eitaa logo
طلاب پاسخگو
1.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
219 فایل
🌼مدیر @seyyed_110 🌹پاسخگو شبهه @S_dastlan @Sarbazvelayat5 @Mhgholamalian ✅پاسخگو #احکام @Mhgholamalian @kiani_sulduz 🟣مشاور خانواده: @mhgholamalian @pasokhgo313 💢پاسخگو #بانوان @askbanoo @mhgholamalian @kanommousavi ☎️ پاسخگوی تلفنی 👈(096400)
مشاهده در ایتا
دانلود
❓با اين كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم خودش در راه راست بود و هم مسلمانان را به راه راست هدايت كرده بود، پس چرا در حال نماز مى فرمود: «اهدِنَا الصَّراطَ المُسْتَقِيمَ؛ ما را به راه راست هدايت كن! » آيا اين به اصطلاح علمى، تحصيل حاصل نيست؟ ✅پاسخ : جهان هستى با تمام پديده هاى خود-/ اعم از مادّى و معنوى-/ قابل زوال و دستخوش تغيير و تحوّل است؛ همچنان كه اصل پيدايش يك پديده در پرتو علّت و شرايط خاصّى صورت مى گيرد، همچنين استمرار و ادامه وجود آن، شرايط و مراقبت هاى خاصّى لازم دارد تا به آن لباس استمرار و بقا بپوشاند و از زوال و فناى آن جلوگيرى كند. موضوع هدايت به راه راست نيز مشمول همين قدرت است. بقا و ادامه هدايت در فرد و يا جامعه، به مراقبت‌ها و شرايط خاص نيازمند است و الّا ممكن است يك فرد هدايت يافته، در آينده عمر خود از جادّه مستقيم منحرف گردد و پس از هدايت، مجدّداً گمراه شود. بنابراين، يك فرد و يك اجتماع هرچند در شرايط كنونى از نظر هدايت و عقايد در درجه عالى و ممتاز قرار بگيرد، ولى آينده او مبهم است. او بايد از وضع فعلى استفاده نمايد و رو به درگاه الهى آورده و از او جدّاً بطلبد كه اين نعمت را كه هر لحظه ممكن است دستخوش فنا و زوال گردد، در حقّ او در تمام ادوار عمر برقرار بدارد. و اگر يك فرد هدايت يافته، بگويد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ ما را به راه راست هدايت كن! » هدف اين است كه ما را در اين راه پايدار فرما! و اين نعمت را درباره ما مستمر و دائمى گردان. مفسّر بزرگ اسلام «طبرسى» در «مجمع البيان» مثال مى زند و مى گويد: و نظير اين گونه تعبيرات در ميان ما فراوان است؛ شما وقتى احساس مى كنيد كه مهمان عزيز شما مى خواهد كم كم دست از غذا بكشد، فوراً به او مى گوييد: ميل بفرماييد در صورتى كه او آرام آرام مشغول خوردن است، ولى منظور اين است كه اين كار را ادامه بده. 📚 کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی ، و ، ص۴۸۲ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓مهم‌ترین واجب کفایی در زمان حال چیست؟ ✍پاسخ حضرت : همواره و خصوصاً در زمان کنونی خدمت به خلق خدا و رسیدگی به فقرا و نیازمندان، و گره‌گشائی از مردم، از اهمّ امور است و بر همگان لازم است که به سهم خود و در حدّ توان، در این زمینه اقدام نمایند. ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓چرا گاهی وعظ و نصیحتهای خالصانه هم در انسان ‌اثر نمی‌کند؟ ✍ پاسخ : ✅امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: منْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ واعِظاً مِنْ نَفْسِهِ لَمْ ینْفَعْهُ مَوْعِظَةُ غَیرِهِ‏ 🔻هر کسی که خداوند در درونش برای او واعظی از خودش برای خودش قرار ندهد، موعظه دیگران در او اثر نمی‌کند. 🔹 شما اگر خیال می‌کنی که پای موعظه دیگران که بنشینی بهره می‌بری، اشتباه می‌کنی. اول باید در درون خودت واعظی ایجاد کنی، وجدان خودت را زنده کنی، آن وقت از موعظه واعظ بیرونی هم استفاده می‌کنی. 📕 شهید مطهری، آزادی معنوی، ص۳۵ 🔰 @tollabe_pasokhgoo 🌹
طلاب پاسخگو
❓مدتی است که کنترل غریزه جنسی خود را از دست داده ام به طوری که مبتلا به گناه کبیره ای شده ام و با تم
❓حدود سه سال است که به مرض خود ارضایی مبتلا شده‌ام. التماس میکنم که مرا راهنمایی کنید. واقعاً خسته شدهام. نگذارید این فرزند شما از دست برود. ✍پاسخ حضرت : شما راهی جز توبه و بازگشت ندارید. با پشیمانی قلبی و عزم جدّی بر ترک، از خدا بخواهید دست شما را بگیرد و دیگر به سمت گناه نروید. همچنین زمینه‌های تحریک خود را از بین ببرید و از نگاه حرام و آلوده و حتّی شبهه‌ناک، حضور در جایی که دیدن افراد شما را تحریک می‌کند و از تنهایی بیش از حد، به شدّت پرهیز کنید. توجّه داشته باشید که همه‌جا محضر خداست و ادب حضور باید مراعات شود و از نماز اوّل وقت و از ذکر یونسیّه کمک بگیرید. ♦️ طلاب پاسخگو 🔰 @Tollabe_pasokhgoo
