حمایت کنیم یا گلایه!!
یکی از اتفاقاتی که اخیرا برایم آزاردهنده شده و دعا میکنم از روی بیتقواییام نباشد، مطرح کردن طرحهای اجرایی در جلساتی است که مخاطبین با ذائقه خود آنرا پیش میبرند...
چند شب پیش با یکی از دوستان هنری طرح مسئلهای داشتیم و در بحث سرود و تواشیح پیشنهادی دادم، صبح فردایش اولین جلسه را گذاشته بود
روز دوم مجوز استانی را گرفت
و امروز اطلاع دادند قرار است صبح پروژه آغاز شود...
حال اینکه اصلا فرصت نشد بهجز آن شب نشستی برای این موضوع داشته باشیم
در نگاه اول خوب است که معطل نماندیم... اما!
آیا واقعا نسبت به الزامات و مبانی کار سرخط را گرفتهایم یا هیجانی، احساسی و غیرعقلانی تصمیم گرفته شد؟
یا ۳شب مانده به ماه مبارک با عزیزی پیرامون یک اثر تصویری گپ زدیم
کاری که یکسال بود برای اجرایش برنامه ریزی کرده بودیم
ولی...
شب دوم ماه رمضان تماس گرفت و خروجی کار برایم فرستاد!!
هرچند در جلسهای از خودخواهیش عذرخواهی کرد
اما مگه نیاز به عذرخواهی بود؟!
قبلا هم گفتم ایراد شهرما دو مورد است
اولا نظم
دوما عدم پیگیری
عادت کردهایم حسب اجتهاد فردی اقدام کنیم
غافل از نگاه جامع و منظومهای
و صدالبته تشکیلات...
بگذریم
از این موارد زیاد هست و زیاد خواهد بود
و چقدر کارهایی که ذبح شدند بخاطر سلیقهها
حرف آخر(قربه الی الله و به نیت تشکیلات):
طراحی عملیات مفهومی انتزاعی نیست، لذا باید با رعایت جایگاه صف و ستادی اجرا شود.
و اگر طراح عملیات در زمان عملیات غایب باشد احتمال خطا افزایش پیدا میکند.
@tele_text
مشارکت حداکثری یا انتخاب اصلح؟!
عجب دوگانهی جالبی...
اوایل هفته بود که بعداز مدتها پرداختن به مبانی انتخابات و جلسه گذاشتن با چهرههای مختلف برای طرح مسئله، تصمیم گرفتیم نشستی باحضور اکثریت رفقا برگزار کنیم.
حدود ۳ساعت بحث و تبادل نظر
ذهنیتهای مختلف با حرفهای مختلف
نتیجه اما ملموس نبود
فیالواقع خود ماهم سردرگم بودیم!
از اولین شبی که برای مشارکت حداکثری در انتخابات نشستیم تا همین الان هنوز مضطربم
نه اینکه بگویم محافظهکارم که شاید هم باشم
اما مضطرب از تصویرسازی بچهها نسبت به جبهه فرهنگی بودم...
دقایقی پیش با کمک ۳نفر از رفقا کار جمعآوری بازخوردهای جلسه تمام شد...
چه آدمهای سختی هستیم ما!
عزیزی به طعنه گفته بود آقایان رشد خوبی کرده اند...
دیگری از حضور آدمهای تکراری گلایه میکرد...
آن یکی با تندی از موضوع جلسه ناراحت بود...
در این میان چند جمله ذهنم را به هم ریخت:
اولی: مدتی هست میشنویم درگیر کارهای سیاسی شدهاید... امیدواریم حزب بازی نکنید!
دومی: متوجه شدیم بنای حمایت از افراد دارید!! چرا تفرقه ایجاد میکنید؟
سومی: بعضی از چهرهها بنای به مطرح شدن دارند و میخواهند...(سانسور شد)
در این کنار با هرکسی هم مجالی بود حضوری صحبت کنیم، روضهای سوزناک میخواند و داد و هوار میکرد... (البته من باب خیرخواهی)
در پایان علت نوشتن این چند خط، نکات دقیق آقا روحالله رشیدی در جلسه مجازی دیشب بود:
در سال۹۸ که میزان مشارکت کاهش یافت، چه کسی غصه خورد؟ اصلا این موضوع برای کسی مسئله شد؟ مسئله #جمهوریت چقدر وارد گفتوگوهای ما شد؟ یک عده گفتند که اصلا این مسئله مهم نیست! عدهی دیگری گفتند که خیلی این موضوع را مطرح نکنید. همین خوب است!
چرا؟؟
چون آدمهای ما رفتند در مجلس...
همینکه مجلس انقلابی تشکیل شده کافیست.
وقتی رفتار مردم را تحلیل نکنیم و آنرا معنادار معنادار فرض نکنیم، همین میشود.
ما برای نیامدن #مردم، معنا قائل نیستیم.
هستیم برآن عهدی که بستیم
@tele_text
شهید حسن باقری:
اگر از دست کسی ناراحت هستید دو رکعت نماز بخونید و بگید خدایا، این بندت حواسش نبود، من ازش گذشتم، تو هم بگذر...
