هدایت شده از ترور رسانه
سلام
چشم ....چشم به روی چشم
لینک قسمت اول رمانم میزاریم
خدمت شما
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
جهت مراجع کثیر عزیزان برای لینک قسمت اول رمان زیبای #قدیس
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_دوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
تــردید به جــان سپاه امـام مے افتد.
مےگوینـد:
اے علــــے!
ما را بـه سوے خوارج ببر.
چرا آنـان را به حال خود رها ساخته به جنگ معاویــه مےرویم تا در دورے ما سراغ اهــل و عیــال و امــوال ما رفته و به آنان #آسیــب رسانند؟
علـــے مےداند ڪه اگر به سوے شام حرڪت ڪند و خوارج را به حال خود بگذارد، عده اے از او جدا شده و نخواهند آمد.
پس دستور مےدهد ڪه به سوے نهروان حرڪت ڪنند.
سپاه علـــے به سوے نهروان حرڪت مےڪند.
وقتــے دو سپــاه مقابل هم قرار مےگیرند، علــے رو به آنان می گوید:
کشندگان فرستاده ے مرا بدهیـد تا دست از شما برداشته و ڪاری به ڪارتان نداشته باشم.
شاید خدا دل هایتان را دگرگون و به راهے بهتر از آن ڪه در پیش گرفته اید، هدایت ڪند.
اما آن ها پاسخ مےدهند:
ما همه ڪشندگان فرستاده ے تو بودیم!
و اینڪ ریختن خون شما را نیز مبـــاح مےدانیم مگر این ڪه توبه ڪنید.
چه مےشود ڪسانــے را ڪه تا دیـــروز، علــے #پیشــــوا و رهبرشــــان بود؟
امروز او را ڪافرش مےخوانند و تهدیـــد به مرگش مےڪنند!
قیــس بن سعــد از بــاران علــے رو به آنان مے گوید:
اے بندگان خـــدا!
این شمایید ڪه با آن سابقه ے درخشان در اسلام، در مقابل امامتــان #ایستاده اید و او را و ما را #مشــــــرڪ مےنامید و خون مسلمانان بے گنــــاه را می ریزید؟!
به راه راست باز گردید ڪه بین ما و شما جدایــے و اختلافــے نیست.
پس چرا اڪنون با ما قصــــد جنـــگ دارید در حالــے ڪه ما در ڪنار هم باید با معاویه بجنگیم ڪه بر خليفه ے مسلمين خروج ڪرده است.
اما چنیـــن به نظر مےرسید ڪه آن ها جنگ را به عنوان پایان اختلافــے ڪه برانگیخته بودند برگزیده اند.
شیوه هاے تفاهــم یڪے پس از دیگرے قطــع گردید.
لحظــــه لحظـــه ے حساســے است.
✨ #ادامـــہ_دارد ...
🍃@chaharrah_majazi
ترور رسانه
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_هشتاد_و_
کسانی که قاریان قرآن بودند...
حالا رو به روی امامشان ایستاده اند و ریختن خونش را مباح می دانند...!
💢 #مواظب_باشیم
#قدیـــــــس
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
گوهے هیچ راهـــے جز جنــــڱ وجــود ندارد.
گفتگوها نتیجه اے نمےدهد.
براے علـــے، سخت و ناگوار است که تیــــغ بر صورت دوستان و یـــاران دیروزش بڪشد.
او در ڪنار این مردان به برادرے زیسته بود.
دوست نداشت ڪه به ضلالـت در افتادن آنان را ببیند.
این بار با صداے محڪم و قاطع فریــــاد مےزند:
اے گروهـــے ڪه لجاجت در عـــداوت، شما را از حق باز داشته است.
در مصیبـــت عظیمـــے گرفتار شده اید!
مرگــــــے را براے خود برگزیده اید ڪه پایانش جز در افتادن در #جهنــــم نیست.
من به شما اخطـــــار مےڪنم؛ مبــــادا از افراد پست این امــــت باشید ڪه فردا میان این همه، ڪشته تان افتاده باشد.