❓ با توجه به اينكه خداوند داراى مكان نيست، چگونه انسان با اطاعت از خدا به او تقرب پيدا مى كند؛ مقصود از قرب الهى چيست؟ ✍پاسخ: هرگز نمى توان گفت كه مقصود از اين قرب همان نزديكى از نظر مكان است؛ زيرا خداوند جهان، جسم و جسمانى نبوده و داراى مكان نيست. به طورى كه بنده اى از نظر مكان به او نزديكتر گردد، ولى در عين حال او به ما از خود ما نزديكتر است [۱] همچنين هدف از اين قرب، تقرب مقامى و اجتماعى نيست، چنانكه مى گويند: معاون از همه كس به وزير نزديكتر و در نزد او مقرب تر است، بلكه اين تقرب يك نوع «قرب معنوى» است و به كار بردن لفظ «قرب» در اين مورد يك نوع مجاز است و به حكم مناسبتى كه اين قرب با قرب مكانى دارد، در اين معنى به كار مى رود. تقرب به خدا، نه قرب مكانى است و نه قرب اجتماعى و مجازى، بلكه واقعيتى است حقيقى كه بندگان خدا در پرتو اطاعت و عبادت و اخلاص در عمل آن را به دست مى آورند و از درجات تكامل بالا مى روند وبه خدا نزديكتر مى شوند و فاصله‌ها را كمتر مى كنند. ممكن است سؤال شود كه اگر خدا مكان ندارد و چنين تقربى، اجتماعى نيست، پس مقصود از «قرب الهى» و بالا رفتن بنده و نزديك شدن به خدا چيست؟ پاسخ سؤال اين است كه: خداوند جهان، كمال مطلق و نامحدود است و پويندگان راه عبوديت و بندگى در پرتو كمالاتى كه از اين راه به دست مى آورند سرانجام حائز كمال مى شوند و از ديگران كه فاقد اين نوع كمال اند مقرب تر و نزديك تر مى گردند. در جهان آفرينش هركسى به تناسب كمال وجود خويش، قربى به ذات پروردگار دارد، ولى هر فردى از نظر وجود كامل تر باشد، به ذات الهى كه كمال محض و نامتناهى است مقرب تر و نزديكتر خواهد بود. به طور مسلم فرشتگان در پرتو كمالى كه دارند از بسيارى از موجودات جهان مقرب تر و نزديكترند از اين جهت گروهى از آنان «حاكم و مطاع» و گروهى ديگر «مطيع» و «فرمانبر» هستند. انسان كه از نظر مرتبه ى وجودى در درجه اى بالاتر قرار دارد، از جماد و نبات و حيوان به خدا نزديكتر است، و مقياس در نزديكى و دورى، همان كمال وجودى است كه او را به كانون كمال مطلق نزديكتر ساخته و مى سازد. علاوه بر كمالاتى كه به حكم ضرورت در وجود هر انسانى است، انسان مى توان بسيارى از كمالات را از راه عبوديت و بندگى و انجام وظايف دينى نيز به دست آورد. او با پيمودن طريق بندگى و اطاعت الهى، درجات قرب و نزديكى به خدا را طى مى كند و از مرحله حيوانى گام فراتر نهاده، و بالاتر از فرشته نيز مى رود. [۲] ---------- [۱]: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/ ۱۶). [۲]: تفسیر موضوعی منشور جاويد، ج ۵، ص ۱۶۹-۱۷۰. ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓با اين كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم خودش در راه راست بود و هم مسلمانان را به راه راست هدايت كرده بود، پس چرا در حال نماز مى فرمود: «اهدِنَا الصَّراطَ المُسْتَقِيمَ؛ ما را به راه راست هدايت كن! » آيا اين به اصطلاح علمى، تحصيل حاصل نيست؟ ✅پاسخ : جهان هستى با تمام پديده هاى خود-/ اعم از مادّى و معنوى-/ قابل زوال و دستخوش تغيير و تحوّل است؛ همچنان كه اصل پيدايش يك پديده در پرتو علّت و شرايط خاصّى صورت مى گيرد، همچنين استمرار و ادامه وجود آن، شرايط و مراقبت هاى خاصّى لازم دارد تا به آن لباس استمرار و بقا بپوشاند و از زوال و فناى آن جلوگيرى كند. موضوع هدايت به راه راست نيز مشمول همين قدرت است. بقا و ادامه هدايت در فرد و يا جامعه، به مراقبت‌ها و شرايط خاص نيازمند است و الّا ممكن است يك فرد هدايت يافته، در آينده عمر خود از جادّه مستقيم منحرف گردد و پس از هدايت، مجدّداً گمراه شود. بنابراين، يك فرد و يك اجتماع هرچند در شرايط كنونى از نظر هدايت و عقايد در درجه عالى و ممتاز قرار بگيرد، ولى آينده او مبهم است. او بايد از وضع فعلى استفاده نمايد و رو به درگاه الهى آورده و از او جدّاً بطلبد كه اين نعمت را كه هر لحظه ممكن است دستخوش فنا و زوال گردد، در حقّ او در تمام ادوار عمر برقرار بدارد. و اگر يك فرد هدايت يافته، بگويد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ ما را به راه راست هدايت كن! » هدف اين است كه ما را در اين راه پايدار فرما! و اين نعمت را درباره ما مستمر و دائمى گردان. مفسّر بزرگ اسلام «طبرسى» در «مجمع البيان» مثال مى زند و مى گويد: و نظير اين گونه تعبيرات در ميان ما فراوان است؛ شما وقتى احساس مى كنيد كه مهمان عزيز شما مى خواهد كم كم دست از غذا بكشد، فوراً به او مى گوييد: ميل بفرماييد در صورتى كه او آرام آرام مشغول خوردن است، ولى منظور اين است كه اين كار را ادامه بده. 📚 کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی ، و ، ص۴۸۲ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
طلاب پاسخگو
❓مهم‌ترين دعا چيست‌؟ ✅پاسخ استاد قرائتی: تنها دعايى كه بر هر مسلمانى واجب است كه آن را در واجب‌تر
❓چگونه مى‌توان مردم را از شرك و طاغوت نجات داد؟ ✍پاسخ استاد قرائتی: قرآن براى شرك زدايى و طاغوت گريزى،دستورات و روش‌هاى زيبايى بكار برده،از جمله مى‌فرمايد: ١.اگر تمام خدايان دروغين و طاغوت‌ها جمع شوند، نمى‌توانند مگسى را بيافرينند. «لَنْ‌ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ‌» ٢.به جز خدا،همه رفتنى وفانى هستند، «كُلُّ‌ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ‌ إِلاّ وَجْهَهُ‌» ٣.همه محدودند،تنها اوست كه قدرتش گسترده است، «وَسِعَ‌ كُرْسِيُّهُ‌» ٤.همه وابسته و محتاج و فقيرند، «يا أَيُّهَا النّاسُ‌ أَنْتُمُ‌ الْفُقَراءُ» ٥.همه مملوكند و تنها اوست كه مى‌تواند مخلوقات را محو و نابود و يا ديگران را جايگزين آنها كند، «إِنْ‌ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ‌ وَ يَأْتِ‌ بِخَلْقٍ‌ جَدِيدٍ» ٦.همه مقطعى و ناپايدار و تغييرپذيرند، «اِتَّخَذَ إِلهَهُ‌ هَواهُ‌» ٧.