#سیاست_رفتاری استاد_پناهیان 👇 " قدرت عجیب زن! " این حرفا رو به جوون‌ها یاد بدید، بعد بفرستیدشون خونه بخت! •┈••✾••✾••┈•

🔞⚠️ایستگاه آخر بی‌حجابی کجاست؟ آزادی یا...؟ دومینوی امریکایی: پوشش آزاد، روابط آزاد، خانواده متلاشی، قتل‌ و خشونت آزاد... 🛑باید پذیرفت خیلی از تصمیمات شخصی تبعات اجتماعی دارند. •┈••✾••✾••┈•

وقتی از بچه‌های غزه می‌پرسی آرزوتون چیه...🥺 #طوفان_الاقصی #الله_اکبر #فلسطین ⁩#غزه #بیمارستان_المعمدانی •┈••✾••✾••┈•

مذمت افراد فحاش در روايات اسلامي 1⃣ پرسش : در روايات اسلامي چه مذمت هائي درباره افراد فحاش آمده است؟ پاسخ اجمالی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی: درباره مذمت اشخاص فَحّاش در روايات عباراتی وجود دارد؛ مانند: 1- شیطان شریک و رفیق شخص فحاش است. 2- بهشت بر فحاش حرام شده است. 3- وعده آتش به فحاش داده شده است. 4- فرد فحاش یا زنازاده می باشد یا شیطان با او رفیق و همراه است. 5- فحاش از بدترین بندگان خداست. 6- فحاش پست و جفاکار است. 7- فحاشی موجب عدم استجابت دعا می شود. 8- فحاش ستمکار می باشد. 9- فحاشی سلاح انسان پست است و ... پاسخ تفصیلی: درباره مذمت از شخص فَحّاش، روايات زيادى آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئى 5 روايت آورده است. 1. ابى بصير از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِركِ الشَّيْطَانِ الَّذِى لَايُشَكُّ فِيهِ اَن يَكُونَ فَحّاشاً لَايُبَالِى بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِيلَ لَهُ»؛ (از علامت هاى حضور و شرك شيطان كه شكى در آن نيست، اين است كه كسى فَحّاش باشد كه باكى از آنچه گويد و از آنچه درباره او گويند نداشته باشد [يعنى شيطان در نزد چنين شخصى حاضر و با او شريك است]). 2. امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ»؛ (هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه ضلالت يا شركت شيطان است)».(1) .... ادامه دارد #مهدوی_ارفع

مذمت. افراد فحاش 2⃣ 3. سليم بن قيس از اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) مى فرمودند: خداوند بهشت را حرام كرده است بر هر فحّاش بى آبرو و كم شرمى كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زيرا اگر از حالش بازرسى كنى يا از زنا است يا از شركت شيطان. به وى عرض شد: اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در ميان مردمان شركت شيطان هم هست؟ فرمود: گفتار خداى عزوجل را نخوانده اى كه به شيطان فرمود: شركت كن با ايشان در مالها و فرزندان». همين راوى مى گويد: «مردى از فقيهى [مراد يكى از ائمه(علیهم السلام) است] سؤال كرد آيا در بين مردم كسى هست كه از آنچه درباره او گفته مى شود ناراحت نشود و باكى نداشته باشد؟ فرمود: كسى كه متعرّض مردم شود و به آنان دشنام گويد در صورتى كه مى داند كه آنها رهايش نمى كنند و تلافى مى كنند، او كسى است كه به آنچه مى گويد و يا درباره او گفته مى شود اهميت نمى دهد». 4. سماعه از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللّهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ»؛ (از بدترين بندگان خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر فحش دادن او ناپسند شمرده می شود)». 5. ابى عبيده از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِي النَّارِ»؛ (بدزبانى از جفاكارى است و جفاكار در آتش است). ... ادامه دارد #مهدوی_ارفع

مذمت افراد فحاش در روایات 3⃣ خدا به فرياد انسان هائى برسد كه به خاطر بددهن بودن آنها، مردم از آنها كناره گيرى مى كنند، اين گونه افراد از بدترين مردم در مكتب رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) هستند، رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ»(3)؛ (از بدترين مردم كسى است كه مردم به خاطر دورى از بدزبانى او، او را ترك گويند). در روايتى نيز از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: «در بنى اسرائيل مردى بود كه خدا را پيوسته سه سال دعا مى كرد كه خدا پسرى به او عطا كند، وقتى ديد خداوند اجابت نكرد، گفت: پروردگارا آيا من از تو دورم سخن مرا نمى شنوى يا تو نزديك من هستى و اجابت نمى كنى؟ امام صادق(عليه السلام) فرمودند: در خواب ديد كسى نزد او آمد و گفت: تو خداوند عزوجل را سه سال است با زبانى فحّاش و قلبى سركش و غير متقى و نيّتى غيرصادق مى خوانى، خود را از فحاشى دور كن و قلبت را از خداوند بترسان و نيت خود را نيكو گردان. حضرت فرمودند: چنين كرد و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و فرزند پسرى به او عنايت كرد».(۴)

مذمت افراد فحاش در روایات 4⃣ قرآن مى فرمايد: «اى اهل ايمان هرگز نبايد قومى، قوم ديگر را مسخره و استهزاء نمايند، شايد آن قومى كه مسخره مى كنيد بهترين مؤمنان باشند و نيز بين زنان باايمان، قومى قوم ديگر را مسخره نكند، چه بسا آنها بهترين زنانند و هرگز عيب جوئى از همدينان خود نكنيد و با نام و لقب هاى زشت همديگر را نخوانيد كه بعد از ايمان آوردن نام فسق [بر مؤمن نهادن] زشت است و كسى كه توبه نكند ستمكار است».(۵) آيا ما همان گونه ايم كه قرآن مى خواهد؟ من نمى دانم بعضى چه لذتى مى برند كه براى خنداندن چند نفر هر نسبتى و هر لقب زشتى هست به افراد مى دهند، هر عيبى كه در ظاهر اندام آنها است با لحنى زشت براى مسخره كردن آن مؤمن مى گويند، هر خصلتى را مثل قدكوتاهى، قدبلندى، بى موئى، چاقى، لاغرى همه را با حالتى زشت براى كوچك كردن او مى گويند، آيا اين روش را خداوند به ما توصيه كرد؟ آيا اين اعمال مورد رضایت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) است؟ باشد تا روز جزاء روشن شود و هر كس ببيند چه كسى مسخره است، مسخره شونده در اين دنيا یا مسخره كننده در آن دنيا. خداوند در زمره صفات منافقين و گم گشتگان از راه حقيقت مى فرماید: «عُتُلٍّ بَعدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ»(۶)؛‌ (با اين همه[عيب باز] بدگوى و خشن بى اصل و نسبند). در روايتى از رسول گرامى در ذيل اين آیه آمده كه: «هُوَ الفَاحِشُ اللَّئِيمُ»(۷)؛ (مراد، فحش دهنده پَست است).(۸)

پی نوشت: (1). «لِغَيّةٍ» لام براى ملكيت مجازيه است كه بر سر «غَيّة» به كسر و فتح اول و فتح ياء مشدّده بمعنى ضلالت و گمراهى است آمده است. گفته مى شود او ولد غيّه است؛ يعنى فرزند زنا است «الغيى» مثل «الغِنى»: پست و ساقط از اعتبار (الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏ ‏1407 قمری، چاپ: چهارم، ج ‏2، ص 323، باب (البذاء). (2). كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)، اربلى، على بن عيسى‏، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، بنى هاشمى‏، تبريز، 1381 قمری‏، چاپ: اول‏، ج‏ 2، ص 121،( و أما عمره)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 قمری‏، چاپ: دوم، ج ‏75، ص 185، باب 22 (وصايا الباقر ع). (3). كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقي هندي، علاء الدين علي بن حسام الدين، محقق: بكري حياني - صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1401 قمری / 1981 میلادی، الطبعة الخامسة، ج 3، ص 597، ح 8082. (4). «سِنْد» به كسر اول و سكون دوم... شهرى بين شهرهاى هند و كرمان و سجستان، گفته اند «سند» و «هند» دو برادر از فرزندان «بوتير بن يقطين بن حام بن نوح» بوده، به يك فرد از اهل آنجا «سِنْدى» گفته مى شود و جمع آن «سِنْد» است مثل زِنجى و زِنج (معجم البلدان، حموى، شهاب الدين ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله، بيروت، دار صادر، 1995 میلادی، الطبعه: الثانية، ج ‏3، ص 267، (السند)) شبيه به اين را در مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع‏، ابن عبد الحق بغدادى، صفى الدين عبد المومن‏، محقق / مصحح: بجاوى، على محمد، دار الجيل‏، بيروت‏، 1412 قمری، ‏چاپ: اول‏، ج ‏2، ص 746، (السند) مختصرتر آورده است. (۵). الكافي، همان، ص 324، باب (البذاء)؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(ع)، مؤسسة آل البيت(ع)‏، قم، ‏‏1409 قمری‏، چاپ: اول، ج ‏16، ص 36، باب 73 (تحريم القذف حتى للمشرك مع عدم الاطلاع).

(۵). «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَيَسْخَرْ قَومٌ مِّنْ قَوْم عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِّنْهُمْ وَ لَا نِسَاءٌ مِّنْ نِّسَاء عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِّنْهُنَّ وَ لاَتَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَ لاَتَنَابَزُوا بِالاَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الاِيمَانِ وَ مَنْ لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»: (سوره حجرات، آيه 11). (۶). سوره قلم، آيه 13 (در شأن نزول اين آيه و آيات ديگر در اول سوره قلم آمده كه وقتى نازل شد كه مشركان، پيامبر را به پيروى از آئين نياكان و شرك و بت پرستى دعوت مى كردند (مفاتيح الغيب، رازى، فخرالدين ابوعبدالله محمد بن عمر، دار احياء التراث العربى، بيروت، 1420 قمری، چاپ: سوم، ج ‏30، ص 603، سوره قلم، آيات 9 الى 13؛ تفسير المراغى، مراغى، احمد بن مصطفى، داراحياء التراث العربى، بيروت، بی تا، ج ‏29، ص 31، سوره قلم، آيات 8 الى 16) و بعضى درباره «وليد بن مغيره» كه از سران بزرگ شرك بود مى دانند كه اموال عظيمى به پيامبر عرضه داشت و سوگند ياد كرد در صورت برگشت پيامبر از آئين خود به او بدهد: الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، محمد بن احمد، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 شمسی، چاپ: اول، ج ‏19، ص 231، سوره قلم، آيات 10 الى 13؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 شمسی، چاپ: اول، ج ‏24، ص 384، (تفسير: از آنها كه داراى اين صفاتند پيروى مكن)). (۷). الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، جلال الدين، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404 قمری، ج ‏6، ص 252، (قوله تعالى و لا تطع كل حلاف مهين الآيات)؛ ميزان الحكمة، ري شهري، محمد، تحقيق: دار الحديث، دار الحديث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 8، ص 38. (۸). گردآوری از کتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، 1385 شمسی، چاپ: اول‏، ج 2، ص 462.

🖌جشن غیرقابل پخش! اینجا عراق است و این جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دختر عراقی است! از آنجا که در نظر غربزده های مسلط بر دانشگاههای ما اساسا دانشگاه بدون اختلاط دختر و پسر، راندمان تحصیل و نشاط را کاهش می دهد و حجاب خصوصا چادر مشکی مهمترین عامل پوکی استخوان، کم کاری تیروئید، گشاد شدن دریچه قلب، گرفتگی عروق، تورم قوزک پای چپ، سستی لثه ها، تنبلی چشم در کودکان، ضعف قوه باه در آقایان، کاهش میزان نیترات بی غیرتی و.... می باشد لذا انتشار چنین تصاویری ممنوع و هرگونه صحبت درباره آن نشانه املیسم می باشد. #زن_زندگی_آزادی

📌#صـــــــبحانه_با_معـــــــــــــرفت 📒با موضوع: حکمت های ۱۲۴ و ۱۲۵ 📆 ۲۱ آبان ۱۴۰۲ 🎤 با سخنرانی: #حجت_الاسلام_مهدوی_ارفع #نهج_البلاغه #امام_علی #سخنرانی_زیبا #پادکست ❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم.🌺

#صوت | #درس_گفتار 🎧 فلسفه حقوق 💠جلسه هفتم 👤دکتر محمدرضا کدخدایی 💠 بسياري از قواعد حقوقي ، از قواعد اخلاق نشأت مي گيرند و مي توان گفت مبناي بسياري از قواعد حقوقي، قواعد علم اخلاق است؛ لزوم وفاي به عهد و زشتي ضرر زدن به ديگران و حرمت تصرف غيرمجاز مال غير كه در اخلاق مورد تأكيد قرار مي گيرند، زاينده تعداد زيادي قاعده حقوقي هستند. ♻️جلسه ششم #اخلاق #فلسفه_حقوق #قانون

👆👆 کالاهای اسقاطیل را تحریم کنید.استفاده از آنها برابرخون فرزندان غزه است

⤴️ شرح در کلیپ * تو فتنه‌ها دست مدعیان منافق صفت رو میشه ...

💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم سوره مبارکه انسان آیه ۲۵ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا و در هر صبح و شام نام (آیات و نشانه‌های) پروردگارت را ياد كن.

یا الله ... پزشکان بیمارستان شفا مجبور شده‌اند که به علت قطع جریان اکسیژن نوزادان را از دستگاه انکوباتور جدا کنند. همه کودکان و بیماران این بیمارستان تنها چند ساعت فرصت دارند. همچنین منابع فلسطینی اعلام کردند که فقط در حال حاضر پیکر نزدیک به ۸۰ شهید در حیاط بیمارستان الشفاء غزه منتظر محیا شدن شرایط تدفین هستند.

🎙تقابل تاریخی حق و باطل دقیقا امروز کجای کاریم؟ #شیخ_قمی 📌پایگاه بسیج شهید محلاتی قم 1402/08/20 ➖➖➖➖

🎙نقش تزکیه نفس و تقوی در پیروزی در جنگ شناختی و کارکرد شهوت در شکست در جنگ شناختی #شیخ_قمی 📌پایگاه بسیج شهید محلاتی قم 1402/08/20 ➖➖➖➖

