eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
227 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸أسماء! پس از من دخترم ياور ندارد ... اسماء بنت عمیس گوید: 🥀 چون وقت احتضار حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها رسید، آن بانو گریه می‌نمود. عرضه داشتم: ای بانوی من!شما سرور زنان دو عالم هستىد و گریه می‌كنید!؟ شما همسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستید كه پیامبر با زبان خودش به شما وعده بهشت داده است ولى باز گریه می‌كنید!؟ 🥀 آن حضرت فرمود: گریه من برای مُردن نیست، گریه‌ام برای آن‌است که هر دخترى در شب عروسی‌اش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و می‌ترسم دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها كسى را نداشته باشد. 🥀 اسماء گوید: من به بانویم حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها اطمینان دادم و عرض کردم: اى سیدهٔ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام می‌دهد، انجام دهم. 🥀 در شب عروسی زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها، هنگامى كه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه سلام‌الله‌علیها خارج شوند، من ماندم. 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: تو كیستى؟ گفتم: اسماء. فرمود: گفتم همه زنان از منزل فاطمه سلام‌الله‌علیها خارج شوند. عرضه داشتم: پدر و مادرم به فدایتان! این را فرمودید و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه سلام‌الله‌علیها عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه سلام‌الله‌علیها بمانم. 📋 فَبَکَی صلی‌الله‌علیه‌وآله فَقَالَ بِاللَّهِ لِهَذَا وَقَفْتِ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللَّهِ فَدَعَا لِی. ▪️وقتى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و فرمود: پس برای همین مطلب، این جا مانده‌ای! عرضه داشتم: آری؛ پس آن حضرت برایم دعا فرمود. 📚بحارالأنوار، ج۴۳ ص۱۳۸ ✍ امشب فضایِ دل ملال‌انگيز باشد پيمانه‌ی جانم ز غم لبريز باشد اكنون كه مرغِ غم سرودِ غم سُرايد چشم انتظارم تا اجل كي از در آيد أسما! بيا همراز و همدرد دلم باش هنگام مُردن باخبر از مشكلم باش زهرای من از كودكی در موج غم‌هاست من می‌روم؛ امّا دلم در پيش زهراست هر مادری را شيره‌ی جان‌ست دختر هر دختری را مَحرم رازست مادر أسما! پس از من دخترم ياور ندارد شام عروسی فاطمه مادر ندارد ترسم ازاين غم بر دلش اندوه آيد بر جان او بارِ غمی چون كوه آيد او را به جای من تو أسما ياوری كن در حق زهرايم پس از من، مادری كن اين قول را بگرفت از أسما و آن‌گاه آهي برآورد و بگفت الحمدلله اين بانويی كه در ره اسلام كوشيد چشم ازجهان با یک جهان اندوه پوشيد كی باورش می‌شد گلش پژمرده گردد بعد از پدر، او ياس سيلی خورده گردد كی باورش می‌شد ز گلچين زمانه بر دست و بازويش نشيند تازيانه كی باورش می‌شد كه دربين هياهو فرياد «يا فضه خُذينی» سردهد او كی باورش می‌شد كه غم‌پرور شود او در سن هجده سالگی پَرپَر شود او كی باورش می‌شد شبانه دفن گردد در ظلمت شب، مخفيانه دفن گردد
🩸کفنی را ز خدا و کفنی را ز رسول / «بوریا» ماند، برای پسر فاطمه‌ات ... ... اما وصیت سوم را حیا می‌کنم برایتان بگویم، آن را به دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌گویم تا برایتان بازگو کند؛ سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم می‌گوید: 📋 أنَا خائِفةٌ مِنَ القبرِ أُريدُ مِنكَ رِدائكَ الّذي تَلبسُهُ حينَ نُزولِ الَوحيِ تُكفِّنُني فيه ▪️من از قبر در هراسم؛ از شما می‌خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتید، کفن کنید. 🥀 سپس حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود؛ آن حضرت هم آن عبا را برای خدیجه سلام‌الله‌علیها فرستاد و او بسیار خوشحال شد. 🥀 هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله غسل و کفن وی را به عهده گرفت، ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و فرمود: یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: 📋 يٰا محمّد إنَّ كفنَ خديجَة وَ هوَ مِن اَكفانِ الجَنّةِ أهدَى اللهُ إلَيها ▪️ای محمد! کفن خدیجه سلام‌الله‌علیها از کفن‌های بهشتی است که خدای متعال آن را به او هدیه داده است؛ 🥀 پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله جنازه مطهّره حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را ابتداءاً در عبای خود و بعد، در آن کفنی که جبرئیل هدیه آورده بود، کفن نمود. 📚 شجره طوبی،حائری، ج۲ ص۲۳۵ ✍ آه... یا أمّ المؤمنین! یا حضرت خدیجه! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ 📝 « بوریا » بهانه‌ای بود، بدن جمع شود ورنه از خار و ز خاشاک،کفن داشت حسین...