غير خدا عامل ركود است،انسانى كه مى‌تواند به بى‌نهايت وصل شود،در جمادات و شهوت،مقام و طاغوت ماندگار مى‌شود. ٨.نه قدرت آفريدن دارند، «لا يَخْلُقُونَ‌ شَيْئاً» ٩.نه توان يارى رسانى دارند، «لا يَسْتَطِيعُونَ‌ نَصْرَهُمْ‌» ١٠.نه مى‌شنوند، «أَمْ‌ لَهُمْ‌ آذانٌ‌ يَسْمَعُونَ‌ بِها» ١١.نه مى‌بينند، «أَمْ‌ لَهُمْ‌ أَعْيُنٌ‌ يُبْصِرُونَ‌ بِها» ١٢.نه قدرت و توان دارند، «أَمْ‌ لَهُمْ‌ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ‌ بِها» ١٣.نه برنامه صحيح و ارشادى دارند. ١٤.نه وفايى دارند،دير يا زود پيروان خود را رها مى‌كنند و به فكر نجات خودشان هستند. اكنون مقايسه كنيد با خدايى كه: ١.مالك همه چيز است، «لَهُ‌ ما فِي السَّماواتِ‌ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌» ٢.قادر بر همه چيز است، «عَلى‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» ٣.عالم بر همه چيز است، «إِنَّهُ‌ بِكُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌» ٤.هيچ چيز براى او مشكل نيست، «وَ لا يَؤُدُهُ‌ حِفْظُهُما» ٥.تمام عزّت از اوست، «إِنَّ‌ الْعِزَّةَ‌ لِلّهِ‌ جَمِيعاً» ٦.تمام قدرت از اوست، «أَنَّ‌ الْقُوَّةَ‌ لِلّهِ‌ جَمِيعاً» ٧.تنها توكّل بر او اميدبخش است، «تَوَكَّلْ‌ عَلَى الْحَيِّ‌ الَّذِي لا يَمُوتُ‌» ٨.كارايى هر مخلوق وابسته به اوست، «مَنْ‌ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ‌ عِنْدَهُ‌ إِلاّ بِإِذْنِهِ‌» با مقايسه ميان شرك و توحيد،عقل و فطرت مى‌تواند راه گمشده خود را بيابد. 📚پرسش ها و پاسخ های قرآنی - ج1، صفحه ۱۱۰ ❇️با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید 🔻 🚩 @Tollabe_pasokhgoo
طلاب پاسخگو
🔺سخنان آیت الله دیباجی اصفهانی آخر درس تفسیر قرآن درباره مساله فلسطین 🎞فیلم کامل جلسه تفسیر آیه۱۳ آ
❓استادی داریم که به ما قرآن تدریس می کنند به این نکته تاکید دارند که چون عجم هستیم نیازی نیست الفاظ عربی را بخوانیم بلکه خواندن ترجمه قرآن کریم کفایت می کند خواستم نظر حضرتعالی را بدانم؟ ✍پاسخ آیت الله دیباجی اصفهانی: بسمه تعالی بعد التحیه و السلام خداوند در سوره یوسف می‌فرماید: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (یوسف، آیه۲) ما آن کتاب را قرآن عربی، نازل کردیم شاید بیندیشید. و روایاتی که خواندن قرآن را مدح می‌کند مقصود الفاظ عربی قران است. از معصوم نقل شده: نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلاَوَهِ اَلْقُرْآنِ خانه‌های خود را به تلاوت قرآن نورانی کنید. و عن الصادق علیه السلام: مَنْ قَرَأَ فِی اَلْمُصْحَفِ نَظَراً مُتِّعَ بِبَصَرِهِ(سفینهالبحار ج۷، ص۲۵۹) امام صادق علیه السلام فرمود هر کس قرآن را (بادیدن آیات) بخواند از چشمانش بهره‌مند می‌شود. البته توجه به معانی و ترجمه و تفسیر آیات شریفه ممدوح و پسندیده است. والله العالم والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته سید محمد تقی دیباجی اصفهانی ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓از گويندگان مذهبى مى شنويم و در كتاب هاى دينى مى خوانيم كه امام زمان عليه السلام داراى دو غيبت «صغرى» و «كبرى» بوده است؛ مقصود از اين دو غيبت چيست و چرا به يكى صغرى (كوچك) و به ديگرى كبرى (بزرگ) مى گويند؟ ✅پاسخ اجمالی: يازدهمين پيشواى شيعه، حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در سال دويست و شصت هجرى قمرى ديده از دنيا بربست و مقام امامت و رهبرى امّت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند وى حضرت مهدى (عج)، موعود جهانيان انتقال يافت. روزى كه امام پدر ارجمند خود را از دست داد، سنّ مبارك او از شش سال تجاوز نمى كرد، چون دشمنان امام در هر لحظه در كمين او بودند و تصميم گرفته بودند كه به هر قيمتى باشد به زندگى او خاتمه دهند، وى به فرمان خداوند از ديدگان مردم غايب گرديد. 🔻اين غيبت تا مدّتى طورى بود كه شيعيان خاصّ آن حضرت مى توانستند مسائل مورد نياز خود را به وسيله چهار نماينده خاصّ وى از حضرتش سؤال كنند و پاسخ آنها را بطور كتبى دريافت نمايند. اين جريان تا سال سيصد و بيست و نه هجرى قمرى ادامه داشت و نمايندگان چهارگانه آن حضرت، يكى پس از ديگرى اين مقام و منصب را حفظ نموده و با درگذشت آخرين نماينده وى، نيابت و نمايندگى خصوصى پايان يافت و اداره امور شيعيان و بيان حلال و حرام و رسيدگى به خصومات و اختلافات و كلّيّه شؤون زندگى مردم به فقهاى بزرگ شيعه كه نمايندگان عامّ آن حضرت هستند واگذار گرديد و به نيابت خصوصى كه فردى بطور معيّن نماينده امام گردد، خاتمه داده شد. 🔺غيبت صغرى از سال دويست و شصت كه سال وفات امام عسكرى عليه السلام است، آغاز گرديد و در سال سيصد و بيست و نه كه سال وفات آخرين نماينده اوست پايان يافت و از آن به بعد تا امروز، دوران غيبت كبرى مى باشد و علّت اين نامگذارى روشن است؛ زيرا در قسمت اوّل از غيبت، اگر چه شيعيان از شرفيابى به حضور امام عليه السلام محروم بودند ولى نمايندگان خصوصى امام مى توانستند با او تماس بگيرند و مطالب و وقايع را به عرض امام برسانند و بعلاوه دوران آن نيز كوتاه بود؛ از اين نظر، اين غيبت را «غيبت صغرى» مى گفتند؛ ولى پس از درگذشت آخرين سفير خصوصى آن حضرت، اين راه نيز به روى مردم بسته شد و فقهاى اسلام به عنوان مرجع رسمى در امور دينى و دنيوى معرّفى شدند و بر اثر بسته شدن هم نوع تماس هاى خصوصى و طولانى بودن زمان غيبت، نام آن را «غيبت كبرى» نهادند. 