@tele_text
والعصر...
خاطرم هست چندماه پیش که میزبان یکی از اساتید بودیم نگاه ایشان به مقوله مدیریت شهری و جامعه شناسی توجه ما را جلب کرده بود... وضعیت شهر را که نگاه میکرد دائما سوالاتی میپرسید.
واقعیت خیلی متوجه منظورش نبودم تا اینکه در جلسهی آخر توضیحاتی داد
اما این نوع نگاه دقیق و مسئله محور برای چه بود؟
بعدها نیز پیش آمد اساتیدی آمدند و هنگامی که در شهر چرخی میزدیم همان مباحث را مطرح میکردند...
امشب فرصتی شد همراه با یکی از رفقا و بدون برنامهی قبلی به حدود ۱۷ظرفیت مغفول مانده و رها شده در شهر سری بزنیم.
دلم برای شهر، برای مردم، برای خودم سوخت...
شرم دارم از تصاویر حرفی بزنم
سیاه نمایی هم نمیکنم
اما...
ما هیچوقت حضور بههنگامی در صحنهها و منازعات فرهنگی و اجتماعی نداشتهایم
این حجم از ظرفیت معطل چیست؟
سرمایه اجتماعی
نقطهی اثرگذاری ما کجاست؟
اگر از ما بپرسند در چه زمینهای الگوسازی کردهاید چه جوابی داریم؟
امشب قدری ذهنم درگیر #زیست_مردمی بود...
به اینکه منزل مسئولین کجاست که ظرفیتها و مشکلات را نمیبینند!
از موضوعات کلان حرف نمیزنم!!
مواردی سطحی و آنقدر ساده که چشم ما به آن عادت کرده است
ظاهراً یاد گرفتهایم مشکلات را ببینیم و مراعات حال بکنیم نه اقدامی برای رفع آن...
حرف آخر:
ایراد در #نگرش افراد است.
دنیا را رها کن، برو در همین حوالی، در شعاع کوچکی تمرکز کن که امکان ایجاد تغییر در آن را داری...
@tele_text
حرمت #رفیق وقتی حفظ میشه که خودش نباشه...
وقتی نیست
کسی اجازه نداره به رفیق من حرفی بزنه
من پشتش میایستم...
چقدر از اینجور آدمها کم داریم!
دلتنگ احمدآقا...
@tele_text
اگر بنا باشد در یک کشوری توسعه اتفاق بیفتد، اول باید نیروی انسانی آن کشور متحول شود؛ یعنی به لحاظ اندیشه و تفکر تحولی رخ دهد.
#عصر_جدید
@tele_text
برای نفس خودتان نقشه بکشید وگرنه نفس برای شما نقشه میکشد.
«هوسِ خوب شدن» کافی نیست، «#اراده» لازم است.
سیدمحمدمهدی میرباقری
@ashena_ab
این قسمت: سیم اتصال!
مشکلی که برای چندمین بار با آن مواجه میشوم:
متاسفانه بسیاری از رفقای مساجد و مجموعهها درکی از محتوای کار تربیتی ندارند و فقط درگیر فرم هستند.
مثل مهندسی که برایش مهم نیست دیوار چه سازهای را بالا میبرد...
در تربیت یا به معنای عامتر فرهنگ، فرم و محتوا از یکدیگر جدا نیست.
هفتهی پیش با برادر عزیزی از کادر یک مسجدی که فعالیت تربیتی هم خوبی دارند نشستی داشتم.
مقدمهی بحث خیلی طولانی شد
ایشان گلایه داشت از بعضی رفتارها که ذائقه بچهها را عوض کرده است...
اصرار داشتم به اینکه در مسجد چه کسی بالاسر بچههاست و به آنها گرا میدهد؟!
جواب اما پیچیده بود
چند نوبت تکرار کرد که ما هستیم!! مواظب بچه هاییم
چند نوبت سعی کردم که بگویم ملاک فقط وجود شما نیست
این امر عالِم محور است
درس دین خوانده میخواهد
تجربه، دانش و مهمتر از همه صفای باطن میخواهد
نوجوان های مسجد قرار نیست به شخص متصل باشند
اگر قرار است شما باشید که مسیر با میل و سلیقه شما جلو میرود نه مسیری که بچهها را تربیت کند و به مقصد برساند.
اگر فرصت کردید به این سوال فکر کنید:
در هر جایگاهی که هستیم و مشغول به هرکاری که مسئولیت اجتماعی به شمار میرود
چه کسی بالای سر ماست؟!
@ashena_ab
مشکل خیلیها همین است...
نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صدایشان!
وقتِ نداشتن داد می زنند!
وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
@tele_text
#حرف_حساب
مشکل ما اینجاست که کسانی رو داریم که پیاده نظاماند اما خودشون رو سردار میدونند...
و نداریم کسانی که سردار بودند و خودشونو سرباز میدونستند!
حبیب عبداللهی
@tele_text