✨نمازگزار با افريدگارش گفتگو ميكند ، و جَسته جَسته بدانجا ميرسد كه هميشه و همواره خودش را در پيشگاه او مي بيند ، و هيچگاه خودش را فراموش نميكند ، و پيوسته كشيك خويش ميكشد تا درست گفتار و نيكو كردار و پاكيزه رفتار باشد
✨و مي يابد كه با انجام دادن اين آيين و روش پسنديده و روش بسيار سودمند و ارزشمند و گرانبها ، دارد خودش را راست و درست مي سازد
✨پيامبر بزرگوار اسلام فرمود : اگر ميخواهيد با خدا گفتگو كنيد نماز بخوانيد ، و اگر ميخواهيد خدا با شما گفتگو كند قرآن بخوانيد
هزار و يك كلمه ج ٢ 📚
علامه حسن زاده حفظه الله ✍️
@tezkar
هدایت شده از شعله ی طور
4_6039535801354685068.mp3
1.16M
✨این من و این هستِ من طوری خلق شده که اگر به دنیا و ماده توجه کند خود را آنجا مییابد و اگر به عالم مافوق دنیا و مافوق حس توجه کند، خود را مافوق حس می بیند و خود را در حضور خدا مییابد.
✨ذکر زیاد گفتم، زیارت عاشورا زیاد خواندم، مجلس زیاد رفتم، نماز شب خواندم، اربعین پیاده به زیارت رفتم پس چرا خودم را در دنیا مییابم و دری باز نمیشود؟ چون توجه ام معطوف به عالم دنیا بوده.
✨نفس و حقیقت انسان به هر چیز و هر جا توجه کند خود را آنجا مییابد...
💠جلسه دوم مدیریت و معرفت النفس
@sholeye_toor
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از فرمایشات عارف بالله مرحوم حاج سید علی اکبر صداقت رحمة الله علیه اقدم تلامذه حضرت آیت الله کشمیری ره
@tezkar
مراسم پیاده روی در عصر مرجعیت شیخ مرتضی انصاری (1214- 1298ق) نیز با شکوه تمام رواج داشت و پس از وی، کم کم به فراموشی سپرده شد و عملی کم ارزش تلقی گردید؛ به طوری که به طبقه فقرا و نیازمندان اختصاص یافت؛ اما بعدها محدث نامدار، میرزای حسین نوری، این مراسم را در میان مردم رونق بخشید. مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی که از نزدیک شاهد تلاش استادش بوده، می نویسد:
استاد ما چون وضع را بدین منوال دید، به این شیوه خداپسندانه (پیاده روی) همت گماشت و به آن ملتزم گشت و در عید اضحی برای حمل اثاث و بار سفر، حیوان کرایه می کرد؛ ولی خود و یارانش پیاده راه می رفتند و او به دلیل ضعف مزاج، نمی توانست مسافت بین نجف ـ کربلا را با گذراندن یک شب طی کند؛ همان طور که رسم چنین بود. بنابراین، سه شب در راه بودند و بر اثر این اقدام، در سال های بعد، رغبت مردم و صالحان به این موضوع بیشتر شد و دیگر عار محسوب نمی شد؛ به طوری که در برخی سال ها، تعداد چادرها و خیمه های راه پیمایان، به سی عدد می رسید و هر چادر به بیست تا سی نفر تعلق داشت و به این ترتیب، این سنت حسنه، دوباره مرسوم شد و رونق گرفت.
آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج1، ص349؛ رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ص193.
@tezkar
آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، با استناد به حدیث علامت های پنج گانه مؤمن می فرمودند:
بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده، بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش زیارت کند؛ هرچند تنها یک بار در تمام عمرش باشد
@tezkar
زیارت اربعین
آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز از عالمان و استادان نجف بود که همواره در مراسم پیاده روی حضوری پیوسته و جدی داشت. او مقید بود که در تمام ایام زیارت های مخصوص امام حسین(ع) (اول و نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و به خصوص اربعین) پیاده از نجف به کربلا برود و در میان راه، گاهی کف پایش تاول می زد و زخمی می شد؛ ولی باز هم با شور و شوق تمام، به راه خود ادامه می داد و اصرار دوستان را برای سوار شدن به وسیله نقلیه، حتی در قسمتی از راه نمی پذیرفت و چون به نزدیک کربلا می رسید و نگاهش به گنبد و گل دسته های حرم امام حسین(ع) و پرچم سرخ رنگ آن می افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر می شد و مصیبت اهل بیت(ع) را زمزمه می کرد و به سر و سینه می زد و عزاداری و نوحه سرایی می کرد.
