eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
109.1هزار عکس
119هزار ویدیو
4.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 امام خمینی(ره):من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد/پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیب نبیند. از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد . . . و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری با هم مجلسان خود رفتار و همه کوشا باشند که قوانین، خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نائل آیید        🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 زندگینامه شهید «سعید قهاری سعید» شهید شاخص سال 96 استان همدان در آستانه سال جدید شهید «سعید قهاری سعید» به عنوان شهید شاخص سال 96 استان همدان معرفی شد. به گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، شهید «سعید قهاری سعید» به عنوان شهید شاخص سال 96 استان همدان معرفی شد. زندگینامه شهید «سعید قهاری سعید»: سعيد قهاري‌سعيد فرزند حسين‌علي متولد پنجم فروردين ماه 1331 در خانه‌اي با صفا و آغشته به عشق و نور الهي و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) در روستاي چنار عليا شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان به دنيا آمد. از همان زمان طفوليت كه نواي روحاني اذان و اقامه را در گوش خود با تمام احساس لمس كرد زمينه مبارزه با نفس را در وجود خود فراهم نمود. پدر و مادر وي انسان‌هايي آزاده در مسير ولايت و تبعيت از امامت و عامل و معتقد به اصول و فروع دين بودند. در سن 6 سالگي در روستاي محل تولد به منظور فراگيري درس مشغول تحصيل شد و دوران ابتدايي را با كسب نمرات بالا به اتمام رساند، از آنجا كه روستاي ياد شده فاقد مدرسه راهنمايي بود براي ادامه تحصيل، خانواده مجبور به ترك وطن و عزيمت به شهر همدان شدند. پس از كوچ به شهر همدان سعيد در مدرسه عطار نيشابوري همدان ثبت نام و ادامه تحصيل داد. در طي مدت تحصيل با تلاش شبانه‌روزي ضمن كمك به والدين خود در مسجد محله همراه پدر به كسب علوم قرآني در محضر شريف مرحوم آيت الله ملاعلي همداني پرداخت و با بهره‌گيري از كرامات ايشان كسب فيض نمود. پس از گذراندن دوره راهنمايي در سال 1351 به خدمت سربازي اعزام شد. از آنجاكه براي حركت و مبارزه به دنبال حجت شرعي بود، ضمن مشورت با بعضي افراد صاحب نظر، دو سال از عمر شريف خويش و نه به عنوان سرباز ارتش طاغوت بلكه تحت عنوان يك سرباز مكتبي، آن هم با نيت خدمت به ميهن و كسب رضاي حق تعالي سپري نمود. در سال 1353 پس از خاتمه خدمت مجدداً ادامه تحصيل داد و با آگاهي از جلسات انقلابيون در سال‌هاي 54 و 55 تلاش مستمر خود را در راه به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي در كنار روحانيون برجسته همدان و ديگر مبارزان يك‌دل و يك صدا شروع كرد. به گونه‌اي كه در طول اين مدت چندين بار توسط عمال رژيم طاغوت دستگير و متحمل شكنجه‌هاي روحي و جسمي بسيار شد. در سال 1356 با اوج گرفتن جريانهاي نهضت اسلامي به رهبري امام راحل (ره) با فروش يك دستگاه خودروي وانت كه تنها منبع تأمين معاش خانواده‌اش بود براي مبارزه با رژيم طاغوت اقدام به خريد يك قبضه اسلحه ژ 3 با 9 خشاب به مبلغ 24/300 تومان نمود و بارها و بارها تا سرحد شهادت در مبارزه با طاغوت پيش رفت. اين اسلحه تا سال 1374 نزد وي بود تا اينكه پس از صدور فرمان رهبري سلاح شخصي خود را در قبال اخذ رسيد تحويل تسليحات لشكر 3 ويژه شهداي اروميه نمود. با ظاهر شدن نشانه‌هاي پيروزي مردم به رهبري امام عزيز سر از پا نشناخته و هر كجا كه احساس نياز مي‌كرد به عنوان كسي كه آموزش‌هاي نظامي را در دوران سربازي و مراكز آموزشي فراگرفته بود حاضر مي‌شد. سرانجام دوران ستم شاهي، ظلم و بي‌عدالتي از كشور اسلامي رخت بر بست
انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد. و ايشان با شناختي كه از جريان‌هاي فكري و سياسي داشت در مقابله با منافقين و ملي‌گراها كه در آن زمان براي مبارزه با نظام نوپاي اسلامي قد علم كرده بودند از هيچ كوششي فروگذار نكرد و پس از تشكيل كميته انقلاب وارد كميته شد. تا اينكه پس از چندي كه تعدادي از بچه‌هاي همدان به منظور راه‌اندازي سپاه پاسداران همدان مقدمات كار را فراهم آوردند ايشان نيز به عنوان عضوي از اين بزرگواران ايفاي نقش نمود و به عنوان يكي از هسته‌هاي اوليه تشكيل دهنده سپاه همدان مفتخر به پوشيدن جامه سبز پاسداري در اوج جواني شد. همزمان با شروع فتنه و آشوب ايادي استكبار در كردستان به اتفاق تعدادي از برادران سپاه به منظور مقابله و رويارويي با ضد انقلاب و دفاع از حيثيت نظام به منطقه اعزام و در جريان درگيري با ضد انقلاب در منطقه دهگلان و قروه سنندج مجروح و براي بستري شدن و مداوا به بيمارستان همدان منتقل گرديد. در سال 1358 با لبيك به نداي امام عزيز براي نجات پاوه از چنگال كومله و دموكرات به پاوه عزيمت كرد و تا آخرين لحظات درگيري و بازپس‌گيري شهر پاوه در كنار شهيد سرافراز اسلام «شهيد چمران» به نبرد با دشمن پرداخت. حضور در كنار شهيد چمران به عنوان نقطه عطفي در زندگي وي به حساب مي‌آيد. در سال 58 پس از صدور فرمان تاريخي امام خميني(ره) مبني بر تشكيل بسيج مستضعفين از سوي مسئولين وقت سپاه مأمور راه‌اندازي و سازماندهي واحد بسيج مستضعفين در استان همدان شد و به لطف خدا موفق گرديد خدماتي در خور تحسين ارائه نمايد به گونه‌اي كه ظرف 6 ماه فعاليت انجام شده جمعيتي قريب به 15 هزار نفر از بهترين جوانان انقلابي و پرشور همدان و 5 هزار نفر از خواهران را كه عصاره انقلابي و پوينده همدان بودند را جذب بسيج نمود. در سال 1359 بنا به تشخيص و صلاحديد فرماندهي وقت سپاه منطقه همدان پس از شكل‌گيري بسيج، مسئوليت فرماندهي سپاه نهاوند به ايشان محول شد. در اين مدت با كمك و همكاري صادقانه شهيد حجت الاسلام حيدري امام جمعه نهاوند و شهيد طالبيان در كوتاه‌ترين زمان ممكن توانست سپاه نهاوند را راه‌اندازي نمايد. با توجه به اينكه قبول مسئوليت جديد با تجاوز رژيم بعثي به مرزهاي ايران اسلامي همزمان گرديد با حفظ سمت مسئوليت پشتيباني نيرويي محور دزلي مريوان را قبول كرد و به طور متناوب به منظور انجام وظيفه الهي و اداي تكليف آنچه را كه در توان داشت ارائه نمود. حسب دستور سردار شهيد محمد بروجردي فرمانده وقت غرب توفيق همسنگري با سردار جاويد الاثر «حاج احمد متوسليان» نصيبش گرديد و موفق به كسب فيض و بهره‌گيري از فضائل اخلاقي و معنوي اين اسوه تقوا و اخلاق شد. با توجه به اشتياق و استقبال پاسداران و بسيجيان جان بر كف نهاوند در راستاي حفاظت از دستاوردهاي انقلاب و حراست از كيان اسلامي مسئوليت پدافند و دفاع از محور قراويز در شهرك المهدي سرپل‌ذهاب به سپاه نهاوند واگذار شد و در طول مدت تصدي سپاه نهاوند، خدمت