📚کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی ، و ، ص۲۲۰ و ۲۲۱ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓با سلام خدمت استاد گران قدر حجت الاسلام جاودان. در مورد عبور خواطر شیطانی و مهلک از ذهن می خواستم بدانم از ذهن این بنده حقیر افکار شرک آلود و فوق العاده وحشتناکی به خصوص در حین نماز عبور می کند. تجویز شما را برای یکی از دوستان خواندم ولی می خواستم بدانم آیا عبور این گونه افکار بی نهایت وحشتناک برای انسان گناه محسوب می شود و باعث شرک خفی در او می شود؟ ✍️حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند: سلام علیکم و رحمة الله خواطر شیطانی باقی مانده ازگذشته است . شما مقاومت کنید بر طرف می شود . زیاد قرآن بخوانید بالخصوص در ماه رمضان و زیاد استغفار کنید بخصوص در ماه رمضان – زیاد لااله الا الله بگوئید – گناه را هم که ترک کرده اید مشکل حل خواهد شد. 🌐 منبع 👉 ♦️ طلاب پاسخگو 🔰 @Tollabe_pasokhgoo
❓آیا در عصر غیبت، دعای فرج و انتظار فرج کافی است؟ ✅ (ره): تنها انتظار فرج کافی نیست، تهیّأ (آمادگی)، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف واقع می‌ شود، به‌ حدی که: «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ جهان مملو از ظلم و جور می‌ گردد» خدا می ‌داند که به‌ واسطه ضعف ایمان بر سر افراد چه می‌ آید. خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان باشد و زود تحقق پیدا کند. مگر امکان دارد عافیت مطلقه بدون ایمان، طاعت و بندگی انجام گیرد؟! خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فِتَن مُضِلّه کناره‌ گیری کنند. 📚در محضر بهجت، ج۱، ص۱۱۹ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
مهم‌ترين دعا چيست‌؟ ✅پاسخ استاد قرائتی: تنها دعايى كه بر هر مسلمانى واجب است كه آن را در واجب‌ترين اعمال خود - نماز - روزى ده مرتبه بگويد، دعاى «اِهْدِنَا الصِّراطَ‍‌ الْمُسْتَقِيمَ‌» است؛ بنابراين، درخواست هدايت به راه مستقيم، مهم‌ترين دعاست. آرى، در مقابل راههاى متعدّدى كه در برابر انسان قرار دارد، (راه هوسهاى خود و ديگران، راه وسوسه‌هاى شيطان، راه نياكان و پيشينيان، راه طاغوت‌ها، راه توقّعات و انتظارات اين و آن و راه خدا و اولياى او)انسان هر لحظه و براى هر چيزى بايد از خدا استمداد جويد كه او را به راه مستقيم هدايت كند. راه مستقيم راه خدا و اولياى خداوند و بندگان مخلص خداست. براى اطمينان به راه خدا،بايد پيرو و دنباله‌رو اولياى خدا باشيم،چنانكه در زيارت جامعه مى‌خوانيم:هركس به شما (اهل بيت)متوسّل شد، به خدا متوسّل شده است. «مَن اعتصم بكم فقد اعتصَم باللّه» و در قرآن مى‌خوانيم:هركس به خدا متوسّل شد به راه مستقيم هدايت شده است. «وَ مَنْ‌ يَعْتَصِمْ‌ بِاللّهِ‌ فَقَدْ هُدِيَ‌ إِلى‌ صِراطٍ‍‌ مُسْتَقِيمٍ‌»(آل عمران ، آیه ۱۰۱) در روايات، راه مستقيم، راه توحيد، قرآن و فطرت سالم، معرفى شده است.(تفسیر نور، ج۱، ص۳۰) شكّى نيست كه تقاضاى راه مستقيم حتى بر اولياى خدا نيز لازم است؛زيرا اولاً؛ ماندگارى در راه مستقيم،غير از پيدا كردن راه مستقيم است.چه بسيار افرادى كه به راه مستقيم هدايت مى‌شوند؛ولى پايدار نمى‌مانند؛يعنى بعد از ايمان، منحرف مى‌شوند. «آمَنُوا ثُمَّ‌ كَفَرُوا...»(نساء ، آیه ۱۳۷) ثانياً؛هدايت شدن نيز درجات و مراحلى دارد،همان‌گونه كه نور ضعيف و قوى دارد،بنابراين افراد هدايت شده،بايد به فكر هدايت برتر و بيشتر باشند. «زادَهُمْ‌ هُدىً‌» (محمد ص ، آیه۱۷) ثالثاً؛ممكن است افرادى در بعضى امور در راه مستقيم باشند؛ولى نسبت به مواردى در راه نباشند و لذا بايد براى رسيدن به جامعيت راه مستقيم از خداوند كمك بخواهيم. مثلاً؛ انتخاب شغل، دوست، رشته تحصيلى، همسر، عقايد، عمل، اخلاق، رهبر، نماينده، چگونگى در آمد و مصرف آن، ستايش، انتقاد، محبت، قهر،‌ صلح،‌ جنگ، خوردن،قضاوت، انفاق، عبادت، اقتصاد، سياست، روابط‍‌ و در همه امور بدون الگوى صحيح و كامل نيست؛ لذا انسان نياز به الگوى كامل و بدون نقص دارد كه همان انبيا و اوصيا هستند. 📚پرسش ها و پاسخ های قرآنی - 1، صفحه 18 🏴 با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید 🔻 🚩 @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎ـ࿐჻ᭂ⸙🖤⸙჻ᭂ࿐
