eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
251 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️میلادیه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام❤️ 🎶سبک :: گل ای امید دل منتظران ✍احمد پوریا ای زینت باغ جنان ابوالفضل خوش گلموسن ای قهرمان ابوالفضل سن افتخار عترت پیمبر صفای قلب شیعیان ابوالفضل شمس منور آقا شیعیه دلبر آقا حیدره گُل بالا سن عالمه سرور آقا ای اهل بیتون سقّاسی سخا و غیرت دریاسی اولسون جهانه بشارت بشارت میلاد عباس مبارک مبارک __________ الله علیَّ بیر گوزل آی ویروب شجاعتینده حیدره تای ویروب گوزلری شهلا نجه قامتی وار امُّ البنینه عباسی پای ویروب ای هامی درده دوا ای الی الدن اوجا ام بنین بالاسی شافع یوم جزا ای اهل بیتون سقّاسی سخا و غیرت دریاسی اولسون جهانه بشارت بشارت میلاد عباس مبارک مبارک _______ قارداشینه یاور و یا ر اولاجاق ساقی اولوب هامیا سو ویره جاق تلّ اوسته چون شیر خدا دایانوب شمرین امان نامه سینی جیره جاق سرور اهل جهان حامی حق طلبان مرحبا غیرتیوه ساقی تشنه لبان ای اهل بیتون سقّاسی سخا و غیرت دریاسی اولسون جهانه بشارت بشارت میلاد عباس مبارک مبارک ________ برج ولایتده اَختَر ابوالفضل کشتیِّ اسلامه لَنگر ابوالفضل قارداشینون با وفا یاری آقا لشگر عشقه سر لشگر ابوالفضل ثارُِ اللَّهه همسنگردی فرزند شاه خیبردی حضرت زهرا عزیزی نور دل پیغمبردی ای اهل بیتون سقّاسی سخا و غیرت دریاسی اولسون جهانه بشارت بشارت میلاد عباس مبارک مبارک ________ اوز جانینی قربان ویرر ابوالفضل مریضلره درمان ویرر ابوالفضل صدق دِلیلَن چاقور سان گَر اونی کرببلا احسان ویرر ابوالفضل شمس منور آقا شیعیه دلبر آقا حیدره گُل بالا سن عالمه سرور آقا ای اهل بیتون سقّاسی سخا و غیرت دریاسی اولسون جهانه بشارت بشارت میلاد عباس مبارک مبارک ___ 🎶سبک_دور_ای_بهارین_گل_یاسمنی.... 🎶سبک_گل_ای_امید_دل_منتظران..... کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
سویِ مجنون برسانید که لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر که آقایی هست دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست دردمندیم و دلی خوش که مداوایی هست شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم سر به خاکِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد پَرِ گَهواره‌یِ تو روحِ مسیحا دارد وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد نوه‌یِ حضرت زهراست تماشا دارد جلوه‌یِ نامِ علی بر تو مبارک بادا سومین نامِ علی بر تو مبارک بادا فطرسی آمده و از تو پَری می‌خواهد از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری می‌خواهد یوسف از دستِ تو مژگانِ تری می‌خواهد که غبارِ قدمت رُفتِگَری می‌خواهد یا کریمیم و سرِ جاده‌یِ تو شیعه شدیم ما کنارِ پرِ سجاده‌یِ تو شیعه شدیم عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد تازه شاید که سَرَش بر کفِ پایَت برسد چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد نه محال است مقامش به گِدایَت برسد نه فقط پهنه‌یِ افلاک نمک گیرِ تو اند تو از این کشور و این خاک نمک گیرِ تو اند مثلِ پیراهنِ یوسف که به کنعان آمد مثلِ اَبری که سرِ خاکِ بیابان آمد صاحبِ خانه‌یِ خود جانبِ ایران آمد خانه‌ی مادری‌اش شاهِ خراسان آمد خاکِ ما خانه‌ی تو سایه‌ی مطلق داری حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری عشقِ ایرانیِ ما کارِ بنایت با ماست حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست طاقِ گلدسته , رواق , آینه‌هایَت با ماست خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست طرحِ زیباتری از باغِ جنان می‌سازیم وَ ضریحِ نویی با فرشچیان می‌سازیم مصلحت بود اگر شیرِ خدا می‌گشتی تو علی هستی و شمشیرِ خدا می‌گشتی مست از جلوه‌یِ تکبیرِ خدا می‌گشتی تکسوارِ عرب و تیرِ خدا می‌گشتی بازویِ هاشمی‌ات تیغِ دو دَم گَر میداشت کربلا زیرِ قدم‌هات تَرَک بَر میداشت رُخصَتَت بود اگر یک تنه لشکر بودی میمنه , میسره بودی و مکرّر بودی ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی کربلا دید پدر را نَفَست یاری کرد وَه که با نامِ تو عباس علمداری کرد واژه‌ات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد خطبه‌ات شورِ علی در دلِ پیکار آورد چه بلائی به سرِ کاخِ ستمکار آورد شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است که دعا گوی شما زینبِ کبری شده است حسن لطفی
خدای عالی اعلا ندارد از تو عالی تر ندارد در بساط خود از این عالی تعالی تر علیُّ حُبُه جُنَه قسیم النار والجَنَه به حمدلله والمِنَه ولی الله است والی تر اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می روبد نباشد در کف دستش از این عالم سفالی تر اگر فرش نجف گردیم حقا محترم گردیم که از قالیچه‌ تبریز میگردیم قالی تر علی باید فقط حتما امیرالمومنین باشد علی آمد که او این بار زین العابدین باشد اگر جایی دهد زلفش دل دیوانه‌‌ ما را من از مال علی بخشم سمرقند و بخارا را در آغوش حسین است و به روی دامن زینب ببین بابا چه میبخشد گداها را گداها را لب گهواره اش پروانه ای بی تاب اگر دیدید بدان جبریل آورده است مبارک باد زهرا را اگر بابا بزرگ این است حتما این نوه غوغاست اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد علی آمد که او این بار زین العابدین باشد خدا را شکر ما دیدیم شاه شهریاران را خدا را شکر ما دیدیم ماه ماه شعبان را خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید فرشته این سخن را گفت و برد از آسمان جان را که زهرا طور دیگر طور دیگر دوست میدارد میان این عروسانش عروس خاک ایران را ببین که میبرد امشب تبسم های زیبایش دل مادر بزرگش را دل اولاد سلمان را علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد علی آمد که او این بار زین العابدین باشد بنا این بود بنشینی وگرنه میر میدانی بنا باشد که برخیزی امیر تیغ دارانی برایت لافتی الا علی می آید از بالا اگر سربند یا زهرا ببندی روی پیشانی هزار الله اکبر را به بازوی تو میخوانند که با شمشیر میگردی علی اکبر ثانی علی اکبر ثانی نه تو بالاتر از آنی تو عباسی نه این هم نه که طوفان تر ز طوفانی علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد علی آمد که او این بار زین العابدین باشد تو صبح و شام می گریی ز سوز استخوان آقا به زخم کهنه‌ زنجیر و بر زخم زبان آقا ز چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا قنوتت را که میدیدند خواهر ها میگفتند امان از دزد انگشتر امان از ساربان آقا تو سی سال است می گریی چرا پیراهنش بردند تو سی سال است میسوزی ز لبخند سنان آقا علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد علی آمد که او این بار زین العابدین باشد شاعر: حسن لطفی کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
مثنوي وداع از مدينه جدايي از مدينه باورم شد حرم غمخانة صاحب حرم شد همه حجاج زهرا بار بستند به اين رفتن دل عالم شكستند به ناقه مادري‌ و شير خواري شود آمادة اُشْتُر سواري تمام مشك ها پُر آب باشد كمي آرام ، اصغر خواب باشد كناري باغبان سرگرم لاله كند بابا كُشي نازِ سه ساله كناري نجمه مست روي قاسم زند شانه سر گيسوي قاسم تماشا مي كند با قلب شيدا قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا ولي يك سو همه تصوير اين شب شده وقت پريشاني زينب سر او بر سر دوش حسين است پناه او در آغوش حسين است شده ذكر لبش با چشم گريان عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان نمام آرزوهايم تو هستي منم مجنون و ليلايم تو هستي همه شب روي سجاده نشينم الهي اي حسين داغت نبينم تمامي امانت هاي مادر ميان بسته پيچيدم برادر (( جواب سيد الشهدا )) دلم را آب كردي گريه كم كن مرا بي تاب كردي گريه كم كن شده وقت سفر اي نور ديده نشين بالاي محمل اي رشيده محارم دور محمل بي قرارت ابوفاضل بود چشم انتظارت يل ام البنين زانو گرفته علي اكبر به پاي ناقه رفته به روي معجر تو حرز بستم خودم تا آخرش پاي تو هستم همه رفتند اما غرق احساس پيامي آمد از مادر به عباس زمان حرفهاي آخرين شد وصيت خواني ام البنين شد صدا زد مي روي اي نور عينم ولي جان تو و جانِ حسينم برو اما بدان شير نبردي مبادا بي حسينم باز گردي بيا تا خوب من رويت ببوسم بلندي هاي ابرويت ببوسم به خلوت بوسه هايم درس دارد حيا كردم ، حسين مادر ندارد ✍قاسم نعمتی
ترکیب بند السلام علیک یااباعبدالله الحسین مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست بیدل از عشق شدن شیوة دلداری ماست مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم دردبیچارة این لذت بیماری ماست بیدلی اول راه است خدارا عشق است دل ز ما دلبری از یار ز همکاری ماست هو کشان قد علم اندر صفِ رندان کردیم چوبة دار فقط مسند سرداریِ ماست هرکجا جلوة یاراست همانجا عرش است نمک خانه اش اسباب گرفتاری ماست دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین می حسین باده حسین ساغروپیمانه حسین هنرِ عشق به تصویر کشیده آهی دلِ مارا به حریم تو نموده راهی نوکر خانة تو عارفِ بالله شود علی اکبربشود «جُونِ» سیاهی گاهی نوکرت پیر که شد دلبری اش بیشتراست ماجرایی شده این قصة خاطرخواهی زلف ِ خود پهن نمودی و شکارم کردی به هدایت برسد صید تو از گمراهی خاطرم نیست چه شد دل به تو دادم آقا بی سر و پا چو منی در ره تو شد راهی دردودل کردنِ با تو چقَدَر می چسبد چون کریمی و زاحوال گدا آگاهی خون من نذر نگاهت لک لبیک حسین شاهِ عاشق کُشی و حضرت ثارالهی چه کسی فکر غلام است به غیر از ارباب پسرِ فاطمه این سائل خودرا دریاب اثر بارش باران به چمن می ماند عشق بازی که سر افتاد ،سخن می ماند از گل تربت تو بوی حرم می آید عطر سجاده سحرگاه به تن می ماند خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدند بشود دوستی آن دم که کهن می ماند با گنهکاری من دیدن تو ممکن نیست بر ترانی دلم پاسخ لن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چواویس ،خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند؟؟ (به عشق مدافعان حرم: گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند) یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت گریه دار است عجب نام اباعبدالله جان فدای عطش کام اباعبدالله هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر با شهادت به سرانجام اباعبدالله غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم ما که جلدیم سر بام اباعبدالله کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من می شود حوله ی احرام اباعبدالله نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله ✍قاسم_نعمتی