💕🌸
اگـرقـراربـودباآهنـگوفـازغـم
بـرداشـتنآرومبشۍ،
خـدادرقـرآننـمیفرمودڪه:⇣
«اَلآبـذڪراللّٰھتطـمئنالقـلوب»
بـایـادخـداقلـبهـاآراممـیگیرد..!
#تلنگر
🕊رفیق شهیدم🕊
#تلنگرانہ
شوخےشوخےدارهجدۍمیشه!!!
میگےگناهہ|میگہ²⁰²¹زندگےمیکنیم
باباگناهچیہخوشباش'!🚶🏾♂
مشکلهمینهدیگہگناهمیکنیمانتظار
داریمامامزمانهمبیاد. . .
میگمداداشتومیاۍهیئتامامحسین
بعدتایہدخترۍازکنارتردمیشهغش
میکنے!!!
میگہاووواینقدرتوبےاحساسے...
میگیمبهنظرتسربازامامزماناینجوریه!
میگہماکهلیافتنداریمبذارشادباشم='''''
شادباش،ولےامامزماندلشبشکنه
مهمترهیااوندختره...؟
معلومهدختره'!چونیادشنیستیه
زمانےمحرمونامحرمےهمبود.
یہچیزۍروقابکنیمبزنیمگوشہذهن
[ذرهذرهگناههاۍمنظهورمهدۍفاطمه
روعقبمیندازه]
[ بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیعَصلوات📿]
#اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَجْ
🕊رفیق شهیدم 🕊
عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری
«با ماهِ روی تو این آرزو که من دارم
هزار سال اگر ببینمت هنوز کم است.»
#ایهاالعزیز
🕊رفیق شهیدم 🕊
عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری
«با ماهِ روی تو این آرزو که من دارم
هزار سال اگر ببینمت هنوز کم است.»
#ایهاالعزیز
🕊رفیق شهیدم 🕊
■ #شهادت(:"
__________________
برایِپروازکردنباید
چیزهاییروکهلازمنداری
بزاریاینپایینبمونه
چونبارِتوسنگینمیکنه
🕊رفیق شهیدم 🕊
عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری
«با ماهِ روی تو این آرزو که من دارم
هزار سال اگر ببینمت هنوز کم است.»
#ایهاالعزیز
🕊رفیق شهیدم 🕊
■ #حرف_حساب👌🏼💭
_____________________
اگه موقعی که دلمون میگیره
به جای عوض كردن پروفایلمون
یه سر به سجاده میزدیم،
وضعمون الان این نبود
🕊رفیق شهیدم 🕊
‹🧡🔗›
❬داشتشھیدمیشد . .
نفسا؎آخرشبود . .
بھشگفتمحاجۍبیایڪمآببخور . .
گفتمیخوا؎منوشرمندھآقاڪنۍ؟🍂
آبوبزارواسہمجروحین . . ^^❁︎!❭
#شهیدانـه🔗
رفیق شهیدم 🕊🕊
در فصل پاییز ازدواج کردیم
در فصل پاییز کربلا رفتیم
در فصل پاییز هم شهید شد
عجب فصلی بود این پاییز...
شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷
#صبحتون_شهدایے
🕊رفیق شهیدم 🕊
#طنز
🔰شوخی با پیامبر :☺️
دارم ڪفش هایتان را می خورم😳
چشمان ابا هریره، در پی پیامبر بود . در کمین فرصتی نشسته بود تا کفش های پیامبر را بردارد . پیامبر، کفش هایش را درآورد و وارد منزل شد . ابا هریره، آرام و خون سرد، یواشکی کفش های پیامبر را برداشت و به طرف بازار به راه افتاد، بدون این که کسی متوجّه شود . اباهریره، در راه، خرما فروش را دید و گفت : «این کفش ها را در ازای خرما می خری؟».
خرما فروش، مقداری خرما ازـ سبد برداشت و به ابا هریره داد و کفش های پیامبر را از او خرید . 🤗
ابا هریره نیز خرماها را گرفت و به طرف خانه رسول خدا به راه افتاد .
ابا هریره آرام و خون سرد، خرما به دست، خدمت رسول خدا رسید و گوشه ای نشست. ابا هریره تا نشست، مشغول خوردن شد.😋
پیامبر که در جمع یاران نشسته بود، تا چشمشان به ابا هریره افتاد فرمودند : « ابا هریره! چه می خوری؟».🤔
ابا هریره با لبخند جواب داد :
« ای رسول خدا ! دارم کفش های شما را می خورم ».😅😂
۰|❥
┈┈•✾🕊•°•🦋•°•🕊✾•┈┈
رفیـــق ڳوش ڪن🙃♥️
خـــدا میخاد صداٺ بزنه☺️😍🗣
بلند شو مؤمݩ😇📿
اصلا زشتھ بچھ مسلمۅݩ مۅقع نماز تۅ فضاے مجازے باشھ!!🙄😶🙊
#بسماللّٰہ🌙💌
نٺ گوشے←"OFF"❎
نٺ الهے←"ON"✅
وقٺ عاشقیہ😍
ببینم جا نـــماز هاٺون بازه؟🤨🧐
وضـــو گرفٺید؟🤔😎
اگ جواب بݪہ هسٺ ڪہ چقد عالے😉👏💯
اݪٺمآس دعــــآ...🤲📿
اَݪݪہُمَ عَجݪ ݪِوَݪیڪَ اݪـفَرج🦋🌿
پآشـــو دیگه🙂🚶🏻♀
#نمازتسردنشهمؤمن☺️🌱
🌺@morabiZ