eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
527 ویدیو
97 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ شهید آیت الله دستغیب رضوان الله علیه: از مرحوم جناب حاج سيد هاشم نقل شده كه: روزی در مسجدی پدرم می خواست نماز جماعت بخواند و من هم جزء جماعت بودم. ناگاه مردی در هيأت اهلِ دهات وارد شد و از صفوف جماعت عبور كرد تا صف اول پشت سرِ پدرم قرار گرفت. مؤمنين از اين كه يك نفر دهاتی در محلی كه بايد جای اهلِ فضل باشد، آمده سخت ناراحت شدند. او اعتنايی نكرد. در ركعتِ دوم در حالِ قنوت، قصدِ فرادا نمود. نمازش را تمام كرد. همان جا نشست و سفره ای كه همراه داشت باز نمود و شروع به خوردن نان كرد. چون نماز تمام شد، مردم از هر طرف به او حمله كردند و اعتراض نمودند و او هيچ نمی گفت. پدرم متوجه مردم شد. گفت: چه خبر است؟ گفتند: امروز اين مرد دهاتی جاهل به مسأله آمده صف اول پشتِ سر شما اقتدا كرده، آن گاه وسط نماز قصد فرادا كرده و بعد نشسته چيز می خورد. پدرم به آن شخص گفت: چرا چنين كردی؟ در جواب گفت: سببِ آن را آهسته به خودت بگويم يا در جمع بگويم؟ پدرم گفت: در حضور همه بگو. گفت: من وارد اين مسجد شدم به اميد اين كه از فيض نماز جماعت با شما بهره ای ببرم. چون اقتدا كردم، اواسطِ حمد ديدم شما از نماز بيرون رفتيد و در این عالم خيال واقع شديد كه من پير شده ام و از آمدن به مسجد عاجزم. الاغی لازم دارم كه سواره حركت كنم. پس به ميدان الاغ فروش ها رفتيد و خری را انتخاب كرديد و در ركعتِ دوم در خيالِ تداركِ خوراک الاغ و تعيين جای او بوديد كه من عاجز شدم و ديدم بيش از اين سزاوار نيست و نمی توانم با شما باشم. پس نماز خود را تمام كردم. اين را گفت و سفره را پيچيد و حركت كرد. پدرم بر سرِ خود زد و ناله نمود و گفت: اين مرد بزرگی است. او را بياوريد كه مرا به او حاجتی است. مردم رفتند كه او را برگردانند، ناپديد گرديد و تا اين ساعت ديگر ديده نشد. منبع: داستانهای شگفت کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
#رعایت_حقوق_اهل_خانه آیت الله شهید آقای مطهری نقل فرموده اند: « بزرگانی از علما را سراغ داریم که مقید بودند هیچ وقت کوچک ترین تجاوزی به حق کسی نکنند، این ها در داخل خانه حاضر نبودند حتی یکبار به صورت یک امر، از همسر یا فرزندشان چیزی بخواهند. درباره مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی – رضوان الله علیه- که از مراجع تقلید بسیار بزرگ و استاد مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری – اعلی الله مقامه- بودند نقل کرده اند که هیچ وقت به اهل خانه فرمان نمی داد.» بی جهت نیست که از عارف بزرگوار مرحوم آقا سید هاشم حداد – قدس سره- که از شاگردان سلوکی حضرت جمال العارفین مرحوم آیت الله آقا سید علی قاضی – قدس الله نفسه- بوده نقل شده است که می فرموده: «انسان اگر بخواهد واصل شود، شروع آن از خانه و زن و بچه می باشد.» منبع: #سلوک_با_همسر ، ص 20 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