سپس به برخــــے از سران خوارج ڪه در صف جلو ایستاده اند، نگاه مےڪند و مےگوید:
شما را چه مےشود؟
مگر آن روز شما را از #پذیــــرش حڪمیت باز نداشتم؟!
مگر نگفتم ڪه این #نیرنگــے است از سوے معاویه؟
مگر نگفتم اسیـــــر این مرد فریب ڪار نشوید مگر من شما را با خبر نساختم ڪه آنان اهل دین و قرآن نیستند و #دروغ مےگویند و قصد فریـــب شما را دارند؟!
حال ڪه پی برده اید فریـــــب معاویه را خورده اید، چرا به عهـــــد و پیمـــــان خود باز نمےگردید و ما را در جنــــگ با آن ها یارے نمےڪنید؟
گروه خوارج ڪه جوابـــے بر این سخنان قاطع و محڪم امام ندارند، شعار «لا حڪم الا الله» سر مےدهند تا بدین وسیله اعـــلام ڪنند در میان امـــت اســـلام فقط آنان به #حـــــق چنگ زده اند و پس از گمراهـــــے، به راه راست برگشته اند.
صداے فریـــاد لا حكم الا الله آنها دشت را پر ڪرده است.
علـــے با صدایــے ڪوبنده خطاب به یارانش فریاد مےزند:
هــــان!
به هوش باشید ڪه حجت برایتان تمام شده است.
هر ڪس این شعار را مےخواند او را بڪشید؛ اگرچــــه سرش زیر این #عمامـــــــــه باشد.
علـــــے با این گفته، دستش را بالا برده روِ دستارش مےگذارد.
☘@chaharrah_majazi
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_چهارم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
سپس بار دیگر، به امیـــــد هدایتــــے، رو به آن ها مےگوید:
سوگند ڪه هرگز دوست ندارم خونــــے از شما بر زمین بریـــزم.
قاتل فرستــــاده تحویـــــل بدهیـــد و این غائله را #ختـــــم ڪنید.
اما تعداد زیادے از آن ها یڪ صدا پاسخ مے دهند:
ما #همگــــے او را ڪشتیم!
تـــــــــو را نیز خواهیــم #ڪشـــت!
علـــے به عده اے ڪه سڪوت ڪرده اند و با دیگران همصـــدا نشده اند، نگاه مےڪند؛ ڪورسوے امیدے براے هدایت آنان به چشم مے آید.
علــــے #آخریـــــن تیر ترڪش مدارا و درنگ و مهـــلت را رهـــا مےڪند.
پرچــــم امان را به دســـت ابو ایوب انصارے مے دهد و به او مےگوید این پرچــم را به اهتراز در آور و از آنان بخواه هرڪس ڪه مایل است، بدان پرچــــم پناه جوید و راه خود را جدا نمایـــد.
ابو ایـــوب بانگ مےزند:
اے بندگان خــــدا! هر ڪس از شما نه قتلــے ڪرده و نه معتـــرض ڪسے شده، زیر این پرچــــم در آید تا در #امــــان باشد و هر ڪس از شما به ڪوفــــه برگردد و از این جماعـــت بیرون رود، در امـــان است.
درست بیندیشید و با لجاجـــت و براے هیچ، فرزندان خود را يتيـــم و همسرانتان را بےشوے نگردانید.
سڪوت سنگین بر سپاه خوارج سایه مےاندازد.
لحظــــه، لحظــه ے تصمیم گیرے است.
ناگهـــان پیرمردے از میان جمعیت راه باز مےڪند، جلو مے آید و مےگوید:
به خــدا قسم نمےدانم به چه #علـــت باید با علــــے بجنگــم.
مــن و قبیلـــه ام اعلام بےطرفــے مےڪنیم و از این جنـــگ ڪنار مےڪشیم و به ڪوفه باز مے گردیم.
ناگهــــان حدود پانصـــد نفر از خوارج جدا مے شوند و بدون اینڪه حرفی بزنند یا به ڪسے نگاه ڪنند، راه ڪوفه را در پیش مےگیرند.
