تيموتي .
روز 79: - فکر کردن - ابر - نور - گیاه - گوشی - اهنگ
روز 80:
- قهوه
- مدرسه
- بی حوصلگی
- انار
- غذا
- کیکو ابمیوه
- ابر
- صدای پرستوها
- غروب خورشید
- نور
- حمام
- درد پا
- خنده
هیچچیز راحتم نمیکند!
نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها، نه فیلمها، نه لباسهایی که تازه خریدهام.
نمیدانم چهکار کنم.
بروم و سرم را به درختها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم، نمیدانم..
تيموتي .
من آدم گوشهگیری هستم، از مردم میگریزم؛ دوست دارم مدتی در همان گوشهای که نشستهام باقی بمانم. نمی
وقتی چیزی مرا رنج میداد، در مورد آن با هیچکس حرفی نمیزدم. خودم در موردش فکر میکردم، به نتیجه میرسیدم و به تنهایی عمل میکردم. نه اینکه واقعا احساس تنهایی بکنم؛ بلكه فکر میکردم که انسانها در آخر باید خودشان، خودشان را نجات دهند.
- هاروکی موراکامى