صادقانه‌اي داشت. در سال 1361 بنا به تأكيد و توصيه شهيد «بروجردي» سپاه نهاوند را تحويل داده و با توجه به حضور گسترده ضد انقلاب در منطقه سنقر كليايي و نا امن بودن منطقه و حساسيت خاص و ويژه منطقه از نظر جغرافيايي و سهل‌الوصول بودن منطقه از نظر دستيابي به مراكز استانهاي همدان، كرمانشاه و ... براي ضد انقلاب، مسئوليت منطقه به ايشان واگذار شد. وي پس از حضور توانست با استفاده از توان و تجربه و استعداد نيروهاي بومي منطقه تمامي حركات ضد انقلاب را زير نظر بگيرد و با استفاده از اندوخته‌هاي انقلاب و جنگ موفق شد سازماني منسجم و پويا با عنوان گردان 207 شهيد بهشتي را ايجاد نموده و چندين پايگاه عملياتي در قالب گروهان‌هاي مستقل را راه‌اندازي نمايد. ثمره اين كار انهدام كامل هيزبيستون به فرماندهي دكتر اقبال به استعداد 70 نفر و انجام عملياتهاي مكرر محلي در برابر احزاب منحله كومله بود كه به جهت حضورشان در منطقه 25 نفر از بهترين برادران بسيجي و پاسداران بومي را به شهادت رسانده بودند. رشادت و پايمردي جوانان غيور و رشيد منطقه و استمرار عمليات‌ها، بساط ضدانقلاب را براي هميشه در هم پيچيد و امنيتي پايدار و آسايش هميشگي در منطقه حكم‌فرما گرديد. وي در يكي ديگر از همين سلسله عمليات‌ها توسط سفا‌ك‌ترين انسانها براي بار دوم مجروح شد كه پيام فرماندهي وقت كل سپاه، سردار رضايي خطاب به وي حكايت از عمق حساسيت منطقه و زحمات و تلاش‌هاي انجام گرفته برادران در اين منطقه از خاك عزيز كشورمان ايران را دارد. پس از اين جريانات و موفقيت‌هاي حاصله، ضد انقلاب حضور خود را كمرنگ و از آن پس به صورت تيم‌هاي 2 يا 3 نفره صرفاً براي انجام كارهاي سياسي مراجعه مي‌كردند. در اواخر سال 1362 همزمان با اجراي طرح بزرگ فراخواني لبيك يا خميني(ره) به اتفاق چند صد نفر از برادران بسيجي و پاسداران شهرستان سنقر در قالب يك تيپ عملياتي به منطقه چنگوله اعزام شد
پس از مهيا شدن مقدمات انجام عمليات والفجر 5 ايشان با مسئوليت رئيس ستاد لشكر الزهرا (س) انجام وظيفه نمود. در سال 1363 پس از عمليات والفجر 5 با نظر سنجي انجام گرفته توسط مسئولين وقت و تأييد و گواهي تعدادي از مسئولين و صاحب‌نظران مبني بر ايجاد يك امنيت پايدار و هميشگي و نظر به عدم حضور ضد انقلاب در منطقه، از سمت فرماندهي سپاه سنقر به سمت فرماندهي سپاه جوانرود منصوب شد. در منطقه امنيتي جوانرود كه قريب 900 كيلومتر مربع مساحت را در برداشت، پيشاپيش نيروهاي رزمنده حركت كرد و موفق شد با همت والاي عزيزان بومي (پيش‌مرگان كرد) مناطق و روستاهاي آلوده را از لوث وجود ضد انقلاب پاكسازي و با استقرار در محورهاي عملياتي، خطوط پدافندي تيپ ابوذر را تشكيل و با اعزام گردان‌هايي به مناطق عملياتي جنوب افتخار شركت در عمليات كربلاي 5 را پيدا كرده و در جريان عمليات مزبور مجدداً مجروح شد. به عنوان يكي از فرزندان امام راحل و دوستداران واقعي انقلاب آنگونه كه در خور شأن و منزلت نظام مقدس جمهوري اسلامي بود با الگو گرفتن از شهيد والامقام محمد بروجردي با نيروهاي اهل سنت معاشرت داشت. پس از مداواي مجدد مجروحيت حاصله در عمليات كربلاي 5 بنا به تشخيص و صلاحديد برادر ايزدي فرماندهي منطقه غرب (نجف) با حفظ سمت فرماندهي سپاه جوانرود و تيپ ابوذر به سمت فرماندهي سپاه پاوه و تيپ مستقل 212 حمزه سيدالشهدا منصوب و در طول تصدي يگان ياد شده موفق به شركت در خطوط عملياتي و محورهاي منطقه و