eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
78.4هزار عکس
82.7هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
patak-ruz-chaharom-02.mp3
1.15M
در یكی از خطوط درگیری، دشمن به پاتك مذبوحانه‌ای دست زده است. امروز روز چهارم فتح است. دشمن با خیل عظیمی از آهن به مصاف ایمان آمده است و بچه‌ها، همان بچه‌های محله‌ی من و تو، كشاورزهای روستا، طلبه‌های گمنام حوزه‌ها، همان بچه‌هایی كه اینجا و آنجا در مساجد و نماز جمعه مي‌بینی، همان بچه‌ها در برابر تمامیت كفر و ماشین جهنمی جنگش ایستاده‌اند، و تو مي‌دانی كه پیروزی با كیست. تانك‌ها صف كشیده‌اند و پیش مي‌آیند و سربازان دشمن در پناه تانك‌ها؛ و این تمثیل وابستگی انسان به آهن است. بچه‌ها آن‌همه آرام هستند كه بعضی اوقات آدم فراموش مي‌كند كه اینجا صحنه‌ی جنگ است و اینها، این منادیان ایمان و طلیعه‌داران عصر تازه‌ی بشریت، در برابر تمامیت كفر و جنود ابلیس ایستاده‌اند و مي‌جنگند. اینجا صحنه‌ی تحقق تاریخ آینده‌ی بشریت است و انسان اگر غافل نشود، از وجود خویش در اینچنین معركه‌اي‌ سخت به شگفت مي‌آید. بچه‌ها متواضعانه و بي‌غرور مي‌دانند كه نهایت تكامل انسان این است كه وجود خویش را وقف تحقق اراده‌ی الهی كند _ و نه اینكه معاذالله خدا برای تحقق اراده‌ی خویش به تو نیازی داشته باشد؛ نه، هر چه هست باز هم برای توست. شیطان حاكمیت خود را در جهان بر ضعف و ترس انسان‌ها بنا كرده است و این بچه‌ها این مطلب را خیلی خوب از امام خویش آموخته‌اند. اگر نترسی و ضعف خویش را با كمال خلیفة اللهی جبران كنی، شیطان شكست خواهد خورد و اینجا صحنه‌ی تحقق همین معناست. ‌ ‌فریاد تكبیر رزمندگان به نشانه‌ی پیروزی بلند مي‌شود. ‌‌🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷🌷 @tofirmo
در یكی از خطوط درگیری، دشمن به پاتك مذبوحانه‌ای دست زده است. امروز روز چهارم فتح است. دشمن با خیل عظیمی از آهن به مصاف ایمان آمده است و بچه‌ها، همان بچه‌های محله‌ی من و تو، كشاورزهای روستا، طلبه‌های گمنام حوزه‌ها، همان بچه‌هایی كه اینجا و آنجا در مساجد و نماز جمعه مي‌بینی، همان بچه‌ها در برابر تمامیت كفر و ماشین جهنمی جنگش ایستاده‌اند، و تو مي‌دانی كه پیروزی با كیست. تانك‌ها صف كشیده‌اند و پیش مي‌آیند و سربازان دشمن در پناه تانك‌ها؛ و این تمثیل وابستگی انسان به آهن است. بچه‌ها آن‌همه آرام هستند كه بعضی اوقات آدم فراموش مي‌كند كه اینجا صحنه‌ی جنگ است و اینها، این منادیان ایمان و طلیعه‌داران عصر تازه‌ی بشریت، در برابر تمامیت كفر و جنود ابلیس ایستاده‌اند و مي‌جنگند. اینجا صحنه‌ی تحقق تاریخ آینده‌ی بشریت است و انسان اگر غافل نشود، از وجود خویش در اینچنین معركه‌اي‌ سخت به شگفت مي‌آید. بچه‌ها متواضعانه و بي‌غرور مي‌دانند كه نهایت تكامل انسان این است كه وجود خویش را وقف تحقق اراده‌ی الهی كند _ و نه اینكه معاذالله خدا برای تحقق اراده‌ی خویش به تو نیازی داشته باشد؛ نه، هر چه هست باز هم برای توست. شیطان حاكمیت خود را در جهان بر ضعف و ترس انسان‌ها بنا كرده است و این بچه‌ها این مطلب را خیلی خوب از امام خویش آموخته‌اند. اگر نترسی و ضعف خویش را با كمال خلیفة اللهی جبران كنی، شیطان شكست خواهد خورد و اینجا صحنه‌ی تحقق همین معناست. ‌ ‌فریاد تكبیر رزمندگان به نشانه‌ی پیروزی بلند مي‌شود. ‌‌تا این لحظه ما هنوز در نیافته بودیم كه دشمن در میان حلقه‌ی محاصره‌ی ما گیر افتاده است و در همین اثنا صحنه‌ی شگفت‌آوری كه تنها وصف آن را شنیده بودیم در برابر چشمان حیرت‌زده‌ی ما به وقوع پیوست... و بدین‌سان پاتك روز چهارم نیز با زبونی هر چه بیش‌تر دشمن پایان گرفت، عصر ظلمت پایان گرفته است و دیگر کدام قدرتی است که در برابر ایمان تاب ایستادگی داشته باشد.