❓چرا شيعیان دست‌ها را از بالا به پايين مى شويند؟ ✅پاسخ : همگى مى دانيم كه وضو يكى از مقدمات نماز است. در سوره مباركه مائده مى خوانيم: «يا أَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيديَكُمْ إِلَى المَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الكَعْبَيْنِ». «اى افراد با ايمان هرگاه براى نماز به پا خاستيد، صورت و دست هاى خود را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا كعبين (دو برآمدگى) مسح كنيد». در جمله نخست «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيديَكُمْ إِلَى المَرافِق» لفظ «أيدى» به كار رفته كه جمع «يد» به معنى دست است و با در نظر گرفتن دو مطلب روشن مى شود كه چرا بايد دست‌ها را از بالا به پايين شست. ۱. كلمه «يد» در زبان عربى استعمالات مختلفى دارد و گاه صرفاً به انگشتان دست، گاه به انگشتان تا مچ، گاه به انگشتان تا آرنج، و بالأخره گاه به كلّ دست از سر انگشتان تا كتف، اطلاق مى شود. ۲. مقدار واجب از شستن دست در وضو فاصله ميان مرفق تا سر انگشتان است، لذا قرآن لفظ «إِلَى المَرافِق» را به كار برده تا مقدار واجب را بيان كند. نتيجه مى گيريم: چون لفظ «يد» كاربردهاى گوناگونى دارد، كلمه «إلى» در «إِلَى المَرافِق» بيانگر مقدارى از اجزاء عضو است كه بايد شسته شود يعنى بايد دستها تا آرنج شسته شود نه كمتر و نه بيشتر و هرگز ناظر به «كيفيت» غَسل و شستوى دست (كه مثلًا از بالا به پايين صورت گيرد يا از پايين به بالا) نيست، اما كيفيت شستشو چگونه است؟ آن مربوط به عرف وعادت است و معمولًا از بالا به پايين مى شويند. فى المثل اگر پزشك دستور دهد پاى بيمار را تا زانو بشوييد، پاى وى را از بالا به پايين مى شويند، نه بالعكس يا اگر انسانى به رنگ كارى بگويد اين اتاق را تا سقف رنگ كن، هيچ گاه از پايين ديوار آغاز نمى كند، بلكه از بالا شروع كرده تا به پايين برسد. از اين رو، شيعه اماميه معتقد است كه در هنگام وضو، صورت و دست‌ها را بايستى از بالا به پايين شست و خلاف آن را صحيح نمى داند. زيرا كلمه «تا» در زبان فارسى، و يا «إلى» در زبان عربى، در اين موارد، ناظر به بيان مقدار محل عمل است نه كيفيت انجام آن. گذشته از اين، سيره ائمه اهل بيت، كه عِدل قرآنند، بيانگر كيفيت شستن است و آنان[اهلبیت ع] دست‌ها را از بالا به پايين مى شستند. 📚راهنمای حقیقت ص۲۰۶ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓علت توصیف خداوند به «خَيْرُ الْماكِرين» چیست؟ ✅پاسخ اجمالی: خدا در قرآن به عنوان «خَيْرُ الْماكِرين» توصيف شده است. «ماكر» از ماده «مكر» به معنى منصرف ساختن ديگرى از رسيدن به مقصود از طريق حيله است. از این رو مکر اگر برای رسیدن به هدف مطلوبی باشد پسندیده و اگر برای رسیدن به هدف مذمومی باشد، ناپسند خواهد بود. اما در تبیین دلیل توصيف خدا به «خَيْرُ الْماكِرين» باید گفت: خدا قوی ترین مدبر است و تدبير صحيح آن است كه شخص، عالم به عواقب امور و آينده و گذشته باشد و اضافه بر اين هرگونه قدرت بر انجام تدبيرهاى خود داشته باشد، لذا شایسته توصیف به این وصف می گردد. 🌐پاسخ تفصیلی:yun.ir/s52s61 ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
⁉️منظور از آيه فَلْيَضحَكُوا قَليلًا وَلْيَبكُوا كَثيراً [۱] چيست؛ آيا مفهومش اين است كه خداوند در اين آيه به مردم دستور مى دهد كه بخندند و زياد گريه كنند، با آن كه گريه زياد داراى ضررهايى است كه مسلّماً شارع مقدّس اسلام به آن راضى نيست و از طرفى خنده موجب نشاط و مفرّح جسم و روح است چرا از آن جلوگيرى به عمل آيد؟ ✍پاسخ : كسانى كه آيه شريفه را چنين معنا كرده اند در حقيقت توجّه به صدر و ذيل آن نكرده اند، آيه مزبور در سوره «توبه» در ضمن آياتى است كه درباره منافقان و متخلّفان از دستور جهاد اسلامى گفتگو مى كند و پيش از آن اين آيه است: «فَرِحَ الُمخَلَّفُونَ بِمَقعَدِهِمْ خِلافَ رِسول اللّهِ وَ كَرِهُوا انْ يُجاهِدوا بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فى سَبيلِ اللّهِ وَ قالُوا لاتَنفِرُوا فى الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّم اشَدُّ حَرّاً لو كانُوا يَفقَهُونَ؛ بازماندگان از «جنگ تبوك» از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و كراهت داشتند كه با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كنند و (به يكديگر و به مؤمنان) گفتند: در اين گرما، (به سوى ميدان) حركت نكنيد! (به آنان) بگو: آتش دوزخ از اين هم گرمتر است اگر مى دانستيد! » بلافاصله بعد از اين آيه مى فرمايد: «فَليَضحَكُوا قَليلًا وَ لْيَبْكُوا كَثيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكسِبونَ؛» از اين رو آنها بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند (چرا كه آتش جهنّم در انتظارشان است) اين، جزاى كارهايى است كه انجام مى دادند! » 🔻خلاصه، ذيل آيه و آيات قبل و بعد از آن و همچنين شروع جمله «فَليَضْحَكُوا» با كلمه «فاء» كه براى تفريع است، همگى بخوبى روشن مى سازد كه آيه، مربوط به وضع منافقان و متخلّفان از دستور جهاد است و به هيچ وجه امر و دستورى در اين آيه به عموم مردم وجود ندارد و اين كه در ذيل آيه فرموده: «اين عمل- گريه بسيار و خنده كم- براى كيفر كارهاى آنهاست» اشاره به اين است كه اگر آنها بدانند چه مجازاتهايى در پيش دارند، گريه بسيار و خنده كمتر خواهند كرد و از غم و اندوه، آنى راحت نخواهند شد. ---------- [۱]: سوره توبه، آيه ۸۲. 📚 پاسخ به پرسش‌های مذهبی ، و ، ص۵۶۹ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓با اين كه مى دانيم خداوند رحمان و رحيم است و نسبت به بندگان خود مهربان مى باشد، چرا در منابع اسلامى اعم از قرآن و حديث وارده شده است كه از خدا بترسيم؛ اصولًا ترس از خداوند دادگر و مهربان چه مفهومى دارد؟ ✅ پاسخ : مى دانيم ترس بموقع و به صورت منطقى و معقول در وجود انسان يكى از نعمتهاى الهى است؛ زيرا ترس يك «عامل حفاظتى» است كه انسان را در برابر بسيارى از خطرات مصون مى دارد؛ اگر انسان از عوامل خطر نمى ترسيد، مثلًا از درندگان، فرو ريختن سقف خانه هاى لرزان و بيمارى خطرناك نمى هراسيد، ديرى نمى پاييد كه در كام هر خطرى فرو مى رفت و بزودى رشته زندگى او از هم مى گسست. همين ترس به انسان هشدار مى دهد كه به بدن يك جذامى بدون جهت دست نزند، به لب پرتگاه نرود و در برابر خطرات احتمالى به وسايل ايمنى مجهّز گردد. 🔹اگر در اين موارد و مشابه آنها ترس از ضرر و خطر در وجود انسان وجود نداشت، گروه زيادى خيلى زود به كام نيستى كشيده مى شدند. 🔸البتّه ترس در صورتى مايه حفظ و تكامل انسان شمرده مى شود كه منطقى و عقلانى باشد؛ يعنى انسان از عواملى كه واقعاً خطرناك هستند بترسد ولى بطور مسلّم ترسهاى بى دليل و غير منطقى كه از آن به «جُبن» تعبير مى آورند، مايه عقب افتادگى و وسيله شكست و ناكامى است. ترس بى جهت آن است كه انسان بدون دليل از موضوعى بترسد و يا در موردى كه بايد به ميدان حوادث برود، از آن فرار كند و در تمام صحنه هاى مختلف زندگى جنبه و قيافه منفى به خود بگيرد؛ اين گونه ترسها مسلّماً مذموم و بيهوده و مايه عقب افتادگى انسان است. 🔹اكنون برگرديم به مسأله ترس از خدا: قرآن مجيد چنين مى فرمايد: «وَ امّا مَنْ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى* فَانَّ الجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد، قطعاً بهشت جايگاه اوست! ». [۱] در اين آيه به جاى ترس از خدا، ترس از مقام خدا قرار داده شده است. اكنون ببينيم مقصود از ترس از «مقام» خدا چيست؟ 🔸مقصود همان مقام عدالت و دادگرى اوست؛ آيا عدالت خدا ترس آور و وحشتناك است؟ جواب اين سؤال روشن است؛ آنها كه حسابشان پاك است، از عدالت خداوند ترس ندارند؛ امّا آنها كه پرونده تاريكى دارند، مسلّماً از عدالت او مى ترسند؛ زيرا اگر خداوند با بندگان بزهكار خود بر اساس عدالت و دادگرى رفتار كند، بايد آنان را مطابق پرونده هاى سياه خودشان به كيفرهاى سخت محكوم سازد. آيا چنين موضوعى ترسناك و وحشتناك نيست؟ 💥از اين بيان نتيجه مى گيريم كه مقصود از ترس [از] خداوند ، ترس از مقام عدالت او (ترس از گناه و اعمال زشت خودمان) است؛ اينهاست كه بايد انسان از آنها بترسد و هر كجا ترس از خدا مطرح است، مقصود همين است و بس. 🔺اميرمؤمنان در يكى از سخنان خود به اين حقيقت اشاره مى كند و مى فرمايد: «وَلا يَخافَنَّ الّا ذَنْبَهُ ؛ شايسته است هر فردى فقط از عمل ناشايست خود بترسد». [۲] ممكن است سؤال شود كه هر گاه مقصود از جمله «ترس از خدا» ترس از گناه و اعمال ناشايست است، پس چرا اوليا و پيشوايان معصوم با اين كه در برابر گناه معصوم بوده و هرگز گناهى از آنان سر نمى زده، بيش از همه از خدا مى ترسيدند؟ پاسخ اين سؤال چندان پيچيده نيست؛ زيرا بيم آنان از يك رشته «ترک اولى» بود كه به هيچ وجه گناه محسوب نمى شود؛ ولى انتظار از آنان اين است كه آنها را نيز انجام ندهند. انتظاراتى كه از آنان هست از ديگران نيست؛ چه بسا ممكن است عملى براى نوع افراد مباح و مشروع و حتّى عبادت شمرده شود، ولى همان عمل براى كسانى كه در سطح عالى قرار دارند نسبت به موقعيّت و مقامى كه به دست آورده اند، لغزش محسوب گردد! ---------- [۱]: سوره نازعات، آيه ۴۰ و ۴۱. [۲]: نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۸۲. 📚کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی ، و ، ص۶۶۷ الی ۶۶۹ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓در طول تاريخ گاهى به شرايط و فرصت هايى بر مى خوريم كه گمان مى رود زمينه ظهور فراهم شده، مثلًا استقبال مردم از دين و فداكارى در راه اسلام و بذل جان و شهادت به خاطر آن به قدرى زياد و با شور و هيجان است، كه به نظر مى آيد نه تنها سيصد و سيزده نفر بلكه بيش از هزاران نفر آماده جان نثارى در ركاب امام زمان عليه السلام هستند با وجود اين، سرّ تأخير ظهور چيست؟ ✍پاسخ (ره): راجع به فراهم بودن شرايط ظهور امام زمان عليه السلام، اوّلًا: كسى نمى تواند به طور يقين اظهار اطّلاع كند يعنى بگويد همه شرايط فراهم شده است؛ زيرا خود اين ادّعا احتياج به علم به جميع شرايط دارد چون ممكن است احاديث متضمن بيان همه شرايط نباشند. ثانياً: بر فرض كه شرايط، منحصر در آن موارد باشد كه در روايات آمده است، با اين حال همان طور كه صدوق رحمه الله فرموده است واقعاً نمى توان مطمئن بود كه فرضاً همان سيصد و سيزده نفر اصحاب خاص و ساير شرايط موجود شده باشد. چون اگر تمام اوضاع و شرايط بر حسب ظاهر حكايت از فراهم بودن زمينه ظهور داشت، بدون اينكه مثلًا وجود افراد خالصى را كه بتوانند در شمار سيصد و سيزده نفر از اصحاب حضرت صاحب عليه السلام باشند انكار كنيم، اين ادّعا را هم نمى توانيم بكنيم كه همه افراد مانند: «سلمان» و «ابوذر» و «مقداد» و «رُشَيد هَجرى» و «اصحاب كربلا» مى باشند. در وضعيّت كنونى با همه ادعاهايى كه در