انجام چندين عمليات بر روي مقرهاي حزب منحله دموكرات در طول خطوط مشترك با كشور عراق و عمليات والفجر 10 شد. پس از اتمام عمليات والفجر 10 به جهت نياز به كسب علم با موافقت مسئولين مربوطه در دوره سوم دافوس سپاه شركت و پس از طي دوره موفق گرديد در يكي از مديريت‌هاي دانشگاه امام حسين (ع) ادامه خدمت نمايد. اما پس از مطلع شدن سردار ايزدي فرمانده وقت نيروي زميني اين موضوع محقق نگرديد و ايشان دستور مراجعت وي به منطقه غرب و مشغول شدن در يكي از يگان‌هاي تحت امر قرارگاه نجف را صادر نمودند و ايشان با بزرگواري اطاعت امر نموده و با مشورت سردار مرتضي قرباني به عنوان جانشين فرماندهي تيپ مستقل 100 انصارالرسول (ص) در منطقه امنيتي اورامات مشغول مي‌شوند. پس از سپري شدن 4 ماه مجدد حسب دستور سردار ايزدي مسئوليت فرماندهي سپاه مريوان به وي محول گرديد و ايشان با احساس وظيفه و توكل برخداوند در سمت فرماندهي سپاه مريوان ظرف مدت يك سال 20 درصد از پايگاههاي منطقه را با استعداد تقريباً 2 هزار نفر نيروي انساني و 80 درصد پايگاه عملياتي را با استفاده از نيروهاي بومي منطقه فعال و عمليات‌هاي متعددي را بر عليه ضد انقلاب انجام دادند و در كنار عمليات‌هاي كوچك در همان سال با انجام عملياتهاي برون مرزي مانند عمليات در منطقه جمه‌رسي و دره شيلر در خاك عراق موفقيت‌هايي را به ارمغان آوردند كه انجام اين چنين عملياتهايي در تضمين امنيت منطقه بسيار مؤثر بود. در زمان انتفاضه عراق به نمايندگي از فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا و تصويب اعضاي شوراي تأمين منطقه مسئوليت كنترل و حفاظت از مرز و ارائه راه‌كارهاي مربوط به نحوه و چگونگي پذيرش مهاجرين كُرد عراقي را پذيرفت و با سعه صدر و رعايت قداست و حيثيت سپاه اين مأموريت را با سربلندي به منصه ظهور گذاشته و به واسطه حسن اعتماد مردم منطقه به عملكرد خوب و شايسته سفيران راستين انقلاب همچون سرداران شهيد محمد بروجردي، احمد كاظمي، محمود كاوه، حاج احمد متوسليان و شهيد ابوعماد و ضرورت نياز منطقه به امر مشاركت در اجراي برنامه‌هاي سرنوشت‌ساز منطقه مسئوليت اجراي پروژه مردم ياري را كه سپاه براي اولين بار در منطقه تجربه مي‌كرد و از سوي سردار هدايت طراحي شده بود پيگيري و با استعانت از درگاه حق تعالي و تبعيت از فرامين فرماندهي معزز كل قوا با غلبه بر قلوب اهالي منطقه روحيه مردم ياري را افزون بخشيده و توانايي آن را داشت كه به عنوان يك پاسدار انقلاب با در نظر گرفتن شرايط حاكم بر منطقه بحث مردم ياري (ركن 5) را توسعه داده و بيش از گذشته مردم را به حقانيت و حقيقت نظام مقدس جمهوري اسلامي آگاه نمايد. كه تداوم اين امر تأثيرات اجتماعي و فرهنگي بسياري را در اذهان و افكار عمومي منطقه بجاگذاشته و به همين دليل با توجه به اهميت موضوع و نتايج خوشايند طرح از سوي فرماندهي نيروي زميني به عنوان پاسدار نمونه انتخاب و مورد تشويق قرار گرفت. در طول دوران تصدي فرماندهي سپاه مريوان موفق شد با اعتماد به نفس و اتكا به قدرت لايزال الهي و با تأسي از سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) طي دو مرحله عمليات انتحاري اقدام به دستگيري و يا انهدام گروه‌هايي از حزب منحله دموكرات و كومله در منطقه از جمله گروه تحت سرپرستي توفيق الياسي و گروه عبدالله نژماري در روستاي کانی‌دینار و بِردِه رِشِه كه هر دو از كادرهاي نظامي و رده بالاي كومله بودند نمود.