✨ #ادامـــہ_دارد ...
☘@chaharrah_majazi
⚪️❤️
⚫️سلام
⚪️اعضای جدید و عزیز💐💐
🔴این که بخاطرش اومدید ....
🔵لینک قسمت اول زیبای #ســــــــــراب (روحانی)👇
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
⚪️لینک قسمت اول رمان فوق العاده ی #قدیـــــــــس👇
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
جــاے مردانِ سیــاست،بنشانیــــد #درخــت
🌴 تا هوا تـــــــازه شود ..!
ـــــــــــــ
تا ۱۴۰۰ هوا خفـــــه است😶
ـــــــــــــــــــ👇ــــ
http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
🔹
🔹🔹
🔹🍁🔹
🔹🍁🍁🔹
🔹🍁🍁🍁🔹
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
امــا آن هایے ڪه مانده انـد، تسلیــم عنــاد و نجابــت مےشونــد و چـون تنـدر فریـــاد مےزنند:
لا حڪـم الا الله، و با شمشیرهاے رو به آسمــان گرفتــه به طرف سپــاه علــے حرڪت مےڪنند.
فاصلــه ے دو گروه به تدریــج ڪم مےشود تا جایـے ڪه در هم مےآمیزند.
نعــره هاے خوارج یڪے پس از دیگرے خامـوش مےشود، آسیـــاب مرگ هرلحظــه بر سرعـــت گردش خود مےافزاید.
در ڪمتر از یڪ ساعــت، جنــگ مغلوبــه مےشود.
علــے به ســـوے ڪشتـــه شدگان آن ها مےرود، با تأسف و اندوه نگاهشان مےڪند و با صداے آرامــــے زمزمــه مےڪند:
واے بر شما ڪه در دام شیطـــان در افتادید و دین خدا را غلط فهمیدیـــد و به اشتباه خود پاے فشردید.
علــــے دستــور مےدهد زخمےها را مـــداوا ڪنند و به ڪوفه ببرند.
سپس مےگوید:
امشب را در ڪنار فرات اطراق مےڪنیم تا فردا به سوے شـــــام ڪه مقصد نهایــے ماست حرڪت ڪنیم.
ڪســے شڪ ندارد ڪه قصـــد آن ها شــام بوده است و با این پیروزے اے ڪه به دست آورده اند.
سرمســـت از شڪست دشمن، باید به سوے شام بروند و به پیمــــان خود با علـــے #عمــــــل ڪنند.
اما اشعــث بن قیـــس، بــــــذر #تردیـــــد را مےباشد و مےگوید:
یا امیــــــر المؤمنیـــــــن!
تیرهایمــــان تمام شده، شمشیرهایمان ڪند گردیده و برخـــے نیزه هایمان خم شده و عده اے نیز خسته و مجروحند.
بهتــــر است به ڪوفه برویم، نیروهایمان را #تقویــــت ڪنیم، چند روزے هم نزد همســـر و فرزندانمان باشیــم و خستگــے از تن بیرون ڪنیم.
سخنـــان اشعث، بیـــن سپـــــــاه علـــے طرفدارانے پیدا مےڪند.
آن ها بدشان نمےآید چند روزے دیگر نزد خانواده شان باشند و استراحتــے ڪنند، زیرا راه شام طولانــے است.
علــے پاســــخ مےدهد:
قصـــــد ما از نخست، رفتن به شــــــام بود.
اگر خسته اید، استراحتے مےڪنیم و فردا به راه مےافتیم.
♦️رمان قدیس 👈 شرح اتفاقات حکومت علی (ع) با رویکرد کشیش مسیحے♦️
✨ #ادامـــہ_دارد ...
☘@chaharrah_majazi
🎈توجه
❇️برای نظم و استفاده بیشتر شما سروران دوست داشتنی،، برنامه کانال به این صورت تغییر میکند :
⭕️ظهر تا ساعت ۲۲شب 👈 تحلیل های سیاسی اجتماعی تصویری کوتاه
⭕️ساعت ۲۲ 👈 ۳قسمت رمان محبوب شما و تبادلات
💟ممنون از توجه و پیام های قشنگتون به ادمین
🌀گره ها پدیده ای نیستند که باد آنهارا با خود آورده باشد...