صفِ غذا من از قم اعزام می‌شدم، او از مشهد مقدس، فقط دو، سه بار قسمت شد که در خط مقدم و پشت خط ببینمش. یک بارش تو یکی از پادگانها بود. سر ظهر، نماز را خواندیم، از مسجد آمدم بیرون. راه افتادم طرف آسایشگاه، بین راه چشمم افتاد به یک تویوتا، داشتند غذا می‌دادند. چند تا بسیجی هم توی صف ایستاده بودند. ما بین آنها یکدفعه چشمم افتاد به او! یک آن خیال کردم اشتباه دیدم. دقیق تر نگاه کردم. با خودم گفتم: شاید من اشتباه شنیدم که فرمانده گردان شده! 🇮🇷 رفتم جلو. احوالش را که پرسیدم، گفتم: شما چرا وایستادی تو صف غذا، آقای برونسی؟! مگه فرمانده گردان.... بقیه حرفم را نتونستم بگم. خنده از لبهایش رفت. گفت: مگه فرمانده گردان با بسیجی های دیگه هم فرق می کنه که باید غذا بدون صف بگیره؟ 🇮🇷 یاد حدیثی افتادم؛ مَنْ تواضَعَ لِلّٰهِ رَفَعَه الله. پیش خود گفتم: بیخود نیست آقای برونسی این قدر توی جبهه‌ها پرآوازه شده. 🇮🇷 بعدا فهمیدم بسیجی‌ها خیلی مانع این کارش شده بودند، ولی از پس او برنیامده بودند. منبع: . کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاریگر بقیة الله باشیم #حجت_الاسلام_عابدینی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
‍ ‍ مخلص در ولايت اهل بيت، جناب آقا ميرزا ابوالقاسم عطار تهرانی سَلَّمَهُ الله نقل نمود از عالم بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبد النبی نوری که از جمله‌ ی تلاميذ حکيم الهی مرحوم حاج ملا هادی سبزواری بوده است: 🔹 «در سال آخر عمر مرحوم حاجی، روزی شخصی در مجلس درس ايشان آمد و خبر داد که در قبرستان شخصی پيدا شده و نصف بدنش در قبر و نصف ديگر بيرون و دائماً نظرش به آسمان است و هر چه بچه‌ ها مزاحمش می ‌شوند، به آنها اعتنايی نمی کند. مرحوم حاجی گفتند: خودم بايد او را ملاقات کنم. چون مرحوم حاجی او را ديد، بسيار تعجب کرد. نزديکش رفت. ديد به ايشان هم اعتنايی نمی کند. مرحوم حاجی گفتند: تو کيستی و چکاره ‌ای؟ من تو را ديوانه نمی ‌بينم. از آن طرف رفتارت هم عاقلانه نيست. در جواب ايشان گفت: من شخص نادان بی‌خبری هستم. تنها دو چيز را يقين کرده و باور دارم. يکی آن که دانسته ‌ام که مرا و اين عالم را خالقی است عظيم الشأن که بايد در شناختن و بندگی او کوتاهی نکنم. دوم آنکه دانسته ‌ام در اين عالم نمی ‌مانم و به عالم ديگر خواهم رفت و نمی ‌دانم وضع من در آن عالم، چگونه خواهد بود. جناب حاجی؛ من از اين دو علم، بيچاره و پريشان حال شده ‌ام، به طوری که مردم مرا ديوانه می‌ پندارند. شما که خود را عالم مسلمانان می ‌دانيد و اين همه علم داريد، چرا ذرّه ‌ای درد نداريد و بی ‌باک هستید و در فکر نيستيد؟! اين اندرز، مانند تيری بود که بر دل مرحوم حاجی نشست. برگشت درحالی که دگرگون شده بود. و کمی از عمرش که مانده بود، دائماً در فکر سفر آخرت و تحصيل توشه ‌ی اين راه پر خطر بود تا از دنيا رفت.» 🔹 منبع: داستانهای شگفت؛ آیت الله شهید دستغیب ره. 🔹 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
#یاد_شهید #شهید_برونسی #نماز_شب یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و گوفته ولو شدم روی زمین. فکر می‌کردم عبدالحسین هم می‌خوابد. جوارابهاش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستینها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خسته‌تر باشد. احتمالش را هم نمی‌دادم حالی برای خواند #نماز_شب داشته باشد. خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را می‌کردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کلهٔ فرماندهٔ محور پیدا می‌شود. آن وقت باز باید می رفتیم دیدگاه و می‌رفتیم پشت دوربین. خدا می دانست کی برگریدم. پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که. رفتم توی چادر و دارز کشیدم. زود خوابم برد. اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلکهایم را مالیدم. چند لحظه‌ای طول کشید تا چشمهام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز با حالی خوانده است. منبع: #خاکهای_نرم_کوشک، ص۹۸. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
