وسط خیابانی یک خیابان کلاسیک وارد شدم
ک دست فروشی نون تازه و خوش عطر
و راه رفتن خودم را ادامه دادم
و رسیدم به دست فروشی ک میوه جات
تازه و خوش عصر و خوش مزه
ک صاحب آن یک عدد سیب به من داد
طعم را چیدم فوق العاده ست
چند کیلو خریدم!
و راه رفتم وسط خیابان ادامه دادم
وسط راه رفتنم نمنم باران شروع شد
حس فوق العاده ای داره
چتر خودم را گرفتم راه خودم
ادامه دادم و به یک شیرین سرای رسید
وارد شدم و با لبخند کوچک و کلاسیک
چند حلوای خوش طعم و کاکائویی خریدم
و راه خودم با چترم ادامه دادم:)
به یک منظره ای رسیدم یک صندلی با دریاچه ای دور ان فضای سبز هس فرش گذاشتم و چایی داغ و میوه ک خریدارم و حلوای کاکائو ک از شیرین سرای ک گرفتم گذاشتم
کتاب کلاسیک مورد علاقه ای خودم ک ورقه ای هان بوی آرامش میده دراومدم
و شروع به خواندن کردم
با حال خوب خودم و حلوای کاکائو موردعلاقه ام و چایی داغ حال کردم
روح آرامش مطلع کرد و به فضای دور خودم اندکی نگاه کردم و هوای نمنم بارانی به ریه های خودم نشست و کتاب خودم ادامه به مطالعه دادم:)
قصـه خـیالـی مـن امـیدوارم خـوشـتون بیـاد
تـیمـوتی
تيموتي .
وسط خیابانی یک خیابان کلاسیک وارد شدم ک دست فروشی نون تازه و خوش عطر و راه رفتن خودم را ادامه دادم
امیدوارم خوشتون بیاد
خودم نوشتمش با استفاده خیال پرداز خودم:)
شبتون خوش
تیموتی