👌داستان کوتاه پند آموز
«شایعه»
💞✨زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
💞✨حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
💞✨فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود 🔵
🔸پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
✨در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟
گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مىکنند و آبرویشان را مىبرند.
«تنبيه الخواطر: ۱ ، ۱۱۵»
🌸🌸🌸🌸
✍عالمی مشغول نوشتن با مداد بود...
کودکی پرسید: چه می نویسی؟
عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم.
می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد!
چون چیز خاصی در مداد ندید.
عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری.
اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست!
دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد!
سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!
پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
🌸🌸🌸🌸
💢 #چقدر_خوب_است
#انسان_محو_جمال_خدایی_شود❗️
🌺جناب #شیخ_رجبعلی_خیاط
🔰وقت مُردن هر کس به هرچه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می شود؛ ولی محبت امیرالمومنین علیه السلام باعث نجات میشود!
💎چقدر خوب است که انسان محو
جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمی بینند و بشنود آن چرا را دیگران نمی شنوند.!
✍♦️امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می بندد و در عالم خارج به ظهور می رسد! چه خیر اخلاقی باشد و چه شر باشد.!
🌸🌸🌸🌸
.
📚قهرمان واقعی
یک قهرمان مشهور ورزش گلف، درست زمانی که در یک مسابقه برنده شد و مبلغ زیادی پول به عنوان جایزه دریافت کرد زنی به سوی او دوید و با گریه و التماس از او خواست که پولی به او بدهد تا بتواند کودکش را از مرگ نجات دهد.
زن میگفت هیچ پولی برای درمان پسرش ندارد و اگر وی به او کمک نکند، فرزندش می میرد.
قهرمان گلف دریغ نکرد و بلافاصله تمام پولی را که برنده شده بود به زن بخشید!
چند هفته بعد یکی از مقامات رسمی انجمن گلف به قهرمان گلف گفت: خبرهای تازه و بدی برایت دارم!
آن زنی که از تو پول را گرفت اصلا بچه مریض ندارد، او حتی ازدواج هم نکرده است! او تو را فریب داده است دوست من! ساده لوحی کردی
گلفباز قهار با خوشحالی گفت: خدا را شکر ... پس هیچ بچهایی در حال جان دادن نبوده است ، این که خیلی عالی ست!
🌸🌸🌸🌸
کاسبِ بیمروّت
کاسبهای قدیم، در عینِ حال که پول در میآوردند و کاسبی میکردند، بنای اصلیشون خدمت به خلق بود.. و به اصولِ اخلاقی خیلی اهمّیت میدادند...
به همین خاطر، هر صِنف و هر شغلی، برای خودشون فتوّتنامه یا مرامنامه داشتند..
نانوا، نجّار، خیّاط، قصّاب و...
مثلاً توی فتوّتنامه قصّابها اومده بود که:
حیوان رو جلوی حیوان همنوعش نکشند..
چاقو رو جلوی چشم حیوان تیز نکنند...
قصّاب موقع ذبح، تو چشمِ حیوان نگاه نکنه..
قبل از جان دادنِ کامل، سر حیوان رو جدا نکنند..
قبل از سرد شدن بدن، پوست حیوان را نکنند..
و...
یعنی حتّی قصّاب هم، باید به یکسری حدّ و حدود پایبند باشه... و در حقّ حیوانات هم قساوت نداشته باشه..
در اسلام هم، به رعایت حقّ حیوانات خیلی سفارش شده.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
ما مِن دابَّةٍ طائرٍ و لا غَیرِهِ یُقتَلُ بغَیرِ الحقِّ إلاّ ستُخاصِمُهُ یَومَ القِیامَةِ.
هر حیوانى (پرنده یا غیرِ آن) که به ناحقّ کشته شود، در روز قیامت از قاتلِ خود شکایت خواهد کرد
(کنز العمّال: ح ۳۹۹۶۸، منتخب میزان الحکمة: ۱۷۰)
و همان حضرت فرمود:
لا تَضْرِبوا الدَّوابَّ على وُجوهِها؛ فإنَّها تُسَبِّحُ بحَمْدِ الله.
به صورت حیوانات سیلی نزنید؛ زیرا آنها حمد و تسبیح خدا مىگویند.