💠 گره ها نقطه های کورے هستند که در اثر ندیدنِ "خدا" در زندگے حاصل میشوند
جایی که خدا را در آن نبینی گره ایجاد می شود
💭اندیشه کن...
📣 بخشی از گره ها درنتیجه ی گفتار و کلام حاصل میشه
باید گفتارو اصلاح کرد..
و برخی درنتیجه کردارِ غلط...
بایستی کردار اصلاح بشه
☑️ وگره های اقتصادی هم بخشی خودمان مسبب ش هستیم
🔴 (هرکه بی روزے است روزش دیرشد)
#فروغ_ربیعی
🔺 @chaharrah_majazi
⚡️
⚡️⚡️
⚡️☄⚡️
⚡️☄☄⚡️
⚡️☄☄☄⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_چهارم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
اینڪ #اختـــلاف آشڪارتر مےشود و سپـــاه دو دستـــه مےشود؛ عـــده اے راه ڪـوفــه را نشان مےدهند و عده اے راه شــام را.
علـــے نمےتواند با نیمــے از سپاه به سوے شام حرڪت ڪند؛ لذا مےپذیرد ڪه به ڪوفه باز گردند، اما وارد شهــر نشونــد و در اردوگاه نخيلــه در حوالــے ڪوفه اسڪان ڪنند.
آن ها مےپذیرند و در اردوگاه نخيله فرود مےآیند.
علــے ڪه نگـــران بد #عهدے مردم ڪوفه است، رو به آن ها مےگوید:
یڪ هفته اے در اردوگاه خود بمانید و زندگے نظامــے پیشه سازیــد.
زیــاد به دیــدن زنــان و فرزندان خود نروید، زیرا جنگ آوران راستیــن ڪسانے هستند ڪه توانایــے #سختـــے ها و #ناگوارے ها را داشتــه باشند.
ڪسانــے مےتوانند به هنگام نبرد، #مقــــاوم باشند ڪه از #بیـــدارے شب، سوز #تشنگــے، تهے بودن شڪم، #گرسنگـــے و #رنجورے و #ناراحتـــے بدن هاے خود، #پروایــے نداشتــه باشند.
اما آنــــان باز #نیرنــگ پیشه مےڪنند.
به بهانــه هاے مختلف به ڪوفه مےروند و باز نمےگردند و تنهــا ۵۰ تــن در اردوگــاه مےمانند.
علــے دیگـــر از بدقولــے هاے ڪوفیان به تنگ آمده است.
سپــاه ڪاملا از هم پاشیــده است.
بعــــدها علـــــے در سرزنــش آنــان مےگوید:
اے مـــردم ڪوفه!
نفریــن بر شمـا ڪه از فراوانـــے سرزنش شما خستــه شده ام.
آیا به جاے زندگــے جاویــدان، به زندگــے زودگذر دنیــا رضایــت داده ایــد؟
و به جاے عــزت و سربلندے بدبختــے و ذلـــت را انتخاب ڪرده اید؟
هر گاه شما را به جهــاد با دشمنان خــدا فرا مے خوانم، چشم هایتان را از ترس در ڪاسه مے گردانید.
گویــا تــرس از مــــرگ، عقل شما را ربوده است و چون انسان های مســـت، از خــود بیگانــه شده اید و حیـــران و سرگردانید.
گویا عقـــل هاے خود را از دست و درڪ نمےڪنید.
من دیگــر هیــچ گاه به شما #اطمینان ندارم و شمــا را پشتوانــه ے خود نمے پندارم.
شما یـــاران #شرافتمنـــدے نیستید ڪه ڪسے به سوے شما دست دراز ڪند.