آیت الله مهدی الهی قمشه ای معنی #زهد معنی «زهد» نه آنست که انسان از هر لذت در دنیا دوری جوید؛ زیرا چه بسا کسی که تارکُ الِدنيا الدنياست [«ترک کننده دنیا، برای دنیا» ] پس او نه زاهد است؛ بلکه زاهد آنکس که غنی و فقر بر وی یکسان و این جهان چند روزه را به چیزی نشمرد و بدار و ندارش شاد و غمگین نشود. پند های آسمانی ص 127 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ شهید رسولی تابستان ۷۵ بود. به واحد تفحص غرب کشور منتقل شدیم. مسئول این گروه بسیجی کم سن و سال اما بسیار پردل و جرأتی بود از اهالی کرج. او را برادر رسولی صدا می زدند. مهمترین شاخصه او صلابت و شهامت در کار بود. به طوری که بسیاری از فرماندهان عالی رتبه نظامی مطيع دستورات او بودند. پس از ساعتها جستجو در منطقه سومار شهیدی پیدا شد. اما تلاش ما برای یافتن پلاک او نتیجه نداد. برادر رسولی پیکر شهید را در کفن سفید پیچید و بی مقدمه گفت: حاجی دو بیت شعر بگو! من هم یک بیت شعر در همانجا سرودم. رسولی شعر را بر روی کفن شهید نوشت. پیکر شهید به مقر ایلام منتقل شد. برادر رسولی هم برای سرکشی و پیگیری کار راهی مهران شد. در آن ایام، سخت ترین خبر بود. اینکه برادر رسولی در منطقه مهران و در حال جستجوی شهدا به روی مین رفته! حالا گلزار شهدای ملارد کرج مهمان دیگری دارد. شهید محمدرضا رسولی مسئول تفحص غرب کشور. برای مراسم ختم به ملارد رفتیم و برگشتیم. مدتی بعد اعلام شد که خانواده شهید رسولی به منطقه آمده اند. آنها پس از بازدید از محاد پسرشان به مقر ایلام آمدند. شب را مهمان ما بودند. قرار شد بعد ان مجلس دعای توسل برپا کنیم. من بعد از نماز پیکر شهید گمنام را آورده گفتم: این آخرین شهیدی بود که فرزند شما پیدا کرد. این هم دستخط اوست. بعد هم پیکر شهید را در مقابل بچه ها رو به قبله - قرار دادیم و دعا شروع شد. خواهر شهید که در گوشه ای در کنار خانواده اش نشسته بود خیلی گریه می کرد. در اواخر دعا هم نالهای زد و غش کرد یکی از مسئولین تفحص گفت: در آن جلسه دعا اتفاقات عجیبی افتاد. خانواده شهید رسولی از این شهید گمنام چیزهای عجیبی دیدند! . خواهر شهید از مسئول تفحص درخواست نمود که پیکر این شهید گمنام در کنار شهید رسولی دفن شود. گفته بود: من می خواهم برای این شهید غریب و گمنام خواهری کنم. با تقاضای او موافقت شد. بعد از تشییع باشکوه کاروان شهدا، این شهید در کنار شهید رسولی در گلزار شهدای ملارد دفن شد. چند روزی نگذشته بود که خواهر شهیدرسولی دوباره تماس گرفت. ایشان پرسید: آیا در شهر شیراز شهید مفقودی با این مشخصات داریم. و بعد نام شهیدی را گفت. ایشان ادامه داد: دیشب در عالم خواب شهیدی را دیدم که گفت: من همان شهید گمنامی هستم که در کنار برادر تان دفن نمودید. بعد مشخصات خود را گفت. و اینکه اهل شیراز است. بعد ادامه داد: راضی نیستم مرا جابه جا کنید. سنگ مزار مرا هم تغییر ندهید من می خواهم شهید گمنام بمانم. بچه های ستاد مفقودین پیگیری کردند. با شیراز تماس گرفتند و... پس از پیگیری معلوم شد که مشخصات اعلام شده صحیح است. این اسم مریم به یکی از شهدای بی مزار شهر شیراز است. ص167 و 168 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