(الکافی، الخصال، و میزان الحکمة)
امّا کاسبهای امروز چی؟؟!!
#فتوتِ دیروز کجا، #قساوتِ امروز کجا؟!
وقتی خدای ما بشه پول، و قبلهی ما بشه بازار، حاضریم برای تنظیمِ بازار (بخونید تعظیمِ بازار) میلیونها جوجهی یکروزه رو زندهبهگور کنیم، و ککمون هم نگزه..
بعداً میگیم چرا برکت از زندگیها و سفرههامون رفته..
وقتی اخلاق در کاسبی، محور قرار نگیره، نتیجه میشه همین...
برای سودِ بیشتر، کوتاهترین و سادهترین مسیر رو انتخاب میکنیم..
من سود کنم، بقیه به دَرَک
اصلاً خاصیت نظامِ سرمایهداری همینه:
یه روز برای تنظیمِ بازارِ گندم و ذرّت، گندم و ذرّت رو به دریا میریزه..
یه روز برای تنظیمِ بازارِ مرغ، میلیونها جوجه رو زنده به گور میکنه..
و حتماً فردا روزی برای سودِ بیشتر، جانِ انسانها رو میگیره.. (البته همین الان هم داره میگیره)
خاک بر سرِ این تفکّری که به اسمِ تمدّن، انسان رو به یک «حیوانِ بازاریاب» تبدیل کرده...
🔴 حکایتهای پندآموز
«تو دلداده ی او باش، او به مشکلاتت رسیدگی میکند ....» امام زمان ارواحنافداه فرمودند: وظیفه ی ماست که به محبین مان رسیدگی کنیم ....
حکایتِ دلدادگی یک جوان شیعه ی ایرانی به دختر دانشجوی مسیحی است، خانمی که ماجرای شنیدنی خودش را اینچنین بیان میکند : من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد.
او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید. فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود.
خیلی کمکم کرد و همه ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر امام زمان (علیه السلام) بود. ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم. در منی که برای رمی جمرات می رفتیم، همسرم را گم کردم. از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می پرسیدم، نمی دانست.
خسته شدم و گوشه ای با حال غربت نشستم. ناگهان آقائی در مقابلم آمد که با لهجه ی فصیح انگلیسی صحبت می کرد. به من گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده. الآن وقت می گذرد. بی اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم. بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم.
او به هنگام خداحافظی فرمود:
«وظیفه ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم».
👈«در طول عمر ما شک نکن».
👈 «سلام مرا هم به دکتر برسان».
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دستهای خویــش و دامـان توام آمد به یاد
📚نقل از کتاب میرِ مهر صفحه۳۵۵
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
📚قاپ کسی را دزدیدن!
در مواردی به کار میرود که کسی را به لطایفالحیل تحت تاثیر قرار دهند و آنچنان نظر مساعدش را به خود جلب کنند که: "هر چه از او بخواهند بکند و هرحرفی به او بگویند باور نماید و مخصوصا در مورد دوم بیشتر موقع استعمال دارد."
قاپ به معنی استخوانی خرد در پاچه گوسفند و غیره آمده که با آن قاپ بازی میکنند.
قاپ بازی به این ترتیب است که مقداری قاپ معمولی را در وسط دایرهای به شکل افقی میچینند. هر یک از بازیکنان یک شاهقاپ در میان دو انگشت دست دارند و در خارج دایره و پشت سر هم با شاهقاپها به قاپهای وسط دایره میزنند. هر کس توانست قاپهای بیشتری را بزند و از دایره خارج کند برنده شناخته میشود.
شاهقاپ بزرگتر از قاپهای معمولی است و برای آنکه سنگین باشد معمولا قسمت مقعر و فرورفته آن را که جیک میگویند با سرب پر میکنند و یا به طور کلی آنرا سوراخ کرده درونش را سرب میریزند تا به علت ثقل و سنگینی بتواند قاپها را از وسط دایره خارج کند. این عمل را بار زدن قاپ و آن قاپ را قاپ پر یا قاپ بارزده میگویند.
