🔰 #امام_خمینی (رحمهالله):
🍃 سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت بپا خاست و از ناچیز بودن عِدّه و عُدّه به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد و کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فریاد «هیهات منّاالذِّلَّةُ»اش را به گوش حق طلبان رساند.
صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص۸۷
👊 @tmersad313 💥
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آیا با پیوستن به #cft از لیست سیاه خارج می شویم؟
«جبرائیلی» کارشناس اقتصاد سیاسی پاسخ می دهد..
👊 @tmersad313 💥
محمود صادقی:
"قرآن کریم: چه بسا از چیزی بدتان بیاید و آن برای شما خیر باشد. تحریم های ظالمانه خیری بزرگ برای کاهش وابستگی کشور به نفت است؛ دستگاههای مختلف به جای لابی کردن با مقامات و نمایندگان، کسری بودجه را به خیری بزرگ برای افزایش بهره وری تبدیل کنند. گرفتن بودجه با لابی ظلمی مضاعف است."
همان جماعتی که تحریمهای پیش از #برجام را بلای آسمانی معرفی میکردند و حامیان مقاومت و ایستادگی در برابر آنها را رانتخوار و کاسب #تحریم میخواندند، امروز تحریمهای پسابرجام را بر اساس قرآن حکیم، رحمت الهی میخوانند! اینها از جماعت "یومن به بعض و یکفر به بعض" منافقتر نیستند؟!
👊 @tmersad313 💥
#مهم_نشر_دهید
@tmersad313
🔎 #اسناد ارتباط برخی خبرنگاران رسانه های #اصلاح_طلب با #بیگانگان در مستند «خارج از دید ۲» فاش میشود📍
🔥 #مهدی_نقویان ، کارگردان خارج از دید۲» در گفت گو با کیهان:
دو قسمت پایانی این مجموعه که روزهای سه شنبه و چهارشنبه (۱۸و۱۹ دی) روی آنتن خواهد رفت به این مسئله اختصاص دارد. این دو بخش، اسناد و مدارکی درباره پشت پرده #نفوذ در عرصه رسانه را به طور عینی و مصداقی نشان خواهیم داد.همچنین مسائلی درباره رسانههای بیگانه، ماجرای نازنین زاغری، شبکه بیبیسی فارسی و... در این دو بخش، اسنادی به نمایش درمیآید که نشان میدهد برخی از عوامل و خبرنگارهای رسانههایی که اصطلاحا به آنها #اصلاحطلب گفته میشود به شدت درگیر و آلوده مسئله #نفوذ هستند.
📌 حتی فاش میکنیم که سردبیرهای دو #روزنامه مهم این جریان، چه سر و سری با سرویسهای بیگانه دارند. یعنی در این حد مصداقی و اسنادی کار کردیم که ایمیلهای رد و بدل شده آنها با خارج از کشور را نمایش میدهیم.
➕لینک کامل مصاحبه:
https://goo.gl/pDLJAs
#خارج_از_دید
👊 @tmersad313 💥
👊کانال تنگه مرصاد💥
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 شهید_مدافع_حرم شهید_محمدرضا_فخیمی 🕊🌷🕊🌷🕊 تولد : 1370/10/05 شهادت :
بسم رب الشهدا
...لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
#شهید_مدافع_حرم_محمدعلی_خادمی
#تولد: ۱۳۶۰.۵.۱
#شهادت:۱۳۹۴.۶.۲۱
#محل_شهادت_حلب_سوریه
#مصاحبه
#تنگه_مرصاد
@tmersad313
✋✋نیت کنید که مهمان امشب ما حاجت میــده #یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌷 #میزبان امشب ما 👇
#شهیدمدافع_حرم_محمدعلی_خادمی
هست.
#وما همه مهمان این عزیز هستیم✋
🔵 حاجت ها رو اخر شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
#خادمین_کانال_تنگه_مرصاد
#شهید_شهیدت_میکند
#ادمین
سلام وعرض ادب واحترام داریم
خدمت خانواده محترم شهید خادمی
لطفا جهت آشنایی اعضای گروه خودتان را معرفی کنید؟
#همسر_شهید
سلام علیکم حضور دوستان عزیز
همسر شهید مدافع حرم محمدعلی خادمی هستم
#ادمین
جهت آشنایی همسنگران...
لطفا بیوگرافی کوتاهی از شهید بزرگوار بفرمایید؟
#همسر_شهید
شهید محمدعلی خادمی چهار برادر و چهار خواهر دارن ایشون پسر بزرگ خانواده بودن بسیار مهربان و دلسوز
در سال ۸۱ ازدواج کردیم دو فرزند به نامهای نگار و محمد جواد داریم شهید خادمی استاد گچکار بودن در کارساختمان مهارت خاصی داشتن نما رومی سیمانکاری و بقیه کارهای ساختمان رو انجام میدادن
#ادمین
شهید خادمی تا زمان شهادت چندبار سوریه اعزام شده بودند؟
#همسر_شهید
شهید خادمی دوبار سوریه رفتن
#تنگه_مرصاد
@tmersad313
#ادمین
ازنحوه اعزامشون اطلاعی دارید بفرمایید؟
#همسر_شهید
ایشون شاگردان زیادی داشتن که مهاجر بودن
داستان از اینجا شکل گرفت که قبل از جنگ سوریه سالها قبل شهید خادمی بارها خواب جنگ رو میدیدن و برای من تعریف میکردن و میگفتن جنگ میشه و هر دفعه من میگفتم جنگ کجا یه جنگ بوده اونم جنگ دفاع مقدس که تموم شده.