💠 مشکل ما در درک درد درد و درمان مشخص است. «اي خواجه درد نيست وليکن طبيب هست» درد نيست، يعني درک درد نيست! ما گاهي آنقدر دوريم که بيماريمان را درک نمي‌کنيم. 🔸 مشکل ما اين است که درک درد را از ما گرفته اند. دور خود مي‌چرخيم و نمي‌دانيم چه کار مي‌کنيم. راه خروجي پيدا نمي‌کنيم. چرا؟ به خاطر اينکه گاهي آنقدر غافل هستيم که تشخيص درد نداريم و فکر مي‌کنيم همه اش، همين است. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلاح راهی که می رفتیم ! گفتاری از آیت الله بهاء الدینی (ره) #حجت_الاسلام_فرحزاد کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
🔶راز عظیم خلقت، گنجینه بزرگ آفرینش، منظور خدا از آفرینش بشر و انبیاء و آنچه را که عرفا و زهاد و اهل علم دارند به دنبال آن میگردند، آن سرِ مگوست؛ چیزی نیست به جز #خدمت_به_خلق، آن هم بدون داشتن چشم داشتی. آزاده ای سؤال کرد: چقدر؟ فرمود: آنقدر که خاک بشوی و مردم در رسیدن به خواسته های مشروعشان #پا_روی_تو_بگذارند. 📌#سید_آزادگان،#سید_علی_اکبر_ابوترابی 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
🔶همین جا میماندم تا بمیرم🔶 پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به یک نفر وعده فرمودند که در مکان معینی نزد سنگی بمانند تا او بیاید؛ آن حضرت همان جا توقف فرمود ولی آن شخص نیامد تا وقتی که آفتاب سوزان بر بدن آن حضرت افتاد. بعضی از اصحاب که حضرت را در آن حال دیدند عرض کردند: از این جا حرکت بفرمایید. فرمود: نمیتوانم به جای دیگری بروم. تا وقتی که آن شخص آمد. حضرت فرمود: اگر نیامده بود از این جا حرکت نمیکردم #تا_مرگم_برسد. 📌#بحار_الانوار، #گناهان_کبیره،#شهید_دستغیب 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام محمد باقر علیه السلام #آیت_الله_مجتهدی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
🔶علیکم #بالقصد...🔶 امیرالمومنین علیه السلام : «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّهِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّهِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَه؛ انحراف به‌ راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و #میانه جاده وسیع حق است . کتاب خدا و آیین رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) همین راه را توصیه می‌کند و سنت پیامبر (صلی‌الله علیه و‌آله وسلم) نیز به همین راه اشاره می‌کند و سرانجام همین جاده ترازوی کردار همگان است و راه هم بدان منتهی می‌شود.» 📌#نهج_البلاغه، خطبه 16 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ آخرین آرزو عشق او به خانم (سلام الله علیها) بیشتر از این حرفها بود که به زبان بیاید، یا قابل وصف باشد، یکبار بین بچه‌ها گفت: دوست دارم با ، اسم مقدس مادرم ( سلام الله علیها) رو بنویسم. به هم نگاه کردیم. نگاه بعضی‌ها تعجب زده بود؛ اینکه می‌خواست با بنویسد، جای سؤال داشت. 🇮🇷 همين را هم ازش پرسیدم؛ قیافه‌اش محزون شد، گفت: یک صحنهٔ همیشه قلب منو آتیش می‌زنه! با شنیدن اسم ، حال بچه‌ها از این رو به آن رو شد. خودش هم منقلب شد و با صدای لرزان ادامه داد: اون هم وقتی بود که (علیه السلام) خون (علیه السلام) رو به طرف آسمان پاشیدند و عرض کردند: خدایا قبول کن؛ من هم دوست دارم با همین خون گلوم، اسم مقدس رو بنویسم تا عشق و ارادت خودم رو ثابت کنم. 