جامعه ما براى بازگشت به اسلام و اسلام خواهى مطرح مى شود، و البته باعث افتخار است؛ امّا باز هم مى بينيم احكام الهى را خيلى‌ها در بسيارى از مسائل سياسى، اقتصادى، اجتماعى، زير سؤال مى برند و تا آنجا كه بعضى احكام دين را كه اختصاص به زمان و يا مكان خاصّى ندارد مختص به همان عصر پيغمبر صلى الله عليه و آله مى دانند به اين بهانه از زير بار تكليف شانه خالى مى كنند، با وجود چنين اشخاصى و حوادثى چگونه مى توانيم بگوييم اوضاع براى ظهور آماده شده است، تا چه رسد به اينكه از علّت تأخير سؤال كنيم. بنابراين در اين مسأله سزاوار است تسليم حكم و اراده خداوند عالم باشيم و فضيلت انتظار ظهور را از دست ندهيم و همان گونه كه در روايت «على بن مهزيار» اشاره شده است محجوب بودن آن حضرت را به اعمال خود نسبت بدهيم و هميشه ياد آن حضرت را در دل هايمان زنده نگهداريم و سعى كنيم از طريق اصلاح اعمال خود زمينه ظهور حضرتش را هرچه بيشتر فراهم كنيم. 📚سلسله مباحث امامت و مهدويت، ج ۴، ص: ۱۱۸ 🌸 @Tollabe_pasokhgoo 🌹 •┈┈••✾•✨⁦⁩🌼🌼✨•✾••┈┈•
❓اگر فرشتگان از مجردات هستند، چرا برخي چون فطرس دچار اشتباه شدند؟ ✍پاسخ : همه فرشتگان در يك رتبه نيستند؛ فرشتگان حامل عرش و حاملان وحی، مقامي بسيار والا دارند؛ (وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقام مَعلوم). آنان از خطا معصوم اند، زيرا در قرآن كريم آمده است: (لا يَعصونَ الله). البته معلوم نيست كه همه فرشته ها از يك سنخ باشند يا فرشته اي مانند انسان داراي نفس مستكمله باشد. اما درباره داستان فطرس، اين مسئله بايد به اثبات برسد، زيرا فطرس واژه ای يونانی است و در دعاي سوم شعبان نيز فرشته معرفي نشده است: «عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ». از سوی ديگر، سند اين دعا نيز بايد بررسی شود و ميزان اعتبار آن مشخص گردد. اگر مسئله درستي سند و فرشته بودن فطرس اثبات شود، باز هم با آيه فوق تعارضی ندارد، زيرا ممكن است فطرس از فرشتگان زمينی باشد و با فرشتگان آسمانی يا اخروی تفاوت داشته باشد. 📚نسيم انديشه دفتر دوم، صفحه 62 🌼 طلاب پاسخگو🔻 🔹 @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙🍃🌸⸙჻ᭂ࿐
🔹راه‌های برطرف کردن رذائل اخلاقی 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨☀️⁦⁩✨•✾••┈┈•
❓بزرگ‌ترين و مخفى‌ترين گناه چيست‌؟ ✍پاسخ استاد محسن قرائتی: قرآن،تنها گناهى را كه درباره‌ى آن مى‌فرمايد:خداوند و تمام لعنت كنندگان هميشه بر انجام دهنده‌ى آن لعنت مى‌كنند،كتمان و پوشاندن حق است. «أُولئِكَ‌ يَلْعَنُهُمُ‌ اللّهُ‌ وَ يَلْعَنُهُمُ‌ اللاّعِنُونَ‌» زيرا گاهى در كتمان يك حق،نسل‌هايى منحرف مى‌شوند و يا در انحراف خود باقى مى‌مانند،قرآن مى‌فرمايد:دانشمندان يهود و مسيحى،پيامبر اسلام را همچون فرزندان خود مى‌شناختند و نه تنها نام او را بلكه نشانه‌هاى امّت پيامبر صلى الله عليه و آله را هم مى‌دانستند؛ولى از بازگو كردن حق خوددارى كرده و آن را كتمان مى‌كردند و مردم را در جهل خود رها مى‌ساختند. مشابه اين كتمان خطرناك،بدعت و دين تراشى برخى دانشمندان است كه از پيش خود مطالبى را مى‌نوشتند و مى‌گفتند اين نوشته‌ها از طرف خداوند است.در آيه ٧٩ سوره بقره،براى اين گروه نيز سه بار كلمه «ويل» بكار رفته است. 📚پرسش ها و پاسخ های قرآنی - ج۱ ، صفحه ۹۷ ✅ با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید 🔻 🚩 @Tollabe_pasokhgoo 🌹 ‍‌ ‎‌‌‌‎ـ࿐჻ᭂ⸙🌸⸙჻ᭂ࿐
❓مى دانيم كه آيين اسلام جامعترين آيينى است كه از طرف خداوند براى بشر فرستاده شده است و لازمه اين سخن اين است كه آيين هاى پيشين، همگى نسبت به آيين اسلام «ناقص و نارسا» بوده باشند، در اين صورت اين سؤال پيش مى آيد كه چگونه خداوند در گذشته براى هدايت بشر آيين ناقص و نارسا فرستاده است، در صورتى كه مقام خداوند از ارسال آيين ناقص منزّه مى باشد؟! ✅پاسخ اجمالی: دلايل جهانى و خاتم بودن آيين اسلام بخوبى اين مطلب را ثابت مى كند كه پس از طلوع اسلام براى تكامل مادّى و معنوى بشر و آگاهى او از وظايف الهى، راهى جز پيروى از اين دين نيست. البّته هركدام از اديان گذشته در زمان خود، راه صحيحى براى تكامل بشر و توجّه او به خدا بوده و بشر در پرتو اين اديان به سوى تكامل روحى و معنوى پيش رفته است؛ ولى پس از ابلاغ آيين اسلام-/ كه آيين جهانى و خاتم اديان است-/ پيمودن راه هاى ديگر خطاست و غير اين آيين، نمى تواند انسان را به اهداف عالى تر و كامل ترى كه مناسب «امّت تكامل يافته» است برساند. ولى در عين حال هركدام از اين اديان در زمان و عصر خود كاملترين دين بودند كه براى هدايت مردم از طرف خداوند آمده است. براى توضيح مى توان گفت كه: مجموع اديان آسمانى بسان كلاس هاى مختلف دانشكده اى است كه دانشجويى در آن به تحصيل و تكميل خود مى پردازد؛ آنچه را كه دانشجو در سال هاى نخست مى آموزد در عين اين كه صحيح و پا برجاست، پايه اى است براى كلاس هاى بالاتر و مطلبى را كه در كلاس هاى بالاتر تحصيل مى كند، همگى مكمّل اصولى است كه در سال هاى نخست آموخته است. بنابر اين، برنامه هر كلاسى نسبت به دانشجوى ويژه خود بهترين برنامه است و اگر وضع غير اين باشد (مثلًا