اهمیت دانش اندوزی
به فرموده رسول خدا(ص) یا عالم باش یا در حال آموختن دانش و وقت خود را در بیهودگی و خوش گذرانی صرف نکن
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
منبع: #بحارالانوار ج ۱ ص ۱۹۴
منبع: #مفاتیح_الحیاه ص ۷۱
آیت الله #جوادی_آملی
🔺کانال تذکرة الاولیاء
@tezkar
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشمانی که آتش به آنها نمیرسد
#آیت_الله_بهجت
کانال تذکرة الاولیاء
@tezkar
🔶 مطالعه احوال صالحین سلف🔶
عبد الواحد رازی گوید که :
«سالی با جمعی به سفر دریا رفتیم چون به میان دریا رسیدیم باد کشتی ما را به جزیرهای انداخت . در آنجا غلام سیاهی را دیدیم نشسته ، میمونی را قبله خود ساخته و معبود را ضایع گذاشته .
گفتم : ای غلام ! میمون ، خدایی را نشاید .
گفت : پس خدا کیست ؟
گفتم :
«الذی فی السماء آیاته و فی البر ملکه و فی البحر سبیله لا یعزب عن علمه مثقال ذرة» .
یعنی : «خدا کسی است که مملکت او آسمان و زمین را فرو گرفته . و علم او به همه چیزاحاطه کرده» .
گفت : آخر ، این خدا را نامی نیست ؟
گفتم :
«هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر» .
من این میگفتم و غلامک میگریست آنگاه اسلام آورد و با ما داخل کشتی شد ودر همه روز مشغول عبادت بود . چون شب در آمد هر یک از ما بعد از ادای واجب ، روی به خوابگاه خود نهاد ، غلام به نظر تعجب بر ما نگاه کرد و گفت : ای قوم ! خدایشما میخوابد ؟
گفتم : حاشا
«لا تاخذه سنة و لا نوم» .
گفت : «بئس العبید انتم» . یعنی : بد بندگانی بودهاید . آقای شما بیدار است و شما میخوابید ! پس آن غلام همه شب تضرع و زاری میکرد چون صبح دمید حال او بگردید و جان به جان آفرین سپرد .
شب وی را خواب دیدم در قصری از یاقوت سرخبر تختی از زمرد سبز نشسته و چند هزار فرشته در برابر وی صف زده و روی سیاه اوسفید چون ماه چهارده شبه شده» .
بلی راهروان راه آخرت چنین بودهاند . و جاده عبادت را به این طریق پیمودهاند نه مانند غفلت زدگان بیخبر .
♦️پس ای برادر ! گاهی احوال ایشان را مطالعه کن و حکایاتایشان را ملاحظه نمای و زنهار و زنهار ، از هم صحبتی اهل این عصر ، پای کش . و بهرفتار ایشان نظر مکن که در میان ایشان کسی نیست که دیدار او تو را سودی بخشد . وکلام او تو را به یاد خدا افکند .
آه از این صفرائیان بیهنر
چه هنر زاید زصفرا ؟ دردسر !
این نه مرداناند اینها صورتاند
مرده نانند و کشته شهوتاند
#معراج_السعاده
#ملااحمد_نراقی
🔺کانال تذکره الاولیاء
@tezkar
«هنگامى که روز جمعه فرا رسد خداى «تبارک و تعالى» امر مى فرماید تا در بیت المعمور منبرى نصب شود و فرشته ها اطراف آن گرد آیند، جبرئیل اذان گوید و میکائیل امامت کند و ملائکه پشت سر او نماز گزارند و چون فارغ شوند جبرئیل مى گوید: خداوندا! من ثواب این اذان را به امت محمد(صلى الله علیه وآله) بخشیدم و فرشته ها گویند: ما ثواب این نماز جمعه را به نمازگزارهاى امت محمد(صلى الله علیه وآله) هبه نمودیم، و خداوند مى فرماید: شما بر خلق من جود و کرم نمودید و من به جود و کرم از شما سزاوارترم. شما را شاهد مى گیرم که گناهان امت محمد(صلى الله علیه وآله)را بخشیدم و آنگاه تا جمعه دیگر پراکنده مى شوند»
ثواب نماز جمعه، نوشته عباس عزیزى، ص 33
🔺کانال تذکرة الاولیاء
@tezkar
شب چهاردهم
شهید عابدینی
سَر شهید عابدینی فرماندهی گردان ۴۱۰ خیلی خراب بود. گوش تا گوش سرش شکسته بود. دکتر گفت: «سوزن باریک ندارم که بتوانم سرت را بدوزم.»