پیداست هرکس قاپش از نظر سنگینی خوشدستتر و آمادهتر باشد در بازی موفقتر است. در بازیهای دیگر هم بعضیها با قاپهای مخصوص خودشان که قبلا آن را پر کردهاند بازی میکنند تا هر نقشی را که بخواهند بر زمین بنشیند.
این قاپها در نزد اهل فن خیلی قیمت دارد و اگراین قاپها دزدیده شود سارق و رباینده آن هر چه از صاحب قاپ بخواهد ناچار است تمکین کند تا قاپش را پس بگیرد.
اصطلاح قاپ کسی را دزدیدن اشاره به این موضوع دارد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🌼مرد خوشبخت
✍️پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند. تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور میشود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. تنها یکی از مردان دانا گفت: فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه میشود. شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید.
شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟ پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚نتیجه ی حکم به ناحق
دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگسهای زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد.
دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگسها است. هر کجا که مگسها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟
دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگسها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد.
دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید.
دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید.
📙هزار و یک حکایت خواندنی ۱ / ۱۹۸؛ به نقل از: هزار و یک حکایت / ۳۵۶.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ علاقه یا اعتماد ...؟!
دکتر_انوشه
⚫️ جواب ابلهان خاموشیست
ابوعلی سینا در سفر بود .
در هنگام عبور از شهری ، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد . خر سواری هم به آنجا رسید ، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست .
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند ، چرا که خر تو از کاه و یونجه او می خورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را می شکند.
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر ، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت.
قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است ؟
روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد !
قاضی پرسید : با تو سخن گفت ؟ چه گفت ؟
صاحب خر گفت : او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را می شکند .
قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود ؟!
ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد درزبان پارسی به مثل تبدیل شد :
” جواب ابلهان خاموشی ست “
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴 قوى ترين انسان
روزى پيامبر اسلام از محلى مى گذشت ، مشاهده كرد گروهى از جوانان سرگرم مسابقه وزنه بردارى هستند. آنجا سنگ بزرگى بود كه هر كدام آن را به قدرى توانايى خود بلند مى كردند. رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: چه مى كنيد؟ گفتند:
- زورآزمايى مى كنيم تا بدانيم كدام يك از ما نيرومندتر است ؟ فرمود: مايليد من بگويم كدامتان از همه قويتر و زورمندتر است ؟
عرض كردند: بلى ! يا رسول الله صلى الله عليه و آله . چه بهتر كه پيامبر سلام بگويد چه كسى از همه قويتر است ؟ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
از همه نيرومندتر كسى است كه هرگاه از چيزى خوشش آمد علاقه به آن چيز او را به گناه و خلاف حق وادار نكند و هرگاه عصبانى شد طوفان خشم او را از مدار حق خارج نكند. كلمه اى دروغ يا دشنام بر زبان نياورد و هرگاه قدرتمند گشت به زياده از اندازه حق خود دست درازى نكند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ چگونگی آشکار شدن قبرمخفی امام علی( ع) بعد از 130 سال!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
⚫️ حرکت درخت خرما( حق مؤمن بر خداوند چیست؟)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
عبادبنکثیر میگوید: روزی به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: حق مؤمن بر خداوند چیست؟ (یعنی خداوند برای مومن چه حقوقی قائل میشود؟)
امام سکوت کرد. برای بار دوم و سوم این سؤال را تکرار کردم. امام فرمود: یکی از حقوق مؤمن بر خداوند این است که اگر مومن به این درخت بگوید جلو بیا خداوند به درخت این اجازه را بدهد که جلو بیاید.
در ادامه عباد میگوید: به خدا قسم دیدم آن درخت از جای خود حرکت کرد و به طرف امام به راه افتاد، اما امام اشارهای به درخت کرد و فرمود: در جای خود باش! منظورم تو نبودی. پس آن درخت به جای خود برگشت و به حال اول قرار گرفت
منبع
علامه مجلسی بحار الانوار ج ۴۶ ص ۲۴۵ حدیث ۳۹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 تسلیت به مناسبت سالروز وفات حضرت عبدالعظیم الحسنی
🔘 دقایقی از زیارت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی
از حرم سیّدالکریم ؛ عبدالعظیم الحسنی علیهالسلام
«تعطیلات نوروز ۱۴۰۱»
*رصدنگار* -030202
🔽 *اهم شایعات و اخبار جعلی در روز دوم اردیبهشت
1️⃣ شایعه پراکنی پیرامون اخذ میلیاردها تومان از اموال شهرداری به نام کمک به مسجد توسط شهردار تهران و نزدیکانش
▫️ *هدف* : القای وجود فساد گسترده در شهرداری تهران
▫️ *بستر انتشار* : تلگرام/ اینستاگرام
▫️ *سطح انتشار* : ملی
2️⃣ ادعای عدم رسیدگی لازم مسئولان به این مناطق
▫️ *هدف* : هدف تخریب وجه نظام و تثبیت انگاره محروم سازی تعمدی بلوچ ها توسط نظام
▫️ *بستر انتشار* : تلگرام/ اینستاگرام/ توییتر
▫️ *سطح انتشار* : ملی
3️⃣ ادعای عدم امکان ردیابی موشک شلیک شده ی اسرائیلی به پدافند هوایی اصفهان توسط ایران
▫️ *هدف* : القای ضعف قدرت نظامی ایران
▫️ *بستر انتشار* : تلگرام/اینستاگرام
▫️ *سطح انتشار* : ملی
4️⃣ تداوم مانور بر ادعای هزینه کردن بخش عظیمی از سرمایه ملی و بیت المال برای ساخت و پرتاب موشک
▫️ *هدف* : اهریمن سازی از نظام و ناامیدسازی افکار عمومی نسبت به بهبود اوضاع اقتصادی کشور
▫️ *بستر انتشار* : تلگرام/اینستاگرام
▫️ *سطح انتشار* : ملی
✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت ازدواج در ایران و اروپا
جالب بود ببینید
✅
🖤سلام امام زمانم🖤
🥀مولایـم آمدنتــ زیباتر از بارش باران
نیاز تشنگانیستــ به وسعت همه انسانـها
شکوفههای باغ امید دستانمان را
پر از گلبرگهای سپید اشتیاق کردهاند
تا که شایـد نام عزیز تو در واژه واژهی
این طلبــ امیدی باشد به صبر
صبری که خواندن دعای عهد
بر دل هر منتظری مینشاند
و دعای اللهم عجل لولیك الفرج را
در قنوتمان جاری می کند🥀
🖤 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🖤
🌐 https://btid.org/fa
📎 #امام_زمان
📎 #ظهور
📎 #ماه_شوال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 قرائت زیارتنامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در حرم مطهر با نوای آقای عباس حیدرزاده
🌐 https://btid.org/fa/
📎 #حرم_حضرت_معصومه
📎 #عبــدالعظیــــــم_حسنــــــی
📎 #ماه_شوال
🔰
🌅 زیارت امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمد تقی و امام هادی علیهم السلام
☀️ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🍃🌻 السَّلامُ عَلَيْكُم ياأَوْلِياء الله ِ، السَّلاُمُ عَلَيْكُم ياحُجَجَ الله ِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا نُورَ الله فِي ظُلُماتِ الاَرْضِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ صَلَواتُ الله عَلَيْكُمْ وَ عَلى آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَ اُمِّي، لَقَدْ عَبَدْتُمْ الله مُخْلِصِينَ، وَجاهَدْتُمْ فِي الله حَقَّ جِهادِهِ حَتَّى أَتاكُمْ اليَقِين ُ، فَلَعَنَ الله أَعْدائكُمْ مِنَ الجِنِّ وَ الاِنْسِ أَجْمَعِينَ ، وَ أَنا أَبْرَُ إِلى الله و َإِلَيْكُمْ مِنْهُمْ. يا مَوْلايَ يا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسى بْنَ جَعْفَرٍ، يا مَوْلايَ يا أَبا الحَسَنِ عَلِيّ بْنَ مُوسى، يا مَولايَ يا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي ٍّ، يا مَوْلايَ يا أَبا الحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّد ٍ، أَنا مَوْلىً لَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هذا و َهُوَ يَومُ الاَرْبِعاءِ، و َمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَأَجِيرُونِي بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ .
🌐 https://btid.org/fa
📎 #امام_موسی_کاظم
📎 #امام_رضا
📎 #امام_محمدتقی
📎 #امام_هادی
📎 #ماه_شوال