براى دانشجويان سال اوّل، برنامه كلاس هاى بالاتر پياده شود) جز اتلاف وقت نتيجه اى نخواهد داشت؛ همان طور كه اگر براى دانشجويان دروه عالى برنامه دوره اوّل اجرا گردد، آنان به هدفى كه براى آن تربيت مى شوند نخواهند رسيد. آيا در اين صورت كسى به خود اجازه مى دهد كه بگويد برنامه كلاس هاى پايين ناقص است و مطالبى را كه دانشجويان در آن كلاس‌ها مى آموزند نارسا مى باشد، يا اين كه بايد گفت: برنامه هاى هر كلاسى نسبت به دانشجوى ويژه خود، بهترين برنامه اى است كه تنظيم شده و آنچه را كه دانشجويى در آن كلاس مى آموزد پايه اى براى ارتقا به كلاس هاى بالاتر است. همان طور كه داورى ما نسبت به كلاس هاى يك دانشكده چنين است و برنامه هر كلاس را نسبت به محصّل مخصوص به خود ناقص و نارسا نمى دانيم، داورى ما نسبت به اديان گذشته كه براى هدايت و تكميل جامعه انسانى تنظيم و نازل گرديده است نيز چنين مى باشد. و معناى ناسخ بودن آيين اسلام نسبت به آيين هاى ديگر و كامل و جامع بودن آن در برابر آيين هاى پيشين، اين نيست كه آيين هاى پيشين از اصل و ريشه باطل و يا نادرست و يا ناقص و نارسا بوده اند؛ زيرا آيينى كه از طرف خداوند دانا براى هدايت گروهى از بشر فرو فرستاده مى شود هرگز نمى تواند ناقص و نادرست باشد؛ بلكه هر كدام از اين آيين‌ها در جاى خود و عصر خويش كاملًا صحيح و رسا بوده و براى رسانيدن بشر آن عصر به هدفى كه شايستگى آن را داشته است، كافى و رسا بوده اند. ولى براى بشر تكامل يافته، بشرى كه مى تواند قلّه هاى بلندترى از كمالات مادّى و معنوى را تسخير كند، بايد فكر ديگرى كرد و راه ديگرى در اختيار او گذاشت كه بتواند با پيمودن اين راه، به اين قلّه هاى بلند دست يابد و از كسب كمالات بلندترى كه براى آنها شايستگى دارد باز نماند، به همين دليل اديان آسمانى يكى پس از ديگرى براى تربيت انسان در مراحل مختلف نازل شده تا به آيين اسلام كه تكامل يافته ترين مذهب مى باشد رسيده است. 📚کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی ، و ، ص ۱۱۴ و ۱۱۵ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓کسی که در اثر گناه، دچار قساوت قلب شده و در حال حاضر هم از گناه پشیمان است و می‌خواهد تضرّع کند؛ ولی نمی‌تواند و دلش سنگ شده است، چه باید بکند؟ ✍🏻پاسخ حضرت : ⬅️ پشیمانی قلبی و جبران گناه که همان توبۀ حقیقی است، قساوت قلب را از بین می‌برد؛ امّا نباید عجله داشته باشد؛ زیرا حالات معنوی کم‌کم و به تدریچ ایجاد می‌شود؛ بنابراین باید حالت توبه را حفظ کند و با اجتناب از گناه و انجام واجبات و عبادات، به مراتب یقین و حضور قلب برسد. 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨‌🌸⁩✨•✾••┈┈•
❓منظور از حدیثی که نگه‌داشتن ایمان در آخر الزمان را به نگه داشتن آتش در دست تشبیه می‌کند چیست؟ ✍پاسخ : 💡روشن است چطور نگه داشتن آتش در دست بسیار مشکل است! ✓ لکن انسان می‌تواند با یک سری برنامه‌ها (تدابیر) آتش را در دست نگه دارد. ⬅️ به عنوان مثال اگر انسان خاکستر زیادی را در دست خود بریزد و آن وقت آتش را در دست بگذارد، این‌جا یا اصلاً تأثیر نمی‌گذارد یا تأثیر بسیار کمی می‌گذارد. ☝️این بدان معنا است که _ در آخر الزّمان، محیط، محیط بسیار نامطلوبی می‌شود. _ شیاطین جن و انس می‌خواهند از درون و بیرون، انسان را از مسیر ایمان منحرف کنند. 1⃣ انسان باید اوّل به اصالت ایمان و مزایای ایمان به خدای متعال و دین الهی توجّه و باور داشته باشد که چه جایگاهی دارد و خدای متعال چه سعادتی را برای او در نظر گرفته است. 2⃣ سپس بخواهد این جنبه‌ی سعادت را به هر صورت که شده است حفظ کند و تداوم دهد. از این جهت، در برابر ناملایمات گوناگون روحی، روانی و عملی و برخورد نامطلوب قرار می‌گیرد. این معنا ایجاب می‌کند که: ✓ همواره در جهت تقویت بینش‌ها و حق بودن باورهای خود تلاش کند ✓ و باورهای دینی خود را با مطالعات مستمر و با رجوع به مجالس دینی و در ارتباط با خوبان تقویت کند ✓ و در عمل هم سعی کند متأثّر از جوّ انحرافی جامعه نشود. 📚 برگرفته از کتاب طریق سعادت 🌹با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید🌷 @Tollabe_pasokhgoo ┈••✾•✨‌⁩✨•✾••┈
❓مدتی است که کنترل غریزه جنسی خود را از دست داده ام به طوری که مبتلا به گناه کبیره ای شده ام و با تمامی تلاش که برای دوری از این گناه کبیره انجام داده ام مایوس و نا امید شده ام برای خروج از سلطنت نفس اماره چه راهکاری را پیشنهاد می فرمائید؟ ✍️پاسخ : برای موفقیت در مدیریت غریزه جنسی، باید: با توکل بر خداوند متعال و توسل مستمر به ائمه علیهم السلام تصمیم جدی و قاطع جهت ترک این گناه کبیره ورزش های مناسب که ارتباط با بدن دیگران نداشته باشد. از بین بردن زمینه گناه، مثلا در اتاق یا منزل، تنها نباشد و در صورت تنهایی به فکر مرگ و حالات پس از آن بودن. غذاهای محرک قوۀ شهویه کمتر استفاده گردد، نظیر خوردن خرما، پیاز و … ندیدن تصاویر محرک قوۀ شهویه، در مجلات یا تلوزیون و سایتها در هر حال امیدوار بودن به رحمت الهی و مایوس نشدن از درگاه خداوند که یاس بزرگترین گناهان کبیره می باشد. 🌐 منبع 👉 ♦️ طلاب پاسخگو 🔰 @Tollabe_pasokhgoo