وی در این سفر، بدون توجه به این که فرزند مرجع بزرگ تقلید، امام خمینی(ره) است، مانند یک طلبه ساده در خدمت همسفران بود و از کمک به آنان دریغ نمی کرد و در هنگام توقف و استراحت نیز به بحث علمی می پرداخت.
آقای محتشمی می گوید:
در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) اقامه می شد و شب هنگام، پس از نماز مغرب و عشاء، دعای توسل و زیارت عاشورا خوانده می شد. اگر شب جمعه در راه بودیم، دعای کمیل و ذکر مصیبت توسط دوستان انجام می گرفت. از خصوصیات مرحوم حاج آقا مصطفی این بود که هر شب، قبل از اذان صبح برمی خواست و به نماز شب می پرداخت. او بسیار خوش مشرب و خوش مسافرت بود و در سفرها با همراهان دوست و رفیق بود و همواره سعی می کرد به کسی سخت نگذرد و مواظب بود کسی عقب نیافتد و جا نماند. در جلسات گفت وشنودی که اغلب شب ها رفقای همسفر دور هم جمع می شدند، از هر دری سخنی به میان می آمد و حاج آقا مصطفی، پیوسته متذکر بود و زیر لب اذکاری را زمزمه می کرد. در تابستان ها به علت گرمی طاقت فرسای هوا، بعد از اذان صبح حرکت می کردیم و تا دو سه ساعت بعد از طلوع آفتاب، راه می رفتیم؛ سپس در محلی توقف می کردیم و صبحانه و نهار در همان جا صرف می شد و عصر که مقداری از گرمای هوا کاسته می شد، باز حرکت از سر گرفته می شد.
محمدحسن رحیمیان، حدیث رویش، ص 149.
خاطرات سیدعلی اکبر محتشمی، ص123
@tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه کلیدی که حلال همه مشکلات است
حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
@tezkar
هدایت شده از شعله ی طور
2⃣
چرا من خودم را اینجا، در این بدن، رنج کشیده مییابم؟ چرا هرکاری میکنم قلبم تنگ است؟ چرا نمیتوانم آزاد فکر کنم؟ چرا نمیتوانم روحم را پرواز دهم؟
علتش این است که؛ "من و هستِ من" طوری خلق شده که اگر به دنیا و ماده توجه کند خود را آنجا مییابد و اگر به عالم مافوق دنیا و مافوق حس توجه کند خود را مافوق حس می بیند و خود را در حضور خدا مییابد.
پس چرا خودم را در دنیا مییابم و چرا دری باز نمیشود؟
چون توجه من به پایین است. ذکر زیاد گفتم، زیارت عاشورا زیاد خواندم، مجلس زیاد رفتم، نماز شب خواندم، اربعین پیاده به زیارت رفتم ولی توجه ام معطوف به عالم دنیا بوده.
نفس و حقیقت انسان به هر چیز و هر جا توجه کند خود را آنجا مییابد...
💠جلسه دوم مدیریت و معرفت النفس
@sholeye_toor
از شمار دو چشم یک تن کم
و از میان خرد هزاران بیش
رحلت این مرد الهی را خدمت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمامی جویندگان حق و حقیقت تسلیت می گوییم.
با قرائت فاتحه ای به روح این بزرگ مرد خود را سر سفره ی شهود وصالش میهمان کنید.
تذکرة الاولیاء
@tezkar
حضور امام موسی صدر
امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان که در شهریور 1357 توسط صهیونیست ها ربوده و ناپدید شد، یکی از شیفتگان مراسم پیاده روی از نجف به کربلا بود. مرحوم آیت الله سید محمدعلی موحد ابطحی، یکی از عالمان بزرگ اصفهان که در نجف با امام موسی صدر هم بحث بود، می گوید:
وقتی که امام موسی صدر همراه ما با پای پیاده از نجف به کربلا می رفت، در این سفر، حضوری عاشقانه داشت و در وقت دعا و زیارت عاشورا، از همه باحال تر بود و هنگام گریه، چشمانش از شدت گریه سرخ می شد و وقتی نوبت ذکر مصیبت و خواندن اشعار و نوحه سرایی به او می رسید، با حال جان کاهی در مصیبت اهل بیت(ع) اشعار فارسی و عربی فصیحی می خواند و هنگام کار و حمل اثاثیه سفر، وی بیش از همه کار می کرد و هنگام شوخی و مزاح، مزاح هایی بیان می کرد که بعد علمی و اخلاقی جالبی داشت.
عبدالرحیم اباذری، امام موسی صدر امید محرمان، ص178ـ176.
@tezkar