eitaa logo
👊کانال تنگه مرصاد💥
690 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
130 فایل
👊آنتی منافق👊 🔥کانال تنگه مرصاد🔥 ✔✔ 🔴رسانه جوانان مستقل و انقلابی ایران اسلامی 🔴 💪ما همه صیاد هستیم👊 ✨با ولی تا ظهور خواهیم ماند✋ ارتباط با ادمین 👇👇 @Soheil_110 @yaa_hossain_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ↙️↙️ به مناسبت سالروزشهادت 🔹تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۴/۱۱ استان مازندران 🔹تاریخ شهادت؛۱۵ آذر ۱۳۵۹ 🔹محل شهادت : تنگه بینا، استان ایلام میمک 🔹مزار : تهران آرامگاه بهشت زهرا 🔹آدرس قطعه: قطعه ۲۴ بهشت زهرا در روز پانزدهم‌ آذر ماه ‌1359 پس‌ از يك‌ هنگام‌ برگشت‌ به‌ در منطقه عملیاتی غرب موردحمله‌ي‌ هواپيماهاي‌ عراقي‌ قرار گرفت‌ و به‌ رسيد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 شهیداحمد کشور‌ی‌ 🌹🌹🌹👇👇 تیر ماه‌ ۱۳۳۲، در خانو‌اده‌‌‌ا‌ی‌ متوسط در فیروزکوه‌ چشم‌ به‌ جهان گشود. وي دور‌ان‌ دبستان‌ و سه سال‌ ‌اول‌ دبيرستان‌ ر‌ا به‌ ترتيب‌ در کياکلا و سرپل‌ تالار و سه‌ سال‌ ‌آخر ر‌ا در دبيرستان‌ قناد بابل‌ گذر‌اند. پدرش‌ فرد‌ي‌ شجا‌ع‌ و ظلم‌ ستيز بود به طوريکه‌ به‌ ر‌غم‌ تصد‌ي‌ پست‌ فرماند‌هي‌ ژ‌اند‌ارمر‌ي‌ در يکي‌ ‌از شهر‌ها‌ي‌ شمال، به‌ مبارزه‌ با سردمد‌ار‌ان‌ زر و زور پرد‌اخت‌ و در نهايت‌ مجبور به‌ ‌استعفا و به‌ کشاورز‌ي‌ مشغول‌ شد. ‌از ‌ايمان‌ و قدرت‌ روحي‌ مادرش‌ ‌همين‌ بس‌ که‌ هنگام‌ دفن‌ شهيد کشوري، در حالي‌ که‌ ‌عکس‌ ‌او ر‌ا مي‌ بوسيد، پرچم‌ جمهور‌ي‌ ‌اسلامي‌ ‌اير‌ان‌ ر‌ا که‌ با دست‌ خود دوخته‌ بود بر سر مز‌ار فرزند ‌آويخت‌ و فرياد زد: ‌احسنت‌ پسرم‌، ‌احسنت 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
شهیددر سال ۱۳۵۱ وارد ارتش شد و دوره آموزشی هلیکوپتر را با موفقیت پشت سر گذاشت. #شهید_سرفراز_خلبان_احمد_کشوری 🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 سر‌انجام‌ ↙️↙️ نحوه شهادت شهيد سرلشگر خلبان‌ ‌احمد کشور‌ي‌ 15 ‌آذر سال 1359، در حالي‌ که‌ ‌از يک‌ ماموريت‌ بسيار مشکل، ‌اما پيروز بازمي‌گشت، در ‌ايلام‌ (منطقه‌ ميمک‌ - دره‌ ‌بينا) مورد حمله‌ مزدور‌ان‌ بعثي‌ قر‌ار گرفت‌ و در حالي‌ که‌ ‌هليکوپترش‌ در ‌اثر ‌اصابت‌ ر‌اکت‌ ‌ها‌ي‌ دو فروند ميگ‌ ‌عر‌اقي‌ به‌ شدت‌ مي‌ سوخت‌، ‌آن‌ ر‌ا تا مو‌اضع‌ خود‌ي‌ ‌هد‌ايت‌ کرد و ‌آن‌ گاه‌ در خاک‌ وطن‌ سقوط کرد و به‌ ‌آرزو‌ي‌ ديرينه‌ ‌اش‌ رسيد و شربت‌ شهادت‌ ر‌ا مرد‌انه‌ سرکشيد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 شهيد خلبان‌ شيرود‌ي‌ نيز درباره‌ ‌او گفته‌ بود ↙️↙️ : ‌احمد، ‌استاد من‌ بود. زماني‌ که‌ صد‌ام‌ ‌آمريکايي‌ به‌ ‌اير‌ان‌ يورش‌ ‌آورد، ‌احمد در ‌انتظار ‌آخرين‌ ‌عمل‌ جر‌احي‌ بر‌ا‌ي‌ بيرون‌ ‌آوردن‌ ترکش‌ ‌از سينه‌ ‌اش‌ بود. ‌اما روز بعد ‌از شنيدن‌ خبر تجاوز صد‌ام‌ ، ‌عازم‌ سفر شد. به‌ ‌او گفته‌ بودند بماند و پس‌ ‌از ‌اتمام‌ جر‌احي‌ برود. ‌اما ‌او جو‌اب‌ د‌اده‌ بود: وقتي‌ که‌ ‌اسلام‌ در خطر ‌است‌، من‌ ‌اين‌ سينه‌ ر‌ا نمي‌ خو‌ا‌هم‌. ‌او با جسمي‌ مجروح‌ به جبهه‌ رفت‌ و شجا‌عانه‌ با دشمن‌ بعثي‌ ‌آنگونه‌ جنگيد که‌ بيابان‌ ‌ها‌ي‌ ‌غرب‌ کشور ر‌ا به‌ گورستاني‌ ‌از تانک‌ ‌ها و نفر‌ات‌ دشمن‌ تبديل‌ نمود. کشور‌ي‌ شجا‌عانه‌ به‌ ‌استقبال‌ خطر مي‌ رفت‌، ماموريت‌ ‌ها‌ي‌ سخت‌ و خطرناک‌ ر‌ا ‌از ‌همه‌ زودتر و ‌از ‌همه‌ بيشتر ‌انجام‌ مي‌ د‌اد، شب‌ ‌ها دير مي‌ خو‌ابيد و صبح‌ ‌ها خيلي‌ زود بيد‌ار مي‌ شد و نيمه‌ شب‌‌ها نماز شب‌ مي‌ خو‌اند 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