rah-ghods-az-karbala-01.mp3
1.4M
جبهه‌هاي نبرد ما امروز جايگاه تحقق تاريخ آينده‌ي كره‌ي زمين است و آنچه اين عهد را بر گرده‌ي ما استوار مي‌دارد، پيماني ازلي است كه پروردگار متعال از انسان گرفته است و الحق رزمندگان ما، اين راهيان تاريخ، چه خوب از عهده‌ي اداي پيمان بر آمده‌اند. دوربين فيلمبرداري بسيار ضعيف‌تر از آن است كه بتواند حقيقت اين نبرد را ثبت كند. آن حقيقت شگرفِ تحقق نهايي اراده‌ي حضرت حق كجا مي‌تواند در تصاويري محدود بگنجد؟ بين عكس و صاحب عكس چه رابطه‌اي است؟ اگر اين فيلم‌ها بتواند سخني از حقيقت تاريخ بگويد، در همين حد است و نه بيش‌تر. رزمنده‌اي داخل سنگر نشسته و براي پدر و مادرش نامه مي‌نويسد: مادر جان، شيرت را بر من حلال كن؛ همان شيري كه دهه‌ي اول محرم با اشك‌هاي شوري كه براي تنهايي حضرت زينب مي‌ريختي، درهم مي‌آميخت و در كام من مي‌نشست و جانم را با مهر حسين (ع) پيوند مي‌زد. پدر جان، دست‌هاي پينه‌بسته‌ات را از دور مي‌بوسم. كاش اينجا در كنار هور كه تا افق‌ گسترده است و اكنون رنگ آسمان ابري را به خود گرفته است بودي و اين تلاش عظيم را مي‌ديدي؛ اين بچه‌هاي جهادي را كه «يا علي»گويان پل‌ها را جا به جا مي‌كنند و عكس امام را به نشانه‌ي اينكه در قلبشان جاي دارد بر سينه آويخته‌اند. و آن ديگران را كه لاينقطع با هلي‌كوپتر از راه مي‌رسند و قدم در آن جاده‌اي مي‌گذارند كه به سوي نور، به سوي مطلع عشق گسترده است. و پدر جان، من يقين دارم كه اين همان طريق وسطايي است كه نه به چپ گرايش دارد و نه به راست. 🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷🌷 @tofirmo
جبهه‌هاي نبرد ما امروز جايگاه تحقق تاريخ آينده‌ي كره‌ي زمين است و آنچه اين عهد را بر گرده‌ي ما استوار مي‌دارد، پيماني ازلي است كه پروردگار متعال از انسان گرفته است و الحق رزمندگان ما، اين راهيان تاريخ، چه خوب از عهده‌ي اداي پيمان بر آمده‌اند. دوربين فيلمبرداري بسيار ضعيف‌تر از آن است كه بتواند حقيقت اين نبرد را ثبت كند. آن حقيقت شگرفِ تحقق نهايي اراده‌ي حضرت حق كجا مي‌تواند در تصاويري محدود بگنجد؟ بين عكس و صاحب عكس چه رابطه‌اي است؟ اگر اين فيلم‌ها بتواند سخني از حقيقت تاريخ بگويد، در همين حد است و نه بيش‌تر. رزمنده‌اي داخل سنگر نشسته و براي پدر و مادرش نامه مي‌نويسد: مادر جان، شيرت را بر من حلال كن؛ همان شيري كه دهه‌ي اول محرم با اشك‌هاي شوري كه براي تنهايي حضرت زينب مي‌ريختي، درهم مي‌آميخت و در كام من مي‌نشست و جانم را با مهر حسين (ع) پيوند مي‌زد. پدر جان، دست‌هاي پينه‌بسته‌ات را از دور مي‌بوسم. كاش اينجا در كنار هور كه تا افق‌ گسترده است و اكنون رنگ آسمان ابري را به خود گرفته است بودي و اين تلاش عظيم را مي‌ديدي؛ اين بچه‌هاي جهادي را كه «يا علي»گويان پل‌ها را جا به جا مي‌كنند و عكس امام را به نشانه‌ي اينكه در قلبشان جاي دارد بر سينه آويخته‌اند. و آن ديگران را كه لاينقطع با هلي‌كوپتر از راه مي‌رسند و قدم در آن جاده‌اي مي‌گذارند كه به سوي نور، به سوي مطلع عشق گسترده است. و پدر جان، من يقين دارم كه اين همان طريق وسطايي است كه نه به چپ گرايش دارد و نه به راست. به‌راستي آن اشتياقي كه اين بچه‌ها را به تلاش وا مي‌دارد از كجا آمده است؟ تو هميشه به من مي‌آموختي كه تنبلي كليد همه‌ي بدي‌هاست و من نمي‌فهميدم كه چه چيزي باعث مي‌شود تا يكي تنبل باشد و ديگري نباشد. اين بچه‌ها با تنبلي ميانه‌اي ندارند. تو گويي جان آنان رودي است كه به درياي عظيمي از شور و اشتياق و اراده و عزم و تصميم و صبر وصل است كه تمامي ندارد، و تو مي‌داني كه اين تلاش عظيم براي چيست. غروب شده است. بعضي از بچه‌ها دارند براي يك تك شبانه آماده مي‌شوند، و هنوز آن تلاش عظيم ادامه دارد. يكي از بچه‌ها اذان مي‌گويد و آواي ملكوتي اذان در آن غروب زيبايي كه صبح عدالت جهاني و طلوع حق را در پي دارد، با چه احساس شگفت‌آوري همراه است. آدم حس مي‌كند كه با همه‌ي تاريخ پيوند خورده است.
badr (1).mp3
2.47M
شرح صوتی عملیات ها درآمدی بر 8 سال دفاع مقدس عملیات بدر🔶 🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷🌷 @tofirmo
1_1174598533.m4a
1.07M
🕊🕌🕊🕌🕊🕌پروازتاکربلا.......... حسینی🌹🌹🌹 🌧💧💧💧💧 التماس دعای فرج💠
شهید سیدعلی اکبر حسینی شهادت 1363/12/22 تاریخ خاکسپاری به صورت شهید گمنام 1393/03/04 تاریخ شناسایی هویت شهید 1394/05/29 قسمت نخست سخنان دختر شهید سمیه سادات حسینی، فرزند شهید سید علی اکبر حسینی گفت: به گزارش روابط عمومی شهرداری منطقه هفت مشهد، سمیه سادات حسینی در غرفه خانه شهید نمایشگاه «مشهد فجر آفرین» اظهار کرد: شهید سید علی اکبر حسینی در تاریخ 22/11/ 63 در جزیره مجنون و عملیات حور العظیم بدر در سن 23 سالگی به صورت گمنام به شهادت رسیدند. وی یا بیان اینکه زمان شهادت پدر من تنها دوسال داشتم، افزود: یکی از نکات جالب شهادت پدر همزمان بودن با روزبزرگداشت شهدا (سالروز صدور فرمان امام خمینی مبنی بر تاسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی ) است. فرزند شهید سید علی اکبر حسینی در خصوص پیدا شدن پیکر این شهید بزرگوار اضافه کرد: در اواخر فروردین ماه سال 93 بنده خواب دیدم که دو نفر از بنیاد شهید به منزل ما مراجعه کرده و خبر پیدا شدن پیکر پدر را دادند. وی ادامه داد: بعد از بیدار شدن خواب را برای برادر شوهرم تعریف کردم که گفتند چرا برای مشخص شدن پیکر پدرتان آزمایش دی.ان.ای نمی دهید در همین راستا وبه پیشنهاد برادر شوهرم به همراه برادرم به بنیاد شهید مراجعه کردیم آنجا به ما گفتند، همچین آزمایشی در مشهد و نیشابور گرفته نمی شود و شما باید از طریق تهران اقدام کنید. حسینی تصریح کرد: اواخر اردیبهشت ماه شده بود و بنده از دادن آزمایش دلسرد شده بودم که دوباره در خواب دیدم داخل حسینیه هستم و دوتا تابوت شهید گمنام در آنجا قرار داشت و گفتند آنکه به قبله نزدیکتر است پدر شماست؛ من همینطور که به سمت تابوت حرکت می کردم احساسم عجیب تر می شد. وی ادامه داد: یادم هست در خواب پرسیدم شما که می گوئید این دو شهید گمنام هستند پس از کجا مطمئن اید پدر من یکی از آنها است تا اینکه پرچم را از تابوت برداشتم دیدم روی کفن با خط خوش نوشته شهید سید علی اکبر حسینی، نکته جالب این است که در روز تشیع جنازه نیز بر کفن یکی از شهیدان گمنام نوشته بود یا علی اکبر (ع) که بعد متوجه شدیم این شهید پدر بنده هستند. قسمت دوم سخنان دختر شهید فرزند شهید سید علی اکبر حسینی توضیح داد: چند روز بعد تلفنی با مادرم صحبت کردم وخوابم را برایشان تعریف کردم که گفتند مگر اطلاع ندارید دو تا شهید گمنام را به شهر درود آورند که یک نفر از آنها زمان شهادت و عملیاتش به