▪️وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها -(رحلت ائدوب فاطمه نین آناسی) 🎼سبک: الهی گئتدی عمرومون صفاسی قیتدی قانینه باتان لواسی..... رحلت ائدوب فاطمه نین آناسی گئتدی رسالت ائوینون صفاسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن جده وون هجرینده آنان آغلادی گوز یاشینی گول یوزونه باغلادی یاور اسلامه عزا ساخلادی شیر خدا فاطمه هم آتاسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن آرتدی بو گوندن آناوین غملری دلده آنا یاشلی قالوب گوزلری وای آنا وای دلده اولوی سوزلری اوج ایلیوب وای انا وای صداسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن آغلیوب اوخشاردی حزین وای آنا یاور اسلام مبین وای آنا گولمز اوزوم اولدی یقین وای آنا وار بیلورم چوخ باشیمون بلاسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن بوردا دیوب وای انا جان آغلادی گوز یاشینی ائتدی روان آغلادی کرب و بلاده نئجه قان آغلادی گورجک حسین جسمینی وار یاراسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن سسلدی دور گلدیم اوغول یاتماسن گوز یاشیمی خون دله قاتما سن گوزدن اوغولسوز اناوی آتما سن گوگلون آنانون آلار ئوز بالاسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن یرده قالوب پیکرون ای وای اوغول یوخ بدنونده سرون ایوای اوغول بس هانی بو اللرون ای وای اوغول اولسون آنان اللریوون فداسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن هاردا قالوب صاحب هنر قارداشون نیزه قلیج یاره سی اوخ یولداشون یوخسا گئدوب خولیه مهمان باشون گوز یاشیدی یاره سینون دواسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن کوفه ده گللم سنه من آغلارام باشیوه باخدوقجا سینه داغلارام مطبخ خولیده عزا ساخلارام بو آناوون وار نئچه هم صداسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن «احمدیان» ائله نوا آغلا سن نوحه یازوب صبح و مسا آغلا سن فاطمه تک سسله آنا آغلا سن دردیوه درمان ائدر ئوز آتاسی گل آقا یابن الحسن آغلا بو ماتمده سن ✍شاعر اصغر احمدیان خسرو شاهی ________________
کیستم من؟ همسر خیرالوراء کیستم من؟ مادر خیرالنساء کیستم من؟ هامی دین مبین محرم اسرار ختم المرسلین کیستم من؟ هستم ام المومنین یاور و یار رسول عالمین کیستم من؟ هامی پیغمبرم در رسالت با نبی همسنگرم کیستم من؟ محرم اسرار عشق تا قیامت یار پرچمدار عشق دامن ام دانشسرای عشق بود از وجودم فاطمه آمد وجود کیستم من؟ مادر زهرا س منم همدم و همسنگر طاها منم آن زمانی که نبی بی یار بود بت پرستی شهره ی بازار بود لات و عزی خود نمایی می نمود جهل و نادانی مردم بی حدود غرق ذلت بود و گمراهی، حجاز مردمانش بت پرست و سفله باز در میان طعنه ی قوم جهول مکتب توحید را کردم قبول صرف دین کردم تمام هست خویش دست پیغمبر نهادم دست خویش دیده بر بندم کنون من از جهان لیک می مانم ز زهرا نا گران آسمان زین غصه دیده تر شود حیف ازاین دخترکه بی مادر شود ماجرای کوچه و پشت درش سیلی و بشکستن بال و پرش حال زارم را دگرگون می‌کند می روم اما دلم خون می کند در بهشت عدن گویم وای من وای من ، زهرای من ، زهرای من دست در دست نبی جان داد و رفت جان خود در راه جانان داد و رفت شد نبی زین غصه و غم دل ملول گشت بی مادر در این دنیا بتول دفتر عمر خدیجه بسته شد دم مزن «دلجو»، ز امت خسته شد ✍اصغر گلمحمدی متخلص به (دلجو )
4_6041628360960905648.mp3
7.62M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🎧قطعه استودیویی "مادر" با شعرخوانی مصطفی صابر خراسانی بمناسبت وفات  اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت خدیجه.mp3
2.53M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔊 | تنظیم اُمّ‌المومنین 🎤 حاج‌عبدالرضا هلالی ◾️ ویژه وفات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.. 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 امشب مدینه درغم عظماست خــونه ی پیغمبر ما غـوغاست ز آنکـه شـب یتیمیِ زهـراست                               آه وواویلا محـض رضای حق کنیم کاری بــریـم مـدینه بهـر غمخواری بـه فــاطمـه بـدیم و دلـداری                             مادر نداره    🏴اززبان حضرت زهرا🏴 مـادر مـرو فاطمه دل گیره ببین داره ز غصـه می میره سه ساله دختـرت زمینگیره                      برات بمیرم تــو بهترین یــار پـدر بودی تنهـاتـریـن یـار پـدر بـودی مظلومترین یـار پـدر بـودی                    برات بمیرم مُـردم ز هِـق هِـق پدر، مادر پــاره شـده مـرا جگـر مـادر ببین کـه می زنم بسر مــادر                      برات بمیرم بـابـا تـا بنـد کفنـت را بسـت از زندگی خوددیگه شست دست دلِ پیمــبر از غمــت بشکست                      گذاشتی رفتی تـا کـه تـو رفتی نـازنین مـادر ببین که خورده ام زمین مادر یتیمه گشتم این چنین مـادر                      گذاشتی رفتی حـالا کـه دیـدی کـودکی زارم در این جهان فقط تو را دارم کــرده ای مــادرم عــزا دارم                     گذاشتی رفتی ببین که اشک دیده خون رنگه میـان قـومی کـه دلـش سنگه نگفتـی فــاطمـه دلــش تنـگه                       گذاشتی رفتی بـی مــادری چــه درد سنگینه مثل یه کوه روسینه می شینه آره یتیــم شــدن غمـش اینـه                            خدانگهدار فـراق تــو قــاتـل مـن گــردد تــن تــو بــا عبـا کفـن گــردد یه روزحسین صدپاره تن گردد                         براش بمیرم 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 ✍علی_اکبر_اسفندیار_مداح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سحرِ روز دهم آمد و دل لرزان است وَه چه غوغا به میانِ حرم سلطان است شبِ بی مادریِ حضرت زهرا گویم امشبی را شه دین در حرمش مهمان است... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