🇮🇷 بعدها هم چند بار دیگر هم این را گفت. ولی توی چند تا عملیات که همراهش بودم خواسته‌اش عملی نشد. توی عملیات باهاش نبودم، اما وقتی شنیدم مجروح شده، تشویش و نگرانی همهٔ وجودم را گرفت، بچه‌ها می‌گفتند؛ تیر خورده به گلوش. 🇮🇷 احتمال دادم شده باشد، همین را به شان گفتم، گفتند؛ نه، الحمدلله زخمش کاری نبوده. پرسیدم چطور؟ گفتند؛ ظاهرا گلوله از فاصلهٔ دوری شلیک شده وقتی به گلوی حاجی خورده، آخرین حدود بردش بوده. 🇮🇷 یکی از بچه‌ها پی حرف او را گرفت و گفت: بالاخره آرزوی حاجی برآورده شد؛ من خودم دیدم که روی یک تخته سنگ با همون خونی که از گلویش می اومد، اسم مقدس رو نوشت. اتفاقا آن روز قسمت شد وقت تخلیه مجروحها، رو ببینم. روی برانکارد داشتند می‌بردنش. نیمه بیهوش بود و نمی‌شد باهاش حرف بزنی، ولی زخم روی گلو رو خیلی واضح دیدم، و اثر خون روی انگشت سبابه دست راستش را. 🇮🇷 به بیمارستان که رسیده بود، امان نداده بود زخمش خوب شود، بلافاصله برگشت منطقه، چهره‌اش شور و نشاط خاصی داشت. با خوشحالی می‌گفت: خدا لطف کرد و دعای من مستجاب شد، دیگر غیر از هیچ آرزویی ندارم. منبع: . کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‌🔶رعایت اولاد هم بر والدین واجب است🔶 همانطوری که نیکی و احسان و رعایت ادب و احنرام به والدین بر اولاد واجب است، همچنین حقوقی را که برای اولاد بر عهده پدر و مادر واجب است اگر رعایت نکنند قطع رحم کرده اند. زیرا پس از والدین نزدیکترین ارحام به شخص اولاد اوست و قطع رحم از بزرگترین گناهان کبیره است. همانطور که اولاد در اثر ترک ادای حقوق به والدین به آثار وخیمه عقوق مبتلا میشوند، همچنین والدین هم در اثر ترک حقوق اولاد به آثار وخیمه آن مبتلا خواهند گردید. چنانچه از پیامبر صلوات الله علیه و آله هم روایتی بدین مضمون رسیده است.(قال رسول الله یلزم الوالدین من العقوق ما یلزم الولد لهما من عقوقهما) ♦️یکی از امور مهمی که رعایت آن بر والدین فوق العاده لازم است، آنست که سعی کنند کاری نکنند که اولادشان مبتلا به عقوق آنها گردند! مثلا کار های سخت از آنها نخواهند که اولاد در اثر سختی آن از زیر بار اطاعتشان شانه خالی کرده و در نتیجه عاق والدین شوند؛ یا مثلا زیاد ایراد گرفتن در گفتار و کردار فرزند که غالبا به ترک ادب نسبت به والدین منتهی میگردد، و همچنین ترک محبت نسبت به او که در نتیجه فرزند هم عکس العمل نشان میدهد، باید ترک گردد. بلکه وظیفه والدین است که فرزندشان را به انجام این واجب مهم الهی؛ یعنی نیکی و ادب نسبت به والدین کمک و همراهی نمایند و از روی مهر و شفقت او را از عاق شدن باز دارند؛ مثل اینکه لغزش هایش را نادیده بگیرند و احسان واطاعتش را هر چند ناچیز باشد، پذیرفته و سپاسگزاری نمایند و درباره اش در حضور و غیاب او دعا نمایند. 📌، 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
‌حاج محمداسماعیل دولابی(ره) " #حسن_ظن چیز خیلی بزرگی است. اصلا خداوند در قرآن، سوءظن را نهی کرده است. خال صورت، صورت را زیبا می کند. اگر در زندگی خال سیاهی دیدی، برای نشان دادن آن سفیدیهاست. همانطور که شیرینیهای زندگی را می خورید، ترشیهای آن را هم بخورید." -------------------------------- 📒 کتاب طوبای محبت۱، ص ۱۳۹ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
استاد فیاض بخش : اگر شب قدر ، شب نزول قرآن است ، روز عرفه ، روز صعود دعاست. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز عرفه و عید قربان #استاد_فروغی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar