیه السلام)- لَا خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلَّا لِأَحَدِ رَجُلَیْنِ رَجُلٍ یَزْدَادُ کُلَّ یَوْمٍ إِحْسَاناً وَ رَجُلٍ یَتَدَارَکُ مَنِیَّتَهُ بِالتَّوْبَهًِْ وَ أَنَّی لَهُ بِالتَّوْبَهًِْ وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا ُ عَمَلًا إِلَّا بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْت.
.
. 🌹🍃امام صادق (علیه السلام)- دنیا خیری ندارد مگر برای یکی از دو نفر؛ آنکه هر روز بر احسان خود بیفزاید و آنکه با توبه، گناهان خود را جبران کند و از کجا میتواند توبه کند به خدا اگر سجده کند تا گردنش قطع شود خدا از او نپذیرد جز به ولایت ما اهل بیت.
.
. 📚تفسیر اهل بیت علیهم الاسلام ج۶، ص۳۲۲ الکافی، ج۱۵، ص۳۰۹/ نور الثقلین
.
.
🔷 @telaavat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
4_396157930728063134.pdf
694.3K
متن کامل دعای جوشن کبیر به همراه ترجمه فارسی/ دعای سفارش شده برای شبهای قدر
التماس دعا
👇👇👇
✅ @telaavat
#امام_علی
آسوده شده ز طعنه و زخم زبان
این تیغ جفا گره ز کارش وا کرد
این تیغ جفا ز بعد عمری،او را
آماده برای دیدن زهرا کرد
در گوشه ی محراب علی با خود گفت
راحت شود از غصه و غمها،دیده
غم نیست اگر رمق به چشمانم نیست
این چشم کتک خوردن زهرا دیده
جز کوچه که زهرای تو را از تو گرفت
جز کوچه ی تنگ،کَس تو را پیر نکرد
خوردی تو به صورت به زمین،اما شکر
یک نیزه به پهلوی شما گیر نکرد
شد بهر تو مجتبی عصا تا خانه
اما به خدا عصا به جسم تو نخورد
از خون سرت،خضاب شد صورت تو
امّا به محاسنت کسی دست نبرد
یک ضربتِ شمشیر به سر خورد ولی
از سنگ و سنان بر بدنت ضربه نخورد
چون فاطمه بی هوا تو را زد امّا
صد شکر دگر به گردنت ضربه نخورد
✅ @telaavat
🌹 یادداشت استاد پناهیان
🔷چند نکته برای احیا #شبهایقدر
1. شباهت قدر و قیامت را حس کنیم
💠اگر کمی تامل کنیم میتوانیم شباهت #شب_قدر و قیامت را احساس کنیم. شب قدر مانند روز قیامت است که سرنوشت آدمها مشخص میشود، تمام گذشتۀ انسان محاسبه و برای آینده برنامهریزی میشود، با این تفاوت که عذاب در کار نیست و آبروی کسی نمیرود و پس از آن فرصت بازگشت هم وجود دارد، اما رحمت خدا از سر و روی عالم میبارد.
2. امیدوار باشیم و به کم قانع نباشیم
💓خدای مهربان شبهای قدر را برای جبران همۀ کاستیهای ما قرار داده است، برای بخشش هیچ گناهی ناامید نباشیم و برای رسیدن به هر حاجتی امیدوار باشیم و در دعا به کم قانع نشویم. خدا هرچه را صلاح نباشد بدهد بهترش را خواهد داد، و هیچ دعایی دور ریخته نمیشود و اگر توانستیم فقط خود «او» را از او بخواهیم.
3. بیقراری برای خدا
💠خداوند بزرگ خود فرموده است شب قدر بهتر از هزار ماه است. بیایید بهترین خاطرات عمر خود را در شبهای قدر رقم بزنیم و شب قدر را برای رسیدن به قرب خدا بیقراری کنیم و فقط در اندیشۀ آنچه او از ما میخواهد باشیم.
