حاج مهدی رسولی و مطالبه انتقام موضع درست و انقلابی این شکلیه #حزب_الله #لبنان #سید_حسن_نصرالله

👈این‌بار شخص پزشکیان باطرح یک معادله موهوم برای #جلیلی، خط تخریب رقیب انتخاباتی خود را به رسانه‌ها داد 👈 هرچقدر مشکلات جدیدتر وبیشتری در دولت پزشکیان بوجود بیاید تخریب‌های جدیدتر وبیشتری علیه #جلیلی توسط رسانه‌های حامی دولت و استیجاری‌شان صورت می‌گیرد 👈مردم از قطعی برق، گرانی نان، گوشت، طلا، دلار، خودرو، و... شاکی‌اند 👈آنوقت پزشکیان دنبال تخریب رقیب انتخاباتی خود است 👈 به راستی چرا ؟ ✍ البته برای آنان‌که می‌اندیشند حتما پُر واضح است در رزومه جلیلی؛ زمانی آنقدر درایت و تدبیر و توان داشته که برای تمام استانداران خط‌مشی تعیین کند و نیازی نیست برای اثبات خود حتما استاندار شود 👈 پزشکیان که به قول جلیلی خودش در زمان وزارت چیزی از نظام سلامت نمی‌دانست و امروز هم درحل مشکلات کشور درمانده شده بهتر است به فکر ثابت کردن خودش باشد منتهی نه با تخریب کسی که در انتخابات رقیب او بوده (امّا امروز برای دولت پزشکیان دل می‌سوزاند و آرزومند موفقیت دولت‌ش هست) بلکه با حل مشکلات کشور 👈مگر پزشکیان در مناظره انتخاباتی نگفتند که کنار می‌رود اگر جلیلی نتوانست اعدامش کنید و الان خودش نتوانسته و دنبال هوچی گری ست جای پاسخ ؟؟ #کانال_تحلیلی_حامیان_ولایت

*بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم* ✍️ شخصی می گفت: من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای❣️ اموات به مسجد مقدس جمکران می رفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است ، به هر ماشینی میگفتم یا پر بود یا جمکران نمی رفت. خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم . یک ماشین آمد گفتم توکلت علی الله ، به راننده گفتم جمکران ، گفت بفرمایید. تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمی رویم؟‼️ راننده به من گفت ابتدا مسافرین را می رسانم سپس شما را به جمکران می برم. بعد از رساندن آنها به مقصد ، به سمت جمکران رفتیم. گفتم چرا مرا به جمکران می رسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود ؟ گفت:کسی بگوید جمکران، زانوهای من می لرزد و نمی توانم او را نبرم. مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد. گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمی شناسیم و بعد از رسیدن هم، از همدیگر جدا می شویم، پس حکایت را تعریف کن. گفت:شبی ساعت دوازده ، خسته از سرکار به سمت منزل می رفتم، هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچه کنار جاده ایستاده اند. از کنار آنها که رد شدم، گفتند جمکران. گفتم من خسته ام و نمی برم. مقداری رفتم و بعد فکر کردم، نکند خدا وظیفه ای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان(عج) باشد که آنها را برسانم. با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم. به بچه هایم گفتم که من امروز آنقدر خسته ام و دیر وقت شده که احتمالا بخوابم و نماز صبح ام قضا بشود، نماز صبح من را بیدار کنید. ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم می برد که صدایی به من گفت خوابیدی؟ بلند شو. بلند شدم گفتم: کسی من را صدا زد؟ به خودم گفتم بخواب، خسته ای، هزیان می گویی‼️ دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم، صدایی دوباره گفت: باز خوابیدی؟ با صاحب صدا صحبت کردم، گفتم چرا نخوابم؟ گفت:برو جمکران. گفتم تازه جمکران بودم برای چه بروم؟ گفت:آن خانواده گریه میکنند و نگران هستند. گفتم به من چه؟ گفت:کیف پولشان در ماشینت جا مانده، برو و آنرا تحویل بده. به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم، ببینیم اگر خواب می بینم و توهم است، برگردم بخوابم. در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است. آنرا باز کردم، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد. سوار ماشین شدم و رفتم جمکران. دیدم دم درب یکی از ورودی ها همان زن با دو بچه اش نشسته و در حال گریه کردن هستند. گفتم:خواهر چرا گریه میکنی؟ گفت:برادر من، شما که نمی توانی کاری بکنی، چرا سوال می کنی؟ گفتم:شوهرتان کجاست؟ گفت:چرا سوال میکنی؟ گفتم:من همان راننده ای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم، گمشده نداری؟ گفت:شوهرم در مسجد متوسل به امام زمان(عج) شده است. گفتم بلند شو، داخل مسجد برویم. به یکی از خدام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند، آن مرد با صورت و چشمانی سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمی گذاری به توسلم برسم چرا نمی گذاری به بدبختیم برسم و...؟ زن گفت:این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل میکنم. گفت شما کی باشید؟ کیف را در آوردم و به او دادم. مرد کیف را گرفت و درب آنرا با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی؟ گفتم آقا به من گفت که بیایم. چهره ها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان(عج) ما را دیده؟ گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان (عج) است که می فرمایند: *"«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، و لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ»"* دمی زحاجت ما نمی کنی غفلت که این سجیه به جز در شما نمی بینم. ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم تو در کنار منی و تو را نمی بینم. مرد گفت: ما با این پول می خواستیم خانه بخریم و گفتیم اول به جمکران بیاییم و آنرا تبرک کنیم که این اتفاق برایمان افتاد. 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفرج

چرا یک هفته زمان خریدند؟ برای اینکه همان ترفندی را که برای تشکیل کابینه به کار بردند، این بار برای حفظ ظریف تکرار کنند. موضوع را به رهبری وصل می‌کنند تا رای بگیرند، و چند هفته بعد احتمالاً تکذیبیه‌ای از بیت خواهیم شنید. #سرطان_اصلاحات #جریان_نفوذ 🎬 آنتی سلبریتی

❤️مسئولی چنین میانه میدانم آرزوست...

شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

رسانه‌های رژیم صهیونیستی چندروزی شایعه انداخته بودن که رهبر ایران شدیدا بیماره و در کماست تا روحیه سربازان حزب‌الله رو خراب کنه. تاحدی هم بروبچ حزب الله نگران شده بودن. امروز رهبر انقلاب دیدار داشتن در صحت و سلامت دشمنی که کودک‌کشی براش مث آب خوردن شده، دروغ و شایعه که براش چیزی نیست. ولی شما کجا دیدید جبهه حق، با دروغ و شایعه کارش رو جلو ببره؟ بخاطر همین میگیم هرگونه مطلبی درباره رهبر بعدی و تعیین جانشین در این برهه از زمان اشتباه محض و بازی تو زمین دشمنه. چون ما نمیفهمیم این بحث‌ها تاثیرش کجاس، یهو میبینی رزمندگان حزب الله رو وسط جنگ ناامید میکنه. 🌀 رسانه باشیم و در روشنگری لااقل یک نفر شریک باشیم . کانال ولایت آخرالزمان در ایتا

اگه یادتون باشه در فیلم مختارنامه ،فرمانده لشکردشمن(مصعب)فردی را بنام مهلب استخدام کرد که کارش نقشه کشیدن بود.یعنی مهارتش درشایعه سازی وتضعیف روحیه افراد مقابل بود. حالا هم مهلب هادر داخل وخارج مشغول نقشه کشیدن هستند.حواسمون باید جمع جمع باشه .از دشمن هیچ خبری رو نپذیریم وانتشار ندیم.

قبل انتخابات: آقای پزشکیان اگه نتونستید چی؟ ❌جواب‌ پزشکیان رو هرگز فراموش نکنید سرباز جنگ رسانه #احمد_نوایی👇