همیشه شهید خادمی میگفتن من میدونم جنگ میشه و خوابشو دیدم
ایشون شاگردان مهاجر زیادی داشتن و از صبح تا شب باشاگرداشون بودن موقع جنگ سوریه به من گفتن این همون جنگی بوده که من دیدن تو خواب
اول فقط صحبت دوستان و شاگرداشونو میومدن خونه تعریف میکردن یواش یواش شروع کردن به صحبت در زمینه اینکه خودشون برن سوریه
من خیلی بهشون میگفتم نباید بره سوریه ولی هر شب با کلی صحبت از سر کارش میومد و تعریف میکرد
رفتیم خونه خواهر شهید خادمی و من موضوع رو اونجا بازگو کردم بلکه خواهر شهید مانع رفتن سوریه بشه
شهید خادمی یه خواهر زاده داشتن ۲۵ ساله به اسم مهدی مهدی وقتی جریان رو فهمید با ذوق و شوق گفت دایی بیا با هم بریم
من یادمه خیلی ناراحت شدم و گفتم کار یاد نده مهدی من آمدم مامانت بگه دایت نره سوریه
#شهید_ایرانی_که_خود_را_افغانی_معرفی_کرد...
رفتیم خونه چند روزی شهید خادمی گرفته بود یه شب خیلی ناراحت بود که حتی با اینکه خسته بود چایی نخورد و گفت مهدی رفت گفتم کجا گفت سوریه
گفت پیشنهاد من بود مهدی لیاقتشو پیدا کرد و واقعا دیدم دلش شکسته بود
گفتم محمد جان ایرانی نمیبرن
گفت شما رضایت بده من میرم
شنیده بودم ایرانی نمیبرن سوریه اجازه دادم و شهید خادمی سریع لباس عوض کرد و رفت
وقتی شب آمد خونه گفت باید عکس ببرم معلوم نیست قبولم کنن
ته دلم خوشحال بودم که نمیره صبح نرفت سر کار و رفت عکس فوری گرفت و رفت گلشهر مسجد برای ثبت نام
وقتی آمد خیلی خوشحال بود خیلی
تو پوست خودش نمیگنجید
گفتم چی شد محمد گفت قبول شدم پرسیدم چطوری
شهید خادمی گفت رفتم گفتم من مهاجرم پدر و مادر ندارم زن و فرزند ندارم تازه از افغانستان آمدم مدارک افغانیمو گم کردم
بهشون گفتم هیچکسی رو تو زندگی ندارم میخوام برم سوریه
قبولم کردن
#خادمین_تنگه_مرصاد
من مات و مبهوت نمیدونستم چی بگم همین که محمد خوشحال بود نمیتونستم چیزی بگم کسی که از همه چیش گذشته بود تا برای دفاع از حرم حضرت زینب بره من چکاره بودم
روز اعزام رسید به شهید خادمی گفتم میری و سالم بر میگردی قول داد بره و سالم برگرده
شهید خادمی خیلی خونگرم بود و مهربون از شاگرداش صحبت کردن مهاجرا رو یاد گرفته بود
روز خداحافظی سختی رو داشتیم تا دم در حیاط رفت و برگشت پیشونی منو بوسید و گفت برام دعا کنید تا سر بلند از این امتحان باشم
رفت سوریه هر روز زنگ میزد و از سوریه زیاد صحبت نمیکرد فقط میگفت زنگ زدم بگم نگرانم نباشید خوبم
یه ماه آموزشی بود و باید دوماه هم سوریه میبود
ولی شهید خادمی چهار ماه سوریه موند دوستایی که سوریه پیدا کرده بود بهش اجازه نمیدادن بیاد ایران
بد از چهار ماه با اسرار من و بچها آمد ایران
شهید خادمی خیلی دوست داشت سید باشه دوستاش سید محمد صداش میزدن
با اینکه سید نبود
#ارسالی_همسر_شهید
#شهید_شهیدت_میکند.
#ادمین
#اگر دعوت کننده زینب س است
سلام برشهادت
از وضعیت شرایط اونجا براتون میگفتن اگر بله بیان کنید ؟؟
#همسر_شهید
شهید خادمی شب رسید ایران دیر وقت بود و به ما نگفته بود میاد میخواست ما رو قافلگیر کنه
وقتی آمد از خوشحالی بچها بالا و پایین میپریدن و شادی میکردن شب قشنگی بود
روی مبل نشست پسرم رو شونهاش رفته بود و دخترم رو پاش نشسته بود من جلو پاش زانو زدم و اشک شوق تو چشمام حلقه زده بود
و خدا رو شکر میکردم و میگفتم خدارو شکر که آمدی دیگه نمیخواد بری
نگاه سنگینی به من کرد و گفت اگر بدونی سوریه چه خبره #پای_پیاده_به_سوریه _میری برای کمک
#اگر_شیعه_بدونه_چه_اتفاقهایی_تو_سوریه می افته همه میرن سوریه
میگفت داعشیها به هیچکس رحم نمیکردن و جزئیات کارشون رو تعریف میکرد
گفتم محمد جان شما جهاد در راه خدا رو انجام دادی بسه دیگه نرو بزار راه برای بقیه باز باشه بقیه هم برن برای شما کافیه