☘@chaharrah_majazi
⚡️
⚡️⚡️
⚡️☄⚡️
⚡️☄☄⚡️
⚡️☄☄☄⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_پنجم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
به شتــران بے ســاربات مےمانید ڪه هرگـاه از یڪ طرف جمــع آورے گردید، از سوے دیگر پراڪنده مےشوید.
آن ها شما را فریـــب مےدهند، اما شما فریب دادن نمےدانید.
#چشــم دشمــن براے حمــله به شما خـــــــواب ندارد، ولے شما در #غفلـــت به سر می برید.
به خدا سوگنــد #شڪست و خوارے براے ڪسانے است ڪه از #یـــارے یڪدیگر دست مےڪشند.
به خدا سوگنــد اگر جنگ سختــے درگیر شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در بر گیرد، از اطراف فرزند ابوطالـــب همانند جدا شدن سر از تـــن جدا و پراڪنده مےشوید.
اے مــردم ڪوفــــه!
مرا بر شما و شما را بر من حقــے واجب شده است.
#حـــق شما بر من، آن است ڪه از خیر خواهے شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما #عادلانـــه تقسیم ڪنم و شما را آموزش دهم تا بےسواد و #نــادان نباشید و شما را بیاموزم تا راه و رســــم زندگــے را بدانید.
و اما حــق من بر شما، این است ڪه به بیعت با من #وفــــادار باشید و در آشڪار و پنهان برایم خیرخواهــے ڪنید.
هرگاه شمـــا را خوانــدم، #اجابـــت نماییــد و هرگـــاه فرمـــان دادم، #اطاعـــت ڪنید.
آگاه باشید به خدایــے ڪه جانم در دست اوست، ڪه شامیان بر شما پیروز خواهند شد؛ نه از آن روے ڪه شما به حـــق سزاوارتریــــد، بلڪه در راه باطلے ڪه زمامدارشان مےرود، #فرمانبردارنــــد و شما در گرفتن حق #سستـــے مےورزید.
هر آینه ملـت هاے جهان صبــح ڪننـد در حالــے ڪه از ستم زمامدارانشان، در ترس و وحشتند و من شب را صبح مےڪنم در حالےڪه از ستمگری پیروان خــود وحشت دارم.
من شما را براے جهــاد با دشمــن برانگیختم، اما ڪوچ نڪردیــد.
حــق را به گوش شما خوانــدم، ولــے نشنیدید و در آشڪار و نهــان شما را دعوت ڪردم، اما اجابت نڪردید. پند و اندرزتان دادم، قبول نڪردید.
اے مـــردم ڪه بدن هاے شما حاضـــر و عقل هاے شما پنهــان و افڪار و آراے شما گوناگون است!
رهبـــر شمــا از خــدا اطاعــت مےڪند، شما با او مخالفــت مےڪنید، اما رهبر شامیان خداے را معصیــت مےڪند، مـردم از او فرمانبر دارند.
شمـا را چـه مے شــود اے مــردم ڪــوفه؟
✨ #ادامـــہ_دارد ...
لینک قسمت اول ❤️رمان قدیس❤️
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
☘@chaharrah_majazi
-.-|🍀|-.-
سلیمان صــرد خزایــی خطــاب به حاکـم زبیری:
این مسکوکات را خرج مستمندان کــوفه کنید
بعد از علی (ع) گرسنگان و مستمندان زیادی در کوفه بی پناه ماندند...
مطالب ناب را اینجا بخوانید👇
http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
چــڪ هاے خداونــد سر وقــت
⚜ #پـــــــاس می شود...
#عڪس_نوشتــه ❣
اینجا ببینید👇
http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️☄⚡️ ⚡️☄☄⚡️ ⚡️☄☄☄⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_
#ریپلاے به قسمت قبلے☝️
⚡️
⚡️⚡️
⚡️☄⚡️
⚡️☄☄⚡️
⚡️☄☄☄⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_ششم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش انگشتش را لاے ڪتاب گذاشت، آن را بسته عینڪش را برداشت و سرش را بلند ڪرد.
هنوز فڪرش در ڪوفه بود و سخنان علــے ڪه صداے زنانــه اے او را به خود آورد.