4. مؤمنان مثل گنهکاران، گنهکاران مثل مؤمنان
💓مؤمنان مانند گنهکاران با دستهای خالی به محضر خدا بروند و گنهکاران مانند مؤمنان با قلبی مطمئن به محبت و فضل خدا به دعا بپردازند. خدا اگر میخواست نبخشد، ما را صدا نمیزد و اگر میخواست سخت بگیرد، ثواب شب قدر را اینقدر بالا نمیبرد.
👇👇👇👇
✅ @telaavat
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 219
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ آخه تو که رفتی اونجا موندی. خدمت سربازی بیست وچهار ماهه. اونوقت تو چهارساله که اونجایی!
ـ بله! تا جنگ هست منم هستم. در این مورد به من هیچی نگید غیر از این هر چی بفرمایید قبوله... تازه این خدمت نیس یه چیز دیگه اس!
این اواخر در مرخصی ها این حرفها کمابیش بین ما رد و بدل میشد. آن موقع به خودم می گفتم حتی خانواده رزمنده ها هم نمی دانند در جبهه چه خبر است. ما که از نزدیک در متن حادثه بودیم و با رگ و پوستمان وضع جبهه را درک میکردیم، نمی توانستیم شرایط جبهه را از یاد ببریم. اتفاقاً هر چه پیش میرفتیم و بیشتر میدیدیم مسئولیت مان هم بیشتر میشد، اصلاً خودمان را متعلق به جبهه می دانستیم. در حالی که نگرش مردم در شهرها اینگونه نبود. این سؤال و جوابها تازگی نداشت اما آن روز رنگ و بوی حرفها طور دیگری بود. گفتند و گفتند و بالاخره حرف به اینجا رسید که: «پس تو نمیخوای ازدواج کنی!؟»
ـ چرا! اینم خوب فکریه!
جواب من همه را ساکت کرد. گویا پیش خودشان فکر میکردند از زیر این کار در میروم. حالا با شنیدن جواب مثبت من، پدرم بود که میگفت: «تو آگه ازدواج کنی چی کار میخوای بکنی؟ کجا میخوای بمونی؟...»
ـ بابا خدا بزرگه، یعنی نمیتونه جایی برای ما پیدا کنه؟!
به خوبی میدانستم همه مصمم شدهاند با ازدواج سرم را به زندگی توی شهر ببندند.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 220
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ظاهراً قبل از من حرفهایشان را با هم زده بودند و فقط منتظر بودند تا پای من به خانه برسد. وقتی جدیت آنها را دیدم، سراغ اصغر قصاب، فرمانده گردانمان، رفتم و گفتم که کاری پیش آمده و من پنج شش روز بیشتر در تبریز می مانم. اصغرآقا گفت: «عیبی نداره! برگشتنی به محل لشکر بیا.»
در خانه بحث بر سر شرایط ازدواج داغ بود، اما من هم کم نیاوردم. گفتم: «شرایط رو من باید بذارم نه شما یا طرف دیگه. شما فقط دنبال کسی باشید که با شرایط من موافق باشه.»
همان روز جریان را به امیر مارالباش گفتم. گرچه کوچکتر از من بود اما نزدیکترین دوستم شده بود و حالا در مرخصی نمی توانستیم یک روز دوری از هم تاب بیاوریم، یا من در خانه آنها بودم یا او در خانه ما. امیر گفت: «اشکالی نداره. یکی از عکساتو بده من.» جریان را به یکی دو نفر دیگر هم گفتم. دوستی به نام «حسن خوشبو» هم از من عکس خواست و گفت کسی را می شناسد که احتمالاً شرایط مرا میپذیرد. از بین عکسهایم، بدترین عکسی را که داشتم انتخاب کردم و دادم؛ عکسی که به خوبی صورت درب و داغانم را نشان میداد. مادرم یک عکس قبل از مجروحیت را هم برداشت، چه دلی دارند مادرها...! راستی چه صورتی داشتم و تا آن وقت دقت نکرده بودم. امیدوار بودم کسی مرا با آن قیافه نپذیرد. واقعاً میترسیدم سرم به شهر گرم شود و به عملیاتی که شش هفت ماه است برایش زحمت میکشم، نرسم! گرچه ظاهراً ازدواج را به آسانی پذیرفته بودم اما هنوز مردد بودم. مطمئن بودم ازدواج باز هم مسئولیتم را سنگینتر میکند. یاد حرف یکی از بچه ها افتاده بودم که میگفت: «جبهه اومدن دو حالت داره یا برمیگردی یا میمیری.
...ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
🔸🔶 نماز مهم دورکعتی برای شب های 19 و 21 و 23 ماه رمضان
پیامبر صلی الله علیه و آله: هركس در شب قدر دو ركعت نماز بخواند؛
در هر ركعت سورهى فاتحة الكتاب( سوره حمد) را یک بار و سورهى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» را هفت بار و وقتى نماز را به پايان برد، هفتاد بار استغفار كند،
از جاى خود برنمىخيزد مگر اينكه خداوند، او و پدر و مادرش را مىآمرزد
و فرشتگانى را مىگمارد تا سال آينده براى او اعمال نيك بنويسند و نيز فرشتگانى را به سوى بهشتها گسيل مىدارد
تا براى او درخت كاشته و قصر ساخته و جوىها جارى كنند و پيش از آنكه از دنيا برود، اينها را مىبيند
عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه آله: مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَرَأَ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا فَرَغَ يَسْتَغْفِرُ سَبْعِينَ مَرَّةً فَمَا دَامَ لَا يَقُومُ مِنْ مَقَامِهِ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِأَبَوَيْهِ وَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَائِكَةً يَكْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ إِلَى سَنَةٍ أُخْرَى وَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً إِلَى الْجِنَانِ يَغْرِسُونَ لَهُ الْأَشْجَارَ وَ يَبْنُونَ لَهُ الْقُصُورَ وَ يُجْرُونَ لَهُ الْأَنْهَارَ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى ذَلِكَ كُلَّهُ
📗 مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، صفحه 455 و 456
✅ @telaavat
🔸🔶 دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ وَلاتَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ.
خدایا! بهره ام را از برکات این روز زیاد فرما و راهم را به سوی خیرات آن آسان نما و از پذیرش خیرات آن محرومم مدار، ای راهنما به سوی حق آشکار
👇👇👇
✅ @telaavat
Joze 19.mp3
4.02M
🔻جزء نوزدهم قرآن کریم
🔸به روش تندخوانی (تحدیر)
🔹با صدای استاد #معتز_آقايی
👇👇👇
✅ @telaavat
💫
👌آیة الکرسی به نظم فارسی
نباشد جز الله پروردگار
که حیّ است و قیوم آن کردگار🍃
نگیرد خدا را کسالت فرا
نه هرگز بخواب اندر آید خدا🍃
زمین و سماوات ، از آن اوست
همه ملک گیتی به فرمان اوست🍃
به درگاه ایزد چه کس را سزاست؟
که سازد شفاعت مگر آن خداست🍃
همه علم گیتیست او را به دست
به هر چیز کاید به هر چیز هست🍃
به چیزی به علم یگانه اله
احاطه ندارد کسی هیچگاه 🍃
جز آنچه بخواند خدای نکو
که مردم بدانند از علم او🍃
بود وسعت علم او بی کران
فراتر ز ارض است و هفت آسمان🍃
ندارد بر او زحمتی حفظشان
علّی و عظیم است آن بی نشان🍃
👇👇👇
✅ @telaavat
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 221
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آگه مُردی دو حالت داره یا جنازه ت برمیگرده یا مفقود میشی. آگه برگشتی دو حالت داره یا سالم هستی یا زهوار در رفته...» میگفت و میگفت و ما می خندیدیم. اما حالا واقعاً داشتم به این چیزها فکر میکردم. حسن وقتی تردید مرا دید گفت: «تو که میخوای تو جبهه بمونی؛ اگه فردا شهید شدی؛ دیگه کسی نیس که جای تو باشه و راه تو رو ادامه بده...» چه گیری کرده بودم! مادر و خانواده با هیجان و شوق دنبال دختر مناسب من می گشتند و من با خودم کلنجار میرفتم و میگفتم: «درسته خدا خودش نباید ما رو تنها بذاره اما خوبه آگه کسی باشه پا جای پای آدم بذاره...»
