2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞﷽ 💞
*شعری زیبا از حضرت امام خامنه ای *
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
*من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم*
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
*همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس*
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم
*رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند*
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
*همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن*
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
*سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست*
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
*تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم*
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
*طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است*
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
*شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد*
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
*به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من*
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
*دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن*
که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!
*هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم*
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
*🌟 سید علی خامنه ای 🌟*🍂
164128_440.png
حجم:
171.8K
عکسی زیبا و جالب از سرباز نوجوان ایرانی و اسرای عراقی که اسرا را به اردوگاه می برد
شهید مدافع حرم «محمدرضا دهقان امیری» متولد ۲۶ فروردین ۱۳۷۴ و فرزند دوم خانواده دهقان امیری بود. او که دانشآموخته دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود، در نیمه مهرماه سال ۱۳۹۴ با عنوان «بسیجی تکاور» برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) عازم سوریه شد و در ۲۱ آبان همان سال در حلب به شهادت رسید. پیکر این شهید مدافع حرم پس از بازگشت به کشورمان، در امامزاده علیاکبر (ع) چیذر به خاک سپرده شد.
بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان در کتاب «ابو وصال» که توسط خانم «محدثه علیجانزاده روشن» گردآوری شده است را منتشر میکند.
روایت هفدهم؛ مادر شهید
با یکی از رفقایش به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند چند نفر از اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر، میخواهند دخل را خالی کنند.
ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرأت نداشت کاری کند. محمدرضا سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود، اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند. پشت گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد.
آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش راه هم به خطر انداخت.
#از_روی_حیا_هیچ_کار_نیکی_را_ترک_نکنید
💠مؤمن هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمیکند. ❌
❣به بعضیها میگویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ میگویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی میکند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر کاری خوب است، آن را بهخاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید.🌷🍃
نايب امام زمان، امام خامنه ای❤️