6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراض کامیونداران به مشکلات موجود در بندرامام
💠کامیونداران در حضور جمعی از نمایندگان دستگاه های قضایی و اجرایی که برای رفع مشکلات رسوب کالا در بندر امام خمینی حضور پیدا کردهاند از مشکلات موجود در این بندر گلایه کردند./ فارس
️
🌹 کانال حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
11.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشایر پایین دست کرخه: به هیچ وجه چنین وضعی را به خاطر نداریم.
تکمله: صحبت های حجه الاسلام والمسلمین قاسمیان
حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۱۸
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
لحظات آخر فقط صدای گریه اش را از پشت بی سیم شنیدم و دیگر آن ارتباط یک طرفه قطع شد. این تنها صدایی بود که از عقبه شنیدم. دوست داشتم می توانستم خودم را به بی سیم برسانم و بگویم: امروز در جاده ی خندق چه شد. دلم می خواست به او بگویم بچه ها امروز مردانه ماندند و حسین وار شهید شدند. دلم می خواست در لحظات آخر، به او می گفتم هر یک از بچه ها چطوری شهید شد.
خود سالار هم می دانست هیچ راهی جز این که در انتظار آمدن عراقی ها باشم، ندارم. لحظه سختی است، انتظار آمدن دشمن! حس پروانه ای را داشتم که لابه لای تار عنکبوت ها گیر کرده و هر لحظه متظر است عنکبوت او را بخورد. سالار کتار نیزار رفت که درون آبراه کناری بپرد. با دست هایش نیها را باز می کرد، برمی گشت، نگاهم می کرد، دودل و مردد بود که بماند یا برود. این نرفتن او خیلی حرصم میداد. برایش سخت بود تنهایم بگذارد. خودش را از میان نیزارها که به درون آبراه انداخت، نفس راحتی کشیدم..
تنها نبودم. شهدا کنارم بودند. شهدایی که نشد جنازه هایشان را عقب ببرند. نمیدانم چرا با بودن کنار شهدا آن همه احساس آرامش داشتم. وقتی به اسارت فکر می کردم، با خودم می گفتم من و این شهدا با هم اسیر عراقی ها می شویم. نمی دانم این فکر از تنهایی بود، تنفر از اسارت و یا از این که بین این همه آدم چرا من باید اسیر شوم!
فکرهای عجیب و غریبی خوره جانم شده بود. درد پایم شدید شد. می خواستم پاشنه ی پایم را از پوتین دراورم، نمی توانستم. پاشنه پایم توی پوتین مانده بود. پایی که به هیچ استخوانی وصل نبود. پوتین روی پاشنه ام سنگینی می کرد؛ آنقدر که انگار یک نفر گلویم را گرفته بود و نمی گذاشت نفس بکشم. پوتینم پر از خون بود. از بند آخر پوتینم استخوان های پایم خرد شده بود. باید به خودم می قبولاندم دارم اسیر می شوم. سعی کردم همان لحظه، از تمام دلبستگی هایم دل بکنم. دل بریدن از خانواده و تعلقات دنیایی سخت بود. گویا جزو کسانی بودم که هنوز برای شهادت آماده نشده بودم. همه تعلقات و دلبستگی هایم در مقابلم رژه می رفت. از دنیا فقط یک دوچرخه
۲۸ داشتم. بعد از ماه ها که از جبهه برمیگشتم، با برادرم سید شجاع الدین که او هم یک دوچرخه ۲۶ داشت، روزهای خوبی داشتیم. دوربین عکاسی و خیلی از عکس هایی که دوستشان داشتم، مخصوصأ عکس هایی که روز قبل در سنگر اطلاعات گرفته بودم، توی سنگر بود؛ سنگری که حالا در تصرف عراقی ها بود. برای این که راحت تر جان دهم باید از دلبستگی هایم دل می کندم. از پدرم، خانواده ام، خودم، دوچرخه ام، عکس هایم، هم کلاسی هایم، کوچه و خیابان شهرم، میدان فوتبال خاکی کنار خانه، باغ انارمان و عزیز ترین دوستم حسن. به خودم تلقین کردم دیگر خانواده ام، دوستان جبهه و هم کلاسی هایم را نخواهم دید.
دانستنی هایم از کینه شان نسبت به پاسداران و بسیجیان مرا به این باور رسانده بود عراقی ها که سر برسند، با یک تیر خلاص کارم را تمام می کنند. یک نفر مرتب این جمله را درونم تکرار می کرد. برایم یقین شده بود می گشتم. این یقین قدری مرا سبک کرده بود، باور کرده بودم این طور مردن حق یک اسیر بسیجی مجروح است و من باید این طوری کشته شوم و این جور کشته شدن تقدیر من است. با این جور فکرها آماده جان دادن شدم. در نگاهم بالای سنگر و جاده بود ببینم کی سر می رسند. پاشنه پای مجروحم را در دست راستم گرفتم، با کمک دست چپم خودم را روی زمین کشیدم و از توی کانال به طرف سنگر کوچکی که ده، پانزده متری پشت سرم بود، رفتم. دستم پر از خونهای لخته شده بود. لباس هایم خون آلود و خاکی بود. از بس لباس هایم خونی بود که رنگ تیره گرفته و مثل چوب خشک شده بود. می خواستم در لحظات آخر کاری کرده باشم. در همان فاصله ده، پانزده متری که خودم را عقب می کشیدم، سعی کردم تنها اسلحه کلاش به زمین افتاده یکی از شهدا را پرت کنم داخل آبراه کناری ام!