ســلام پر ایوانف!
این شما هستیــد؟
ڪشیــش به پیرزن نگاه ڪرد.
بلوزے سرمه اے و دامــن گل گلــے بلندے پوشیده بود و روسرے سفیدے بر سر داشت.
پیـــرزن، بند ڪیف سفید رنگش را در دستــے چسبیده بود و با هیجــان به ڪشیش نگاه مےڪرد:
باورم نمےشود شما پــدر ایوانـف باشید!
اینجـا چه مےڪنید پدر؟
مگر به مسڪو نرفته بودیــد؟
ڪشیش پیــرزن را به خاطر نیاورد، اما حدس زد ڪه باید یڪے از صدها پیرزنــے باشد ڪه به ڪلیسایش مےآمدند و او برایشان موعظــه مےڪرد.
با وجـود این، لبخندے زد و وانمــود ڪرد او را به خاطــر آورده است.
-پــدر من از دیدنتان خوشحــال شدم.
دلمان برایتــان تنگ شده بود.، ڪشیش گفت:
من هم از دیدن شما خوشحال شدم خواهر پیرزن پرسید:
آمده اید ڪه در بیــروت بمانید؟
ڪشیش پاسخ داد:
خيــر!
آمده ام به دیــدن پسرم.
بایـــد برگردم به مسڪو پیرزن با تأسف سرش را تڪان داد و گفت:
چه قــدر بد شد پــدر!
ڪاش مےماندید.
دعاهاے شما در حق ما همیشه مستجاب مےشد.
ڪشیــش گفت:
خدا صداے قلب هاے شڪسته را مےشنود و پاســخ مےدهد؛ با او حرف بزنید خواهر، بدون واسطه بهتــر شنیده مےشود.
پیـــرزن با چشمانــے به شوق نشسته، به ڪشیش نگاه مےڪرد.
بر سه صلیـــب ڪشیده و گفت:
شما داشتید مطالعه مےڪردید پدر؛ مزاحمتان نمےشوم، بایــد برگردم.
چه خــوب شد دیدمتـان.
🍃@chaharrah_majazi
⚡️
⚡️⚡️
⚡️☄⚡️
⚡️☄☄⚡️
⚡️☄☄☄⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_هفتم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش با تبسـم گفت:
من هم از دیدنتان خوشحال شدم خواهــر.
دست خـدا به همراهتـان.
پیـرزن ڪه رفت، ڪشیش به دوردست ها نگاه ڪرد.
در افــق دیـد او، در قلـب دریایـے آبــے و آرام، چند ڪشتــے شنــاور بودنـد.
ڪشیــش ڪتاب را ڪه هنوز انگشتش در بین صفحـات آن بود، بالا آورد و به جلد آن نگاه ڪرد؛ ڪلمــه ے علــے در زمینه ے ڪرم و مشڪے جلـد، ڪمے برجسته به چاپ رسیده بود.
با انگشت روے این برجستگــے دست ڪشید و فڪر ڪرد علــے نیز چون عیســے و موســے و نــوح، از امـت خویش چه زخم ها خورده است!
بےمهرے مــردم نسبت به رهبرے ڪه پرچم هدایتشان را به دست گرفته ب ود و آن ها را به بهشـت خداونـد دعـوت مےڪرد، نهایت جهل و عنــاد بـود.
چــراغ در دست هاے علــے بـود و آن ها تاریڪے را جستجو مےڪردند.
چون موش هاے ڪور، از آفتاب و روشنایے مےگریختند و در دالان هاے تاریڪ زمین، آرام مےگرفتند.
ڪشیش عینڪش را به چشم زد و ڪتاب را گشود تا سرنوشت علــے و امتش را از لابه لاے سطور سیــاه خطوط ڪتاب، جستجو ڪند:
معاویــه با آرامــش خاطر نفس مےڪشد.
از خطر بزرگــے به سلامت جسته است.
نزدیـڪ است سپیده ے دولتش بدمد.