پدر شما شباهت دارد تا اینکه در روز 3 خرداد سال 93 شهدا را اوردند جهت وداع به مسجد صاحب الزمان (عج) آوردند. وی ابراز کرد: زمانیکه شهید اول را برای وداع آوردند همسرم گفتند این پدر شما هستند، گفتم نه من نسبت به این شهید احساسی ندارم پدر من شهیدی که در طبقه بالا است، همسرم از کادر اجرایی برنامه خواهش کرد تا اجازه دیدن پیکر شهید را به ما بدهند اما گفتند که تا زمان خاکسپاری نمی توان پلمپ تابوت ها را باز کرد. فرزند شهید سید علی اکبر حسینی گفت: بالاخره روز تشییع جنازه که در تاریخ چهارم خردادماه سال 93 برگزار شد و بعد از یک هفته آزمایش دی.ان. ای دادیم و مقرر شد تا 40 روز آینده چواب آزمایش را اعلام کنند. وی ادامه داد: متاسفانه جواب آزمایش بیشتر از 9 ماه طول کشید که من از شدت ناراحتی قاب عکس پدرم را در آغوش گرفتم و گلایه کردم که اگر قرار نبود پیکر شما پیدا شود چرا ما را هوایی کردید؛ همان شب خواب دیدم پدرم روی تپه ای در حال حاضر دفن هستند نشسته بودند و آغوششون را باز کرده و من را در آغوش گرفتند و گفتند، من همینجا هستم نمی گذارم کسی اذیتت کند و از همینجا مواظبت هستم. وی با بیان اینکه بعد از این خواب دیگر اطمینان قلبی پیدا کردم که پدرم پیدا می شود، گفت: بعد از یکسال و سه ماه در روز پنجشنبه مردادماه سال جاری به ما خبر دادند تا به مزار شهید برویم وسردار قاجاریان به همسرم اعلام کردند که نتایج آزمایش دی.ان.ای تنها به همسر شما خورده است و این شهید پدر شما هستند. فرزند شهید علی اکبر حسینی در تاریخ 14 بهمن ماه سال 1394 عنوان کرد: از جمله خصوصیت های اخلاقی بارز شهید علی اکبر جسینی مهربانی، خانواده دوستی و شوخ طبعی بوده است. وی با بیان اینکه پدرم به شدت از مجالس غیبت دوری می کردند، خاطر نشان کرد: ایشان در وصیت نامه خود به من سفارش کرده بوند که حجابم را رعایت کنم، به مادرم گفته بودند که در این مدت کوتاهی که از ازدواجشان می گذرد اگر خطایی کردم مرا عفو کنید و در نهایت به پدرشون گفتند اگر خطایی کردم مرا ببخشید.
یک شماره بین ۱ تا ۱۸ انتخاب کنید و روی پیوند زیر بزنید و ببینید رفیق شهیدتان کیست؟ و اگر دوست داشتید یک صلوات مهمانش کنید.🌺 ۱. digipostal.ir/cofa3zi ۲. digipostal.ir/cmdgvds ۳. digipostal.ir/cu961hs ۴. digipostal.ir/cabb62c ۵. digipostal.ir/c87kide ۶. digipostal.ir/ceiv42d ۷. digipostal.ir/csenas8 ۸. digipostal.ir/cezkkiq ۹. digipostal.ir/c0enl2t ۱۰. digipostal.ir/ck0hv4j ۱۱. digipostal.ir/cfir815 ۱۲. digipostal.ir/cjt5fhz ۱۳. digipostal.ir/cwbze98 ۱۴. digipostal.ir/cwpcc6j ۱۵. digipostal.ir/cjarjqv ۱۶. digipostal.ir/cpexi3q ۱۷. digipostal.ir/cufmm0j ۱۸. digipostal.ir/c3fxydo اگر دوست داشتید برای دوستانتان هم بفرستید 😊. هفته دفاع مقدس گرامی باد. 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️عموی تعریف میکنه علی بارها ازم میپرسید اگر کربلا بودیم طرف امام حسین بودیم یا یزیدیا؟ منم میگفتم دعا کن همیشه طرف امام حسین باشیم عموش میگه وقتی تو بیمارستان رفتم بالا سرش ازم پرسید عمو حالا ثابت کردم طرف امام حسینم؟ ...😓
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبهات حجاب _ ۱۸ / رابطه غیرت مرد با حجاب همسر؟! 🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷🌷