#سبک_های_هنری
💢سبک های هنری بسیار معروف
8️⃣سبک هنری اکسپرسیونیسم
▪️مکتب اکسپرسیونیسم در قرن 20 میلادی شکل گرفت.
🔻هنرمندان اکسپرسیونیست، احساسات و افکار خودشون رو ز طریق طرحهای شخصی و نمایش غیرمنطقی بیان میکردن.
▪️ هنرمند برای بیان درونیت خود از رنگهای زنده و بیانگر استیکی از مکتبهای هنری استفاده میکند.
🔻هنرمند با استفاده از سبک اکسپرسیونیسم تمام هیجاناتی رو که در درون داره رو بروز میده و معمولاً با استفاده از رنگ ها و اشکال این کار رو میکنه
▪️در این مکتب از هنر خط های منحنی و رنگ های تند به کار گرفته می شه.
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
وقتی حصار غربت من تنگ می شود
هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
🥀محمدعلی بهمنی
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
#سبک_های_هنری
💢سبک های هنری بسیار معروف
9️⃣هیجان نمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی
▪️هنرمندان با استفاده از رنگ ها و گاهاً اشکال به بیان احساسات و هیجانات درونی خود می پردازند .
🔻دنیای واقعی در این نوع نقاشی ها وجود ندارد البته ممکن است سمبل و یا نمایانگر موضوعی در دنیای واقعی باشد ولی عیناً به آن شبیه نیست.
▪️ امروزه هنر انتزاعی طرفداران بسیاری پیدا کرده است ، علت این امر نیز متمایز بودن هنر انتزاعی از سایر سبک ها می باشد به طوری که فردی معمولی که سبک های هنری را نمی داند نیز آن را از دیگر هنرها تشخیص می دهد.
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
🏴 رحلت رسول اکرم ( صلیاللهعلیهوآله) و شهادت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) تسلیت باد
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
هدایت شده از انجمن سواد رسانه طلاب
#داستان_نویسی | #اختصاصی
🔘نویسنده شو: بخش چهارم
◾️سلام بر نویسنده شوی ها عزیز
▫️در ادامه پستهای نویسنده شوی قبلی به معرفی یکی دیگر از انواع داستان میپردازیم.
🔻داستان بلند
▪️در داستان بلند هم مثل داستان کوتاه، معنا و مفهوم، اهمیت زیادی دارد؛ اما برای حجم داستان معمولاً محدودیتی وجود ندارد. البته باید مراقب باشید که حجم زیاد، معنای اثر را تحت الشعاع قرار ندهد و به قول معروف «آب به داستانتان اضافه نشود».
▫️شخصیتها و زمان در داستان بلند پیوسته در حرکت هستند. شخصیت پردازی (که در مقالات بعدی به آن پرداخته خواهد شد)، در داستان بلند بیشتر از داستان کوتاه صورت میپذیرد و تا اندازهای به خصوصیات رمان نزدیک میشود.
▪️از مشهورترین داستان بلندنویسان خارجی میتوانیم به لئو تولستوی، فرانتس کافکا، هنری جیمز، ارنست همینگوی و از داستان بلند نویسان ایرانی به صادق هدایت، بزرگ علوی و نادر ابراهیمی اشاره کنیم.
📮انجمن سواد رسانه طلاب؛
📲 ایتا | آپارات | اینستاگرام
مدرسه تولید محتوا
#داستان_نویسی | #اختصاصی 🔘نویسنده شو: بخش چهارم ◾️سلام بر نویسنده شوی ها عزیز ▫️در ادامه پستهای
این سری مطالب انجمن که رو بحثای خوبی داره
از دست ندید
هدایت شده از Light Media
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️پناه همه...
🔻اون امام رضایی که تو قراره خادمش بشی بین من قمار باز و توی نماز خون فرقی نمیذاره ...
🎞سکانسی از فیلم سینمایی آبی روشن
#امام_رضا
#آبی_روشن
#سینما
#لایت_مدیا
┈┉┅━❀▶️❀━┅┉┈
🆔 @lightmedia
▪️امام رئوف (علیه السلام)
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
#داستانک
💢منتظر واقعی کیست؟
صبح از شدت گرما بلند شدم،تابستان بود و خورشید بیشتر از همیشه خودش را به رخ می کشید.
ولی امروز عجیب گرم بود،بلند که شدم فهمیدم مامان خانوم کولر را خاموش کرده آخه توی اخبار می گفت به بحران برق خوردیم و نمیدانم چه و چه
برای همین صبح ها کولر ما تا ظهر خاموش بود،ظهر که می شد دوباره کولر را روشن میکردیم.
به سمت آشپزخانه رفتم،مامان مشغول آشپزی بود،سلام کردم،نیم نگاهی بهم انداخت و بعد از جواب سلام گفت:مجید زود برو خیاطی آقا سید اندازتو بگیره تا شلوار مدرسه تو بدوزه.
لقمه ای را که آماده کرده بود،گرفتم و مثل باد پیچیدم توی کوچه،خورشید لجوج هم فقط مرا نشانه گرفته بود اما دلم خوش بود به کولری که دکان سید را یخ میکرد.به طوری که دلت نمی خواست از آنجا بیرون روی.
ورودی بازار روحم را تازه می کرد،خنکای طاق های کاگلی بازار،بوی سبزی،میوه های رنگارنگی که برق می زدند و بوی نم خاک که هوش را از سرم می برد.
کمی جلوتر هم ناخونک زدن به خشکبارهای اصغر آقا عجب حال میداد.
یک مشت پسته،یک مشت خرما...خب اینم مشت.....برای برداشتن مشت بعدی اصغرآقا به خود زحمت داد و هیکل سنگینش را از پشت دخل بلند کرد و تا دم در کشاند مثل همیشه چشمانش را درشت کرد سرش را کمی کج تا من خجالتی بکشم.اما هربار که می دید هنوز جواب نگرفته حرکتی به حرکت هایش اضافه می کرد.این بار دستش را گاز گرفت،سرش را به نشانه تاسف تکان داد اما حرفی نمی زد بالاخره با پدرم دوست قدیمی بودند.
منم با گفتن نوکرتم اصغر جون به سمت دکان سید دویدم.داخل شدن به دکان سید حال و هوای دیگری داشت.دمدر ورودی اش بر روی شیشه با خط زیبای خود نوشته بود با لبخند وارد شوید،خود سید هم همیشه لبخند بر روی لب داشت .
با لبخند وارد دکان شدم،هوای دکان با بیرون از آن فرقی نداشت.همانقدر گرم بود.نگاهم به کولری بود که همیشه روشن بود ولی الان خاموش...
با سلام سید نگاهم به سمت او رفت.
سلام گل پسر خوبی؟خانواده چطورن؟
_سلام سید خوبن الحمدالله
نزدیکتر آمدم و روی صندلی چوبی کنار سید نشستم.
یقه اش کمی خیس بود،نگاهم به دانه های عرق سید افتاد که اشک وار از او می ریختند!!
حرف هایی در ذهنم می چرخیدند.
برای چه کولر را روشن نمی کند؟
کار خیاطی هم کم زحمت نیست!!
این همه انرژی را از کجا می آورد؟
چرایی همه ی اینها در صندوقچه ی ذهن سید بودند.قیافه ام داد می زد که درونم غوغاست.کم مانده بود سرم سوت بکشد و از آن بخار بیرون بیاید.
سید که این هارا فهمیده بود.اشاره ای به کاسه ی سفالی روی میز کرد.
این کاسه همیشه آنجا بود و داخلش شکلات های مغز داری بودن که برداشتن آنها مساوی بود با ذکر اللهم عجل لولیک الفرج.اما این بار نوشته ی دیگری هم کنار این ذکر بود.
نوشته بود ما در کنار هم توانسته ایم از بحرانهای زیادی عبور کنیم...
✍🏻زهراقائمی دره
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
هدایت شده از سازمان سینمایی سوره
🟠 فراخوان دوره رقابتی «مستندنَوَردی» سفیرفیلم منتشر شد
⭕ از تمامی دانشجویان پرسشگر و علاقهمند به مستندسازی و دوره های آموزشی ساخت مستند، دعوت می شود با مراجعه به سایت سفیرفیلم و مطالعه شرایط دوره برای ثبت نام اقدام نمایند.
🔹 مهلت ثبت نام و ارسال رزومه تا ۲۲ شهریور ماه است.
🔸 برای ثبت نام کافیست بر روی لینک زیر کلیک نمایید !
SafirFilm.ir/mnavardi
🔺 سفیرفیلم | دوباره نگاه کن 🔻
🎞 #سازمان_سینمایی_سوره
@soureh_cinema