آرزویــے ڪه شب هاے ڪے فڪرش را مشغول ڪرده بود، اڪنون رشد یافته، شاخ و برگ رویانده، شڪـوفا شده، جوانه ها زده و بالاخره به ثمر نشسته است.
ڪے خوش، یڪے پس از دیگرے به او مےرسد.
در اردوگــاه علــے ڪرده است.
نبرد نهــروان، نبــرد دشمنان معاویــه با یڪدیگر، از برف ڪشندگان زیادے برجا گذاشته است.
بسیارے، خویشان و دوستــان و اقـوام خود را از دست داده اند، عزادارنـد و تخــم اختـلاف بیـن آن ها جوانــه زده است.
🍃@chaharrah_majazi
⚡️
⚡️⚡️
⚡️☄⚡️
⚡️☄☄⚡️
⚡️☄☄☄⚡️
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_هشتاد_و_هشتم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
چرا معاویــه خوشحــال نباشد وقتے ڪه علــے را نه با #شمشیر هاے مــردم شــام، بلڪـه با #نیرنــگ هاے خودش، عمروعــاص و جاسوسانـے ڪه در میان مردم ڪوفه بذر #نفـــــاق مےپاشند، از پاے در خواهد آورد؟!
چرا معاویــه در گفتگو با مـردم و یــاران #ابلــه و ساده اندیــش خود، ایـن پیروزی را ارمغانــے از سوے خـــدا نخواند؟!
آن روز عصــر، بزرگــان شــام را در تالار اصلــے ڪاخ خود جمع مےڪند و مےگوید:
دیدید در این جنــگ خــدا با دشمنانتان چه ڪرد؟
در حالــے ڪه آن ها به سوے شما آمدند تا ریشه ے شما را از بیــخ و بن بر ڪنند.
لیڪن خـدا آنـان را گرفتار تفرقــه ڪرد و جنگ و بلا را از سر شما ڪوتاه نمود.
شما آن ها را به امــر خدا به حڪمیت خواندید و نتیجه حڪمیت به نفــع شما و به ضــرر آنان به پایان رسیــد.
آنگاه خداونــد ما را #یڪپارچه ساخت و اختلاف میان ما را اصــلاح ڪرد و آنان را پراڪنده و دشمن یڪدیگر ساخت؛ به طورے ڪه خون یڪ دیگر را مےریزند.
و اینڪ وقت آن است ڪه به سرزمین مصر برویم و آنجا را ڪه پر از ثروت و برڪت الهــے است از چنگ علــے بیرون بڪشیم.
بعد نگاهـش را اریــب به عمروعاص مےدوزد ڪه در سمت راست او ایستاده و تبسمے معنادار بر لب دارد.
معاویــه مےداند ڪه بخشــے از پیروزے خود را مدیون عمروعاص است و او باید به وعده اے ڪه داده است، عمـــل ڪند.
رو به او مےگوید:
نظر تو چیست عمروعاص؟
با مــصر چه ڪنیم؟
عمروعاص مےگوید:
نظرم این است ڪه سپاه انبوهــے به مصر بفرستے و فرمانده اے قاطع، لایق و با تجربــه را نیز در رأس سپــاه خود بگمارید دوستداران ما در آنجا باید پیش از رسیدن سپــاه شام، مردم را براے مقابلــه با فرماندار علے در مصر آماده ڪنند.
سلاح تفرقــه در مصر اگر تیــز شود، ڪار سپاه در فتــح مصــر آســان خواهد شـد.
✨ #ادامـــہ_دارد ...
لینک قسمت اول ❤️رمان قدیس❤️
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
🍃@chaharrah_majazi
الهی!
از کرم همین چشم داریم و از لطف تو همین گوش داریم
بیامرز ما را که بس آلوده ایم بکرد خویش بس درمانده ایم بوقت خویش
بس مغروریم به پندار خویش
بس محبوبیم در سزای خویش
دست گیر ما را به فضل خویش
باز خوان ما را بکرم خویش
بارده ما را به احسان خویش
#خواجه_عبداله_انصاری
#مناجات
🏻 @chaharrah_majazi