صوتی زیارت عاشورا مهدی سماواتی «لبیک یاحسین» الهم الرزقنازیارت الحسین علیه السلام فی الدنیاوشفاعت الحسین علیه السلام فی الاخره امین یارب العالمین الهم عجل لولیک الفرج 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

🔴 معده درد و اربعین (۲) ♻️ کسی که معده درد داره، چه تدابیری در اربعین لحاظ کنه که دچار مشکل نشه؟ 🔹 اگر دردِ معده ناشی از افزایش حرارت و خالی بودن معده باشد، باید مواردی که حرارت را تعدیل میکند، مانند سیب درختی و شربت‌های طبیعی که ترش‌مزه و لعاب‌دار هستند، را استفاده کنند. 🔸 اگر دردِ معده ناشی ازسردی است، میتوان یک قاشق غذاخوری ارده یا عسل مزه‌مزه کند، و یا چند دانه خرما تناول کند. ✍ استاد صادقیان ادامه دارد ...

🔴 گرمازدگی و اربعین (۳) ♻️ کسی که زودگرمازده می‌شه، چه تدابیری در اربعین لحاظ کند که دچار مشکل نشه؟ 🔹 از خوردن چیزهای چرب، شور، تند و شیرین خودداری کند و ترجیحاً از ترشیجات مثل آبغوره، آبلیمو، و دوغ ترش استفاده کند. 🔸 در مسیر پیاده‌روی، از غذاهایی استفاده کند که هم لطافت دارد و هم ترش‌مزه است، مثل ماست، دوغ. به هیچ عنوان کباب نخورد، چراکه همه توان بدن باید صرف هضم آن شود و دیگر توانایی برای پیاده‌روی نخواهد داشت و در صورت تمایل زمانی میل کند که بخواهد سه ساعت پس از مصرف بخوابد. ✍ استاد صادقیان ادامه دارد ... 🚨

🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 بدون تو_هرگز 31 " مهمانی بزرگ" 🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... ☺️ 💢 اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ... 🔷بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... 🔸همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ... 💢 پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ... زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... 😢 🔸مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ... یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم .... و یکی محکم زدم پشت دست مریم... 🔺نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ... 🔺 توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ... قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ... 🔸بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد ...😢 📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"

کاشکی‌کربلا،باشه‌تو‌ایوون‌طلا‌... 🎙محمدرضا_هلالی «لبیک یاحسین» استودیویی فوق العاده صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌

سوره واقعه: اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً شبتون‌بہ‌زیبـایۍلبخند‌امـام‌زمـان🌙 التماس‌ دعای شهادت❤️ شبتون‌مھدوۍ . . .💚🌱!🙏