با مادرم که صحبت میکردم وقتی میفهمید من در چه عالمی هستم، عصبانی میشد. گاهی سربه سرش میگذاشتم و بیشتر عصبانی اش میکردم و آخرش کلی می خندیدیم. همه داشتند برای سید نورالدین که چهار قِران هم پول نداشت بساط عروسی می چیدند. تا آن موقع کار من فقط جبهه بود و همه دوهزارودویست تومان حقوقم را در راه ها و یا مرخصی های شهری صرف غذا و مخارج ضروری کرده بودم و هیچ پس اندازی نداشتم. پدر هم مشغول کشاورزی و کار خودش بود و توقعی از ایشان نداشتم. با این همه حاج خانم به شدت مشغول کارش بود. چند نفر از بچه ها که قضیه را فهمیده بودند، سراغم می آمدند و عکس می گرفتند و نشانی میدادند. کار به جایی رسید که دادم درآمد: «اگه قرار باشه هر کی یه عکس از من ببره آخر سر یه گردان دختر پیدا میشه!» در حالی که واقعیت این طور نبود. یک بار مادر آمد که ما دختری دیده ایم، خوبست و پسندیده ایم اما تو نمی پسندی. گفتم: «چطور» گفت: «با شرط جبهه تو جور درنمی آید.»
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 222
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ پس هیچی، اولین شرط من آینه که تا جنگ هست منم تو جبهه هستم!
آن روز روی این مسئله بیشتر فکر کردم؛ واقعاً من دیوانه میشدم اگر می فهمیدم در جبهه عملیات هست و من در شهر هستم! قصه ما و جنگ، قصه ماهی و دریا شده بود. حاضر نبودم مشقات، گرسنگی، بی خوابی و اندوه جبهه را به یک روز بی خیالی در شهر بفروشم.
طولی نکشید که خبر دادند دختری همه شرایط مرا قبول کرده است. اسمش «معصومه اشرفی» بود. حسن آمد که «آقا سید، بیا که قبولت کردن!»
ـ ببین اون دیگه کیه که منو با این اوضاع قبول کرده!
یکی از بچه های اطلاعات هم سراغم آمد که: «مثل اینکه قراره با ما فامیل بشید؟!»
ـ پس فامیل شما هستن!
ـ بله. دخترعموی بنده هستن... حالا شما چطور آدمی هستی؟
خنده ام گرفته بود. فهمیدم برای تحقیق آمده است. گفتم: «همینم که میبینی! در ضمن درسته که نیروی اطلاعاتیا اما کمی ناشی هستی که اومدی از خودم میپرسی. برو از ده، از محله بپرس.»
ـ نه! میخوام از خودت بپرسم. میخوام بدونم زندگیتو چطور میگذرونی... کارت چیه؟
ـ زندگیم تو جبه هاس، کاری به جز جنگ هم فعلاً برام مهم نیست. چیزی هم ندارم. حتی چهار قران پول هم ندارم. تا وقتی جنگ هست وضع من هم همینه!
...ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
🔸🔶 دعای روز بیستم ماه رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَللّهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ وَوَفِّقْنى فیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْانِ یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ.
خدایا! در این روز درهای بهشت را به رویم بگشا و درهای جهنم را به رویم ببند
و توفیق خواندن قرآن را به من عنایت کن، ای فرودآورنده آرامش در دل مومنین
👇👇👇
✅ @telaavat
aqayi_tahdir_joz-20_119574.mp3
3.95M
🔻جزء بیستم قرآن کریم
🔸به روش تندخوانی (تحدیر)
🔹با صدای استاد #معتز_آقايی
👇👇👇
✅ @telaavat