میگفت تو جامعهای که برای پسندیده شدن پسوند تر و ترین رو باید یدک بکشیم، درسخونتر، باهوشتر، موفقتر و الی آخر، یا اصلا بین مردمی که معمولی بودن یه ضعفه، تو خودتو حفظ کن و از این اپیدمی خلاص! یادت باشه همین که یه آدم معمولی سالم باشی، همین که انسان کافی خودت باشی، یعنی داری مسیرو درست میری. تو بیا و قول بده خودت واسه خودت تعیین کنی که کجا جای توئه با خوشترین حال...
ولی بیا قول بدیم تو این روزای تاریک، اون بارقهی نور و امیدی باشیم که به آدما دلگرمی میده و ته دلشونو هر چند کوتاه، ولی خوش میکنه...
هر چه محبت دارى نثار دوستت كن، اما هر چه اطمينان دارى به پاى او نريز.
[ آقا مرتضی علی (ع) ]
هدایت شده از [ تینـو ]
یلدا فقط دور هم جمع شدن و خوردن و خندیدن نیست !
باید یک دقیقه بیشتر فکر کنیم به فلسفه ی این دور هم بودن ...
یک دقیقه بیشتر خدا رو شکر کنیم واسه نعمتاش ... واسه سلامتی مون !
یک دقیقه بیشتر دست دراز کنیم سمت درگاهشو بازم بشیم همون سائل پر روی همیشگی که بیشتر تر نعمت میخواد ! مرحمت میخواد ...
یک دقیقه بیشتر به یاد کسایی باشیم که خیلی سال پیش سرخی خونشون رو فدا کردن واسه مایی که تو امنیت و ارامش بشینیم و به سرخی انار یلدا ها چنگ بزنیم ...
یک دقیقه بیشتر ارزو کنیم یه شب جمعه ی بین الحرمین رو ...
یک دقیقه بیشتر بندگی کنیم !
یک دقیقه بیشتر راضی باشیم به رضای خدا !
و یک دقیقه بیشتر انتظار بکشیم
انتظار اون بابای خیمه نشین ...
اون غریب ترین حبیب ...
اون مخاطب یلدا ترین شبهای عالم ...
شب های انتظار !
و یک دقیقه بیشتر بگیم عجل لولیک الفرج رو ...
حتی یک دقیقه بیشتر زل بزنیم به خوشگلیای بیت به بیت حضرت حافظ و ته ته دلمون ارزو کنیم که کاش
یوسف گمگشته باز اید به کنعان ...
اصلا دلبرترین قسمت یلدا نشینی همینه که بدون نیت باز کنی دیوان حافظ و ببینی خودش چی میگه !
که موضوعی تو ذهنت در نظر نگیری و منتظر بشی خودش واست نیت کنه :)
که از خدا میخوام به واسطه ی قرانی که از بر بود
واستون چیزای خوب خوب بخواد !
الهی
الهی
الهی
جمعتون همیشه جمع و
قندون لباتون پر از قند و
خونه ی دلاتون همیشه گرم و
یلداتون خوش :)
«الهی، تویی که در دلتنگیها تنها به تو روی میآورم و تویی که در شداید تنها به تو امید میبندم و تویی که در آنچه بر من نازل میشود، پشتوانه و سلاح من بودهای. چه بسیار روی نمود هُمومی که قلب در آن به ضعف میگراید و حیله بریده میشود و دوست کناره میگیرد و دشمن زبان به شماتت میگشاید، و من با اشتیاقی که مرا از غیر تو باز میداشت، کار را به تو واگذار کردم و شکوِه پیش تو آوردم و تو آن غصهها را زُدودی و گره از کار فروبستهٔ من گشودی و مرا کفایت کردی. پس تویی ولیّ همهٔ نعمتها و مُنتهای همهٔ رغبتها.»
[ فتح خون، سید مرتضی آوینی ]
«ای مردم، آفریدگار تعالی دنیا را آفرید تا خانهٔ فنا و زوال باشد و دم به دم بر اهلش دیگرگون شود. اینچنین، مغرور و فریفته است آنکه بدان غرّه شود و شقی است آنکه مفتونِ آن گردد. زنهار! نفریبد شما را، که میبُرد رشتهٔ امیدِ آن را که به او تکیه کرده است و دستِ طمعِ آن را که در او طمع ورزیده.»
[ فتح خون، سید مرتضی آوینی ]
و از آن روز، دیگر آتش بر یاران حسین سرد و سلامت است و تیرها پیکهای بشارتی هستند به بهشت. تیرها میبارند... تا بین ما و حیات دنیا را، هر چه هست، ببرند و رشتهٔ توکل ما را محکم کنند و ما را به یقین برسانند و سرّ آنکه آتش بر ابراهیم گلستان میشود نیز یقین است. اگر تو نیز یقین کنی که آتش بیاذن خالق آتش نمیسوزاند، بر تو نیز سرد و سلامت خواهد شد.
[ فتح خون، سید مرتضی آوینی ]