شدت درد کلافه ام کرده بود و انتظار این که بالاخره چه خواهد شد، عذابم میداد. تحمل درد استخوان هایی که لابه لای گوشت ساق پایم مانده بودند و با هر تکان دادن پاشنه مثل چاقو درون زخم هایم فرو می رفتند، عذاب آور بود. از تشنگی نا نداشتم. لب هایم خشک شده بود.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد
🌹حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
♨️کشت برنج در اصفهان منع قانونی ندارد!!!
🔰مدیر امور زراعت جهاد کشاورزی استان اصفهان:
♦️قانونی برای این که بتوان کشاورز را مجبور کرد کشتی را انجام دهد یا خیر در کشور وجود ندارد و فقط فعالیتهای ترویجی انجام شده یا آب بهای کشت برنج با تعرفه بیشتری محاسبه میشود، در این راستا کشاورزان شناسایی شده و به سازمان آب معرفی میشوند.
♦️ با توجه به درآمد بالای کشت برنج برای کشاورزان بنابراين استقبالی زیادی از آن می شود. کشت برنج هر هکتار زمین که در آن برنج کشت شود، چهار تن برنج برداشت خواهد شد که 120 میلیون تومان درآمد خواهد داشت، نمیتوان یکباره کشاورزان را مجبور به کشت نکردن برنج تشویق کرد، البته کاهش سطح کشت در استان نشاندهنده موفقیت فعالیتهای ترویجی است.
🌹کانال حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار سلیمانی:ما مدیون هستیم به مردم اینجا......
#استوری
🌹حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا کارون رو به خشکی می رود؟
🌹حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
🔻امام جمعه حمیدیه:
❌ فاجعه بزرگی حال رخ دادن است | ١٥ روز است که برخی روستاها آب شرب ندارند
حوزه|حجتالاسلام لفتهپور، با بیان اینکه فاجعه بزرگی حال رخ دادن است، گفت: علاوه بر اینکه سازمان آب و برق، آب را به روی کشاورزان بسته، هماکنون ١٥ روز است که برخی روستاها حتی آب شرب ندارند.
🔸برخی از روستاها در بحث آب شرب انسان و دام و آب مورد نیاز برای کشت تابستانه با مشکل مواجه هستند، روزی نیست که اهالی روستاهای حمیدیه از بیآبی با ما تماس نگیرند.
🔸بحران بیآبی سبب شد صد در صد به کشتهای فوری همچون سبزیکاری که نیاز به آب داشتند، خسارت وارد شود و مسئولان سازمان آب و برق دقیقاً پس از برداشت گوجه، آب را به روی کشاورزان بستند.
🔸قبلاً آب شرب مورد نیاز دامها از رودخانه کرخه و کانال سلمان تأمین میشد، اگرچه اکنون مقداری آب در کانال سلمان رهاسازی شده، اما آب را در رودخانه کرخه کاملاً قطع کردهاند.
🔸زمانی که آب از رودخانه قطع شود، آب موجود گلآلود و پُر از لَجن شده و احشام از آن استفاده نمیکنند. و چنانچه دام به آب دسترسی پیدا نکند مجبور است از آب کثیف تغذیه کند که مضرات این آب پس از دو ماه خودش را بهصورت بیماری در دام نشان میدهد که یا دام را تلف میکند و یا کیفیت گوشت دام از دست میرود.
◀️ مشروح خبر؛
hawzahnews.com/xbfj4
🌹کانال حوزه انقلابی خوزستان
@howzehenghelabi_khozestan
سهم کودکان #جفير از زندگی ، شادی در کنار تانکرهای #آب است.در حالی که میدان نفتی جفير روزی ۷میلیون فوت مکعب گاز و ۵۰ هزار بشکه تولید نفت دارد و ذخیره درجای نفت در آن ، ۲میلیارد بشکه برآورد شده . درآمد یک روز تولید نفت گاز این منطقه را هم برای خودشان هزینه نکردیم! و این عدالت نیست.
🌹کانال حوزه انقلابی خوزستان
http://eitaa.com/howzehenghelabi_khozestan
کارون 1400
😱ما که هواتوداریم الان هیچی نداریم!!!!
(شعار طرفداران روحانی ورزشگاه تختی اهواز سال 96)
🌹کانال حوزه انقلابی خوزستان
http://eitaa.com/howzehenghelabi_khozestan