شهید عابدینی گفت: «ناراحت نباش، یک سَری برای من بدوز که ۱۵-۱۴ روز بتواند دوام بیاورد.»
اتفاقا همه اش بالا و پایین دوخته شد. شب چهاردهم در عملیات کربلای ۵، تیر به وسط سرش خورد و شهید شد.
رندان جرعه نوش، ص ۱۷۶
🔺کانال تذکرة الاولیاء
@tezkar
کلام درست شیطان
وقتی شیطان نزد حضرت یحیی آمد، یحیی به شیطان فرمود: می خواهم تله ها و دامهایی که به وسیله ی آن فرزندان آدم را صید میکنی و گمراه مینمایی، به من بگویی.
شیطان قبول کرد و فردا صبح با شکلی خاص آمد و دام های خود را برای حضرت یحیی تعریف کرده و نشان داد....
در آخر ملاقات، یحیی پرسید: آیا هیچ گاه بر من چیره شده و غالب گشتی؟ شیطان گفت: نه، ولی در تو خصلتی هست که من آن را دوست دارم. پرسید: آن خصلت چیست؟
شیطان گفت: وقتی که به خوردن غذا مشغول می شوی، اندکی سیر غذا می خوری و همین سیری شکم، موجب سنگینی تو شده و باعث می گردد، دیرتر به عبادت بپردازی و مانع قسمتی از مناجات و شب زنده داری تو می شود و این موجب خوشحالی من است.
یحیی فرمود: از این ساعت با خدای خود عهد میکنم که هرگز غذای سیر نخورم تا پروردگارم را ملاقات کنم.
شیطان گفت: من هم با خدا عهد میکنم که از این پس هیچ کلام درستی را به کسی نگویم.
ابلیس نامه،2، ص 35
🔺کانال تذکرة الاولیاء
@tezkar
🔶 عدم تقابل توکل و حکمت الهی🔶
نوشته اند که موسی بن عمران علی نبیّنا و آله و علیه السلام مریض شد. بنی اسرائیل بر او وارد شدند و بیماری اش را شناختند.
به او گفتند اگر فلان دوا را استفاده کنی خوب میشوی.
گفت: لا اَتَداوی حتّی یعافِیَنی الله دوا نمیخورم تا خدا خودش من را شفا بدهد. دوا را نخورد.
فَطالَت عَلَیهِ عِلَّتُه بیماری او ادامه پیدا کرد. موسی هم منتظر که خدا شفایش بدهد و خدا شفایش نداد.
اَوحی اللهُ اِلَیه: و عزّتی و جَلالی ... به او وحی شد: قسم به عزت و جلال خودم که تو را خوب نخواهم کرد مگر اینکه همان دوایی را که به تو توصیه کردند بخوری.
موسی دیگر چاره ای ندید، گفت: همان دوایی که گفتید بیاورید. آوردند و خوب شد.
بعد در دل موسی واقع شد که چرا خدا من را شفا نداد و گفت باید این دوا را بخوری؟
فَاَوجسَ فی نَفسِه من ذلکَ فاَوحی اللهُ اِلَیه خدا به او وحی کرد:
اَرَدتَ اَن تُبطِلَ حِکمَتی بتوکُلّک عَلَیّ تو خواستی با توکلت حکمت من را باطل کنی؟؟!
فَمَن اَودَعَ العقاقیرَ منافعَ الاشیاء غیری تو گفتی که من دوا نمیخورم خدا من را شفا بدهد؛ مثل اینکه خاصیت شفا را خدا در دوا قرار نداده کس دیگر قرار داده که اگر دوا بخوری دیگر خدا تو را شفا نداده!
همان خدایی که درد را آفریده دوا را هم آفریده است؛ تو میخواهی توکل را نقیض و ضد حکمت من قرار بدهی؟
#گفتار_هایی_در_اخلاق_اسلامی
#شهید_استاد_مطهری
🔺کانال تذکره الاولیاء
@tezkar