✅جواب کامل شبهه ↘️↘️ اول: ایران در طول تاریخ زیر بار زور هیچ کسی نرفته است و با زور هیچ چیزی را نپذیرفته است. حاضر شده کشته شود ولی زیر بار دشمن نرود. اگر چیزی را به زور به او تحمیل می‌کردند قبول نمی‌کرد. ایرانی تا از چیزی خوشش نیاید و آن را دوست نداشته باشد قبول نمی‌کند. مثلا اسکندر به ایران حمله کرد ولی مردم ایران دین و اعتقاد او را قبول نکردند. چنگیزخان مغول وقتی به ایران حمله کرد، مردم دین و اعتقاد او را نپذیرفتند و بودایی نشدند. حال چطور بگوییم ایرانی‌ها به خاطر ترس از کشته شدن اسلام را پذیرفتند در حالیکه ایرانی در طول تاریخ شجاع و دلیر بوده است و از کشته شدن نمی‌ترسیده است. دوم: بنابر اینکه قبول کنیم ایرانی‌ها از ترس کشته شدن اسلام را پذیرفتند، عرب‌ها چند سال به زور بر ایران حاکم شدند؟ 100 تا 150 سال بعد از آن حکومت دوباره دست خود ایرانی‌ها افتاد. چرا دینی را که با زور شمشیر قبول کرده بودند و علاقه به آن نداشتند را بعد از اینکه از زیر ستم عرب‌ها خارج شدن کنار نگذاشتند و به دین قبلی خود برنگشتند؟! ایرانی‌ها با عشق و علاقه اسلام آورده بودند. آن‌ها اسلام را با علم و آگاهی قبول کرده بودند. مردم آندلس(اسپانیای امروزی) که حدود 700 سال مسلمان بودند، ولی بعد از اینکه زور شمشیر از گردنشان برداشته شد باز به مسیحیت برگشتند چون با عشق و علاقه اسلام را قبول نکرده بودند. سوم: اگر کسی به چیزی اعتقاد داشت و آن را با تمام وجود قبول داشت، اگر اسلحه هم روی سرش بگذارند آیا حاضر می‌شود از اعتقاد خودش دست بکشد؟! شاید به ظاهر و زبان بگوید باشه من از اعتقادم دست کشیدم ولی در دلش آن اعتقاد باقی است میشه مثل آن مسلمانی که گفتند یا از مسلمانی دست بکش یا می‌کشیمت طرف هم قبول کرد و باهاشون همراه شد، نشسته بودن داخل اتاق یک دفعه برق رفت بعد از چند لحظه برق آمد همه ساکت بودند ولی مسلمونه گفت: اللهم صل علی محمد و آله محمد گفتند پاشو برو پی کارت ما این همه زحمت کشیدیم این را از دلت بیرون کنیم ولی بی فایده بود. حالا کسی که با میل و اراده خودش چیزی را قبول کند با زور شمشیر و اسلحه هم از دلش بیرون نمی¬رود و برعکس اگر با زور شمشیر و اسلحه چیزی را به کسی تحمیل کنی در دلش نمی¬رود و بعد از مدتی آن را کنار می‌گذارد. بنابراین ایرانیان اگر با زور شمشیر اسلام را قبول می¬کردند فقط در ظاهر و در بیرون خانه بود و باید در خانه و تنهایی خودشان به دین و اعتقاد خود باقی می‌ماندند ولی اینگونه نیست بلکه ایرانیانی را می‌بینیم که برای دفاع از اسلام خودشان را فدا کردند و در قیام‌ها علیه حاکمان ظالم بنی امیه و عباسی جنگیده‌اند و شهید شده‌اند مثل ایرانیانی که در سپاه مختار بودند. چهارم: اما اینکه ایرانیان چطور با میل و علاقه خود اسلام را پذیرفتند؟ ایرانیان از ظلم و ستم پادشاهان ساسانی خسته شده بودند چون بی‌عدالتی را از آنها دیده بودند که مالیات زیاد از مردم می‌گرفتند و از طرفی بین مردم تبعیض گذاشته میشد به طوری که فقط درباریان حق یادگیری علم و دانش را داشتند و مردم عادی حق یادگیری آن را نداشتند و مردم عادی حق نداشتند مسولیت‌های کشوری و لشگری داشته باشند و همین باعث بدبینی مردم از پادشاهان ساسانی شده بود و دوست داشتند زودتر این حکومت از بین برود وقتی مسلمانان به ایران حمله کردند به این خاطر مردم ایران به حکومت ساسانی کمک نکردند و از طرفی هم شنیده بودند که اسلام دینی است که بین برده و ارباب فرقی نمی‌گذارد و همه در نزد خدا برابر هستند و تازه دین اسلام تشویق به علم آموزی همه مسلمانان کرده است و همین آموزه‌ها سبب شده بود مردم به اسلام روی بیاورند و اسلام را بپذیرند. ولی ایرانیانی که شوق و ذوق آمدن اسلام را داشتند، وقتی برخی ناعدالتی‌ها را از حاکمان ظالم اسلامی دیدند کمی دلسرد شدند و کم کم داشتند از اسلام زده می‌شدند ولی خداوند هیچگاه دین خودش را بی صاحب نگذاشته و با وجود اهل بیت علیهم السّلام نور اسلام را در دل ایرانیان روشن نگه داشت. و وقتی ایرانیان اسلام را از اهل بیت علیهم السّلام دیدند فهمیدند آن اسلامی که حاکمان ظالم اسلامی به آنها نشان دادند با اسلام اهل بیت علیهم السّلام از زمین تا آسمان فرق می¬کند و این بود که اسلام واقعی را از اهل بیت علیهم السّلام گرفتند و با میل و علاقه آن را پذیرفتند.

✅ادامه جواب شبهه ↘️↘️ 👈پنجم: یکی از فعالیت‌های اهل بیت علیهم السّلام برای شناساندن اسلام واقعی به مردم مخصوصا مردم ایران و کشورهایی که با جنگ اسلام آورده بودند این بود که بردگان و غلامانی که به مدینه آورده می‌شدند اهل بیت علیهم السّلام از جمله امام علی و امام حسن و امام حسین و مخصوصا امام سجاد علیهم السّلام آن بردگان را خریداری می‌کردند و چند ماهی در خدمت امام بودند و می‌دیدند که اسلام واقعی چیست بعد از مدتی امام آنها را آزاد می‌کرد تا به شهر و کشور خود برگردند ولی آنها چنان شیفته‌ی امام می‌شدند که نمی‌توانستند از امام دل بکنندولی امام می‌فرمود: به مردم شهر و کشورت اسلام را بد نشان داده‌اند وظیفه¬‌ی توست که بروی و اسلام واقعی را به مردمت نشان دهی، وقتی این بردگان آزاد شده به شهر خود برمی‌گشتند و اسلام واقعی را برای مردم بیان می‌کردند و رفتار همان بردگان را که برگرفته از رفتار امام بود می‌دیدند به اسلام علاقمند می‌شدند و عاشق اهل بیت علیهم السّلام می‌شدند و اینگونه بود که مردم ایران مسلمان و شیعه شدند. ششم: یکی دیگر از عوامل مسلمان و شیعه شدن مردم ایران این بود که فرزندان اهل بیت علیهم السّلام مثل یحیی بن عبدالله از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السّلام وقتی در قیام¬‌هایی که علیه عباسیان انجام می¬گرفت شکست می¬خوردند فرار می-کردند و به ایران می¬آمدند و به دیلم و طبرستان(مازنداران امروزی) می¬رفتند چون این مناطق جز قسمت¬های دشواری بودند که مسلمانان و حاکمان اموی و عباسی نتوانسته بودند فتح کنند و در کل مسلمان نشده بودند وقتی فرزندان امامان که به آنجا پناهنده می¬شدند مردم رفتار و منش آنها را می¬دیدند و به دین و اعتقادات آنها علاقمند می¬شدند و مسلمان می¬شدند. هفتم: و عامل دیگر در مسلمان و شیعه شدن مردم ایران مهاجرت خاندان اشعری¬ها به قم بود که به خاطر ظلم و ستم حاکمان اموی به ایران مهاجرت کردند و چون افراد دلیر و شجاع و با تقوایی بودند توانستند حاکمان محلی که به مردم قم ظلم می¬کردند را شکست دهند و خود را در دل مردم جا دهند و به موقعیت و جایگاهی دست یافتند و مردم هم با آنها همراه شدند و مسلمان و شیعه شدند. قبر خیلی از بزرگان آنها امروزه در قم موجود است. هشتم: علاوه بر این وقتی عقل انسان حقیقت یک دینی را دریافت و با یقین فهمید که یک دینی حق است در هر زمانی که باشد باید آن دین را قبول کند و دست از دین قبلی خود بکشد چون عقل می¬گوید در یک زمان و در یک سرزمین دین حق یکی بیشتر نیست زیرا اگر ادیان مختلف در هر زمان همگی حق باشند باید حق هم مختلف باشد در حالی که حق یکی است زیرا اگر همه حق باشند هرج و مرج به وجود می¬آید و مردم سر درگم می¬شوند که دنبال کدام دین بروند. و سوال برایشان پیش می¬آید اگر حق و خدا یکی است چرا دو تا دین همزمان فرستاده است. ایرانی¬ها هم چون انسان¬های حق¬‌جو و حق‌-پذیری بودند وقتی به حقانیت و برتری اسلام